دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 72 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
مقاله NGO مورد بررسی هستیا اندیشه در 23 صفحه ورد قابل ویرایش
NGO مورد بررسی: هستیا اندیشه
هستیا ایزد بانویی است که در اسطورهها به معنی زن دانا و آگاه آمده است، زنی که گرما و روشنی خانههای مردم از اوست.
1- معرفی:
هستیا اندیش، کانونی است غیر دولتی، غیرانتفاعی که به همت گروهی از افراد فعال و آگاه در عرصه مسائل اجتماعی با هدف حساس سازی و تغییر نگرش مردم نسبت به مسائل جنسیتی در یک جامعه مدنی پویا از طریق توانمند سازی و ارتقاء آگاهی با آموزش، پژوهش، اطلاع رسانی، ترویج و لابی گری در سال 1381 تأسیس شده است.
2-چشم انداز:
آرمان کانون، جامعهای است انسانی، آزاد، عادلانه و عاری از خشنونت، جایی که زنان و مردان با برخوداری از حقوق انسانی وفرصتهای برابر، صرف نظر از تبعیضهای جنسیتی، نژادی، طبقاتی، قومی، مذهبی، سنی ودیگر وضیعتهای محرومیت زا همگام با هم در توسعه انسانی پایدار صاحب نقش باشند و از ثمرات آن بهرهمند گردند.
3- اهداف:
· رفع کلیشههای تبعیض جنسیتی
· رسیدن به برابری زن و مرد در چارچوب معیارهای حقوق بشر
· بهبود زندگی زنان
· مشارکت زنان در حوزههای تصمیم گیری، مشاغل مدیریتی و پستهای کلیدی
· دستیابی زنان به سرمایه، تولید و اطلاعات در زمینههای مختلف
· تلاش برای گسترش تفاهم و گفتمان اجتماعی میان زنان و مردان
· بهبود بخشیدن دید جامعه نسبت به توانایی زنان در تمامی عرصهها
· آسیب شناسی زنان با تکیه بر محیط اجتماعی و فرهنگی
· رایزنی و تبادل تجربیات میان اعضا، سازمانهای ملی و بینالمللی
· انجام پژوهش در امور زنان و انعکاس نتایج به دست آمده به مردم و مراجع مسئول
· مخالفت با همه اشکال خشونت دیدگان در جهت بهبود وضعیتشان
· تغییر ارزشها و طرز تلقیها و اعمال تقویت کننده خشونت
4- اعضای هئیت مؤسس چه کسانی هستند؟ جلوه جواهری، بیتا طاهباز، مونا محمدزاده، سارا لقمانی، کاوه مظفری
5- چه کسی یا کسانی NGO را حمایت مالی میکنند؟ از طرف محل یا نهاد خاصی حمایت نمیشوند اعضای NGO خودشان هزینهها را پرداخت میکنند و افراد عضو هم ماهانه هزار تومان پرداخت میکنند.
6- مشکلات سازمان چیست؟ مالی، امنیتی (اجرای مراسم)، گرفتن مجوز، جانیفتادن نقش NGO در جامعه و…
7- روابط اعضای NGO با همدیگر چگونه میباشد؟ چون اعضای NGO در کل جوان میباشند همگی اعضاء زیر 30 سال سن دارند روابطشان خیلی با همدیگر صمیمانه میباشد.
8- آیا با NGO ها یا نهادهای دیگر در ارتباطید؟ بله مثلاً NGO های محیط زیست وهماندیش زنان و…
9- فعالیتهای انجام شده توسط هستیا را ذکر بفرمایید؟
- برگزاری مراسم 8 مارس 1381: حقوق انسانی و کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان
- توانا سازی اعضا با شرکت در کارگاهها، کلاسهای آموزشی و برگزاری دورههای مطالعاتی
- چاپ نشریه هستیا
- مشارکت در کمپین زنان و مردان علیه خشونت تا ؟ مارس
- جمعآوری طومار از دانشگاهها در اعتراض به طرح سهمیهبندی جنسیتی در پذیرش رشتههای پزشکی و فرستادن آن به مجلس
- برگزاری مراسم 8 مارس سال 1382: زنان، صلح و خشونت
- راه اندازی سایت هستیا
- مشارکت در کمپین اعتراضی علیه صدا و سیما
- پیوستن به گروه همکاری پکن
- برگزاری و شرکت در جلسات هماندیشی زنان.
فاطمه کریمی
- مسائل زن و خانواده از محضر آیتالله امینی:
1- جایگاه زن از دیدگاه اسلام
2- ناقص بودن عقل زنان
3- مسائل حقوق بشر درباره جایگاه زن و مرد
- حق حیات و زندگی
- حق آزادی
- حق استفاده از منابع طبیعی
- حق بهداشت و درمان
- حق اشتغال
- حق تملک و تصرف در اموال خود
- حق امنیت
- حق جعل قانون و در سایه قانون زیستن
- حق دخالت و مشارکت در حکومت
- حق اختیار همسر
- حق داشتن و تربیت فرزند
- حق اندیشیدن و عقیده داشتن
- حق تحصیل علم
- حق تکامل روحی و معنوی
4- روابط زن و مرد در جامعه
5- الگوی زن مسلمان
- خانهداری
- شوهرداری
- شرکت در کارهای بیرون از خانه
6- نتیجهگیری
آیتا… امینی جزو کسانی است که سابقه طولانی در عرصه تحقیق . تألیف و خصوصاٌ اولویت دادن به موضوعات تربیتی، خانوادگی و به ویژه مسائل زنان دارد. این کتابها و تألیفات عبارتند از: آئین همسرداری، آئین تربیت، انتخاب همسر، بانوی نمونه اسلام. این کتابها مشخصاٌ پیرامون موضوع زن و مسائل زنان میباشد. البته در کتابهای دیگری مثل کتاب «آشنایی با مسائل کلی اسلام» هم حدود 90 صفحه که تقریباٌ یک سوم کتاب است در مورد مسائل زنان میباشد.
1- جایگاه زن از دیدگاه اسلام:
مقام زن در قرآن و در اسلام، در واقع همان مقام انسان است. اصولاٌ خیلی جالب است که در هزار و چند صد سال قبل که زن را معمولاٌ یک جنس پستتر و ضعیفتر میدانستند و حتی بعضیها در انسان بودن او تردید داشتند، اسلام هیچ این مسأله را به طور مستقیم مطرح نمیکند، بلکه مسائلی را که درباره انسان بیان میکند به طور طبیعی شامل زن و مرد و هر دو میکند. بنابراین برای تبیین مقام زن باید بررسی کنیم و ببینیم که مقام انسان از دیدگاه اسلام چیست؟
اسلام انسان را موجودی ممتاز و برتر از موجودات مادی میداند که مرکب از جسم و روح است. انسان موجودی است باقی که در آفرینش او هدفی وجود دارد و
آن هدف، تکامل نفسانی و سعادت در مجموعه حیات و بویژه سعادت اخروی است. با این بیان مقام زن هم روشن میشود. در قرآن و احادیث نسبت به این موضوع تأکید شده است. از جمله در قرآن خداوند میفرماید: ما بنیآدم آدمیزادگان را گرامی داشتیم، یعنی مقامشان را بالا بردیم از سایر موجودات مادی- هم زنان آدمیزادهاند و هم مزدان- و برای اینها در خشکی و دریا وسیله حمل فراهم کردیم و برای رزق و روزیشان غذاهای پاکیزهای تهیه دیدیم و آنان را بر بسیاری موجودات برتری دادیم. پس در این آیه در صدق عنوان بنیآدم، زن و مرد مساوی هستند. اگر زن برتر نبود گفته میشد:«ما مردها را برتری دادیم».
در موضوع آفرینش آدم به طور کلی داستانش در قرآن مفصل است که خداوند متعال به فرشتگان فرمود که من میخواهم خلیفهای را در زمین بیافرینم. اما آن خلیفه مرد تنها نبود. بلکه انسان بود یعنی بنیآدم و همه انسانها در طول تاریخ خلیفه خدا هستند و در این جهت زن و مرد تفاوت نمیکنند. اینکه اسلام اصلاٌ زن و مرد را جدا نکرده است خیلی مسئاله جالبی است، یعنی این امر مسلمی است که اصلاٌ قابل بحث نیست، خصوصاٌ در آن زمانها که حتی بعضیها در انسان بودن زن تردید میکردند، اسلام احتیاجی به دفاع نمیبیند هیچ جایی نداریم که اسلام گفته باشد زن هم انسان است، چون این امر مسلمی است.
ما در تمام قرآن حتی یک آیه پیدا نمیکنیم که زن را پایینتر از ورد بداند و احتمال نقصان و ضعفی را در عقل و یا در کارهای اجتماعیاش داده باشد. مرد محوری، خودمحوری و مرد را عالیتر دانستن، همه اینها از رسوماتی است که از سابق باقی مانده است. الان هم در همه جوامع افرادی هستند که زن را عقبتر از مرد میدانند. اسلام با این افکار موافق نیست.
· حق اندیشیدن و عقیده داشتن:
زن عاقل است، مرد هم عاقل است. یعنی عقل داشتن و فکر کردن از خواص هر دوست. وقتی که خدا این نعمت را به کسی داده است او هم حق دارد که آه را به کار بیندازد وفکر کند، و طبیعی است که انسان در پی اندیشههایش به یک عقیدهای میرسد، حالا این عقیده یا نسبت به مسایل معنوی و اخروی و امثال اینهاست، یا در مورد مسائل اجتماعی و دنیوی. به هر حال عقیده انسان محترم است از هر راهی که کسب کرده باشد.
· حق تحصیل علم:
یکی از حقوق انسانی حق تحصیل علم است، بنابراین تحصیل کردن برای بانوان یک حق طبیعی و یک حق انسانی است. در این زمینه روایات فراوانی داریم و شاید فقط شش یاهفت مورد روایت داشته باشیم که آنها هم البته تحصیل خانمها را نهی نکرده است بلکه نوشتن خانمها را نهی کرده است، به این معنی که گفته خط و نوشتن را تعلیمشان نکنید. در اصل تحصیل ما هیچ نهی نداریم به طور مطلق خانمها میتوانند تحصیل کنند اما در مورد خط چند روایت داریم که این روایات اولاٌ اکثر آنها ضعیف یا مرفوع و یا مرسلند و دلالتشان هم قوی نیست. مثلاٌ در حدیثی از پیامبر آمده است که زنان را در غرفهها و در طبقات فوقانی جای ندهید. کتابت و نوشتن را به اینها نیاموزید و فقط زیستن و سوره نور را یادشان بدهید. به نظر من بیدلیل است که بعضیها با استناد به این حدیث میخواهند جلوی تحصیلات زنان را یگیرند حتی در زمان پیامبر زنانی بودهاند که خیلی عالمه بودند، تحصیل میکردند مثلاٌ حضرت زهرا- عایشه- حفصه که علاوه بر خواندن، نوشتن هم میدانستند.
اگر قرار بود که زنها دنبال تحصیل علم نروند، قطعاٌ خداوند استعدادش را هم به آنها نمیداد پس باید بروند و با مردها در این جهت کاملاٌ مشترکند.
تقریباٌ نصف جامعه ما زن است طبعاٌ باید نصف دانشگاههای ما هم زنانه محض باشد نصف دبیرستانها مدارس ابتدایی و راهنمایی باید زنانه باشد و چه بهتر که همه ارکان آن را خودشان اداره کنند، یعنی از راننده گرفته تا مستخدم و دبیر و آموزگار و استاد، همه از خود خانمها باشند.
و به نظر من بهترین رشته برای تحصیل زنان مربوط به رشته پزشکی و توابعش است چون این رشتهها همیشه مورد نیازند برای همه و از جمله بانوان. چون لازمه رشته پزشکی لمس کردن طرف مقابل و معاینه کردن اوست و برای زنان مشکل است که یک پزشک مرد او را لمس کند پس باید زنان خود پزشک باشند. تا این زمینه لمس کردن که باعث ایجاد انحراف است از بین برود و احکام الهی و مصالح مورد نظر دین به آسانی بتواند پیاده شود.
در معاینه شدن زن توسط پزشک ورد اولاٌ زمینه انحراف وجود دارد ثانیاٌ اگر زن متدین باشد و نخواهد مرتکب خلاف شود ناراحتی روحی برایش میآید و علاوه بر این عوارض منفی دیگری هم میتواند پیش بیاورد مثلاٌ ممکن است شخص نسبت به همسر خودش علاقه و احساسی را که سابقاٌ داشت از دست بدهد و زندگیاش مختل شود.
چرا زن باید منشی باشد و مرد پزشک؟ باید پزشک متخصص، زن باسد منشیاش هم زن باشد. این شأنی نیست که یک خانمی بیاید منشی شود برای یک پزشک مرد، یا مثلاٌ در حال عمل جراحی دستیار او باشد.
همانطور که یک زن در رشته پزشکی میتواند مرجع درمان بیماری و معالجه شوند در زمینه مرجعیت دینی هم میتواند مرجع فتوا شود.
من نظرم اینست که ما بر اساس آمارهایمان باید پذیرفتن دانشجویان پسر را در رشتههای پزشکی به حداقل برسانیم در عوض دانشجویان دختر را بیشتر برای این رشتهها بپذیریم تا این دو در همه سطوح عمومی، تخصص و فوق تخصص متعادل شوند.
· حق تکامل روحی و معنوی:
از آنجا که انسان دارای استعداد و ظرفیت تکامل روحانی و پیشرفت عقلی است برای زن و مرد این حق وجود دارد که برای نیل به مقامات عالی معنوی تلاش کنند و به تعالی روحی و کمالات نفسانی نایل شوند و کسی حق ممانعت از این امر را ندارد.
4- روابط زن و مرد در جامعه:
اسلام برای جلوگیری از تحریکات ناصحیح و ارتباط مشروع اختلاط زن و مرد را محدود میداند و آنان را ملزم میکند به حفظ حجاب، پرهیز از نگاه کردن به همدیگر و یا پرهیز از ایجاد محیطهای کاری مختلط. همه اینها برای سلامت خانواده و روح و برای به فساد نیافتادن انسانهاست. این چیزی است که اسلام خواسته است که زن و مرد ارتباط به آن شکل نداشته باشند تا مشکل اجتماعی و روانی ایجاد نشود و این به نفع زن و مردست. و من پیشنهاد میکنم که محیط مدارس، دانشگاهها، بیمارستانها نیز جداسازی شود و این به نظر من بیشتر به نقع زنان است بهتر میتوانند استقلال و لیاقت خود را نشان دهند اثبات کنند و آزادانه پیشرفت بکنند. ما جدایی را اینطور نمیگوییم که آنان اصلاٌ روی همدیگر را نبینند بلکه منظور از آن معایناتی است که محذور شرعی ندارد.
5- الگوی زن مسلمان از دیدگاه امینی:
آیتا… امینی در کتاب بانوی نمونه اسلام، فاطمه(س) را به عنوان نمونه و الگوی زنان مسلمان بیان میکند و در این کتاب به بیان ویژگیهایی از او که باید چراغ راه دیگر زنان مسلمان باشد اشاره میکند و ما نیز به ذکر پارهای از این موارد که رمز خوشبختی و سعادت یک زن مسلمان است اشاره میکنیم:
- در امور مربوط به خانهداری به امر پیامبر وظایف به طور مساوی بین فاطمه و علی تقسیم شد. علی مسئول امور خارج از خانه و فاطمه نیز مسئول امور مربوط به داخل خانه میشود هر چند کارهای خانه سنگینی زیادی بر دوش فاطمه میگذارد ولی این زن نمونه اسلام بدون هیچگونه شکایتی به انجام کارها میپردازد. فاطمه(س) از این تقسیمبندی ( تقسیمبندی طبیعی) خیلی خوشحال بود چون میتوانست بهتر به امور خانهداری و تربیت فرزندان بپردازد.
دسته بندی | فنی و مهندسی |
بازدید ها | 4 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 597 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 63 |
مطالعه تجمع یونی با نگرش ترمودینامیکی (تجربی،نظری) در 63 صفه ورد قابل ویرایش
چکیده :
در این کار ، مطالعه تجمع یونی با نگرش ترمودینامیکی را در مورد محلول سیر شده سدیم فلوئورید پی گرفته ایم. در این راستا قابلیت حل شدن ترکیب یاد شده را در آب خالص در دمای به دو روش تبخیر حلال و نشر اتمی شعله ای طی اندازه گیریهای مختلف تعیین نموده ایم و مقدار برای آن بدست آمد. از سوی دیگر قابلیت حل شدن ترمودینامیکی، ، از رابطه
حساب شد که انحلال از منابع معتبر کتابخانه ای محاسبه گردید. از مقایسه با غلظتی ، ملاحظه شد که تفاوت آن دو بسیار قابل ملاحظه است. به دنبال آن دبای – هوکل حساب شد:
که دیده شد این پاسخ نیز با پاسخ ترمودینامیکی بسیار متفاوت است. سرانجام با دخالت دادن تجمع یونی
(زوج شدن یونها) به این نتیجه رسیدیم که … % یونهای مثبت و منفی بصورت زوج یون هستند. علاوه بر آن در این کار تاثیر قدرت یونی و ثابت دی الکتریک بر قابلیت حل شدن ، مورد مطالعه تجربی و تحلیلی قرار گرفت.
پیشگفتار
بسیاری از پدیده های زیستی ، طبیعی و نیز فرآیندهای شیمیایی در محلولهای آبی صورت
می گیرند. بنابراین مطالعه محلولهای آبی از ترکیبات مختلف ضروری به نظر می رسد تا با توجه به آن، این فرآیندهای زیستی، طبیعی، شیمیایی و .. را بتوان بهتر مورد بررسی قرار داد]4[.
بحث اصلی ما مربوط به محلولهای الکترولیت و نیز چگونگی رفتار محلولهای الکترولیت از لحاظ ایده آل و غیر ایده آل بودن می باشد ]2[.
پیشنهاد فرضیه تفکیک یونی در سال 1884 توسط آرنیوس[1] زمینه بسیار مساعدی را برای مطالعه محلولهای الکترولیت فراهم ساخت. نظریه تفکیک یونی آرنیوس در زمان خود توانست برخی از رفتار محلولهای الکترولیت را توضیح دهد ولی با وجود این بسیاری از خواص محلولهای الکترولیت را بر پایه نظریه آرنیوس نمی توان توضیح داد. در نظریه آرنیوس توزیع یونها در محلول کاملاً اتفاقی فرض می شود و علاوه بر آن از نیروهای حاصل از بر هم کنش یونها نیز صرفنظر می گردد. در این شرایط می بایستی ضریب فعالیت یونها در محلول همواره برابر با یک شود. این نتیجه گیری با تجربه و واقعیت سازگار نمی باشد و لذا این مدل برای بیان رفتار محلولهای الکترولیت مناسب نیست.
مدل نسبتاً واقعی که توسط قش[2] دانشمند هندی برای توزیع یونها در محلول پیشنهاد شد ، بدین ترتیب که نظم یونها در محلول تا حدودی شبیه نظم آنها در شبکه جامد بلوری است. اما فاصله بین آنها در محلول از فاصله آنها در جامد یونی بیشتر است. در این مدل نیروهای بین یونی که جنبه الکترواستاتیکی دارند به علت دخالت ثابت دی الکتریک حلال و زیادتر بودن فاصله بین یونها کاهش می یابد. برپایه مدل قش ممکن است بتوان برخی از رفتار الکترولیت ها در محلول را به طور کیفی تجزیه و تحلیل نمود. با وجود این ، این مدل هم در موارد بسیاری از عهده توجیه نتایج مربوط به الکترولیت ها برنمی آید.
امروزه از راه مطالعات با پرتو x آشکار گردیده است که آرایش یونها در محلول الکترولیت ها شبیه آرایش یونها در جامد یونی نیست، بلکه در محلول به دلیل جنبش های گرمایی و برخی عوامل دیگر، آرایش یونها نسبت به حالت جامد در هم ریخته تر می باشد ]1و40[.
تئوری جدید الکترولیت ها به کار دبای[3] و هوکل[4] در سال 1923 بر می گردد. دبای و هوکل در مدل خودشان فرض کردند که یک الکترولیت قوی به طور کامل به یونهای متقارن کروی و سخت تفکیک می شوند. برهم کنش بین یونها به کمک قانون کولومبیک با فرض اینکه محیط دارای ثابت دی الکتریک حلال خالص باشد محاسبه شد. با تقریب های ریاضی مناسب، این تئوری منجر به معادله ای برای محاسبه میانگین ضریب فعالیت یک الکترولیت قوی در محلول رقیق مبدل شد]11[.
مطابق این مدل ، هریون تحت تاثیر دائمی اتمسفر یونی [5] اطراف خود قرار دارد و نسبت به آن بر هم کنش نشان می دهد. این برهم کنش باعث می شود که محلول دارای رفتار غیر ایده آل باشد]1[.
در نظریه دبای – هوکل انحراف از حالت ایده آل به نیروهای فیزیکی دوربرد[6] (مانند نیروهای کولومبی ) نسبت داده می شود ، ولی بین یونهای داخل محلول علاوه
برقرار بودن نیروهای جاذبه الکترواستاتیک کولومبی ، نیروهای دیگری مانند نیروهای کوتاه برد[7] و .. نیز وجود دارد. وجود نیروهای کوتاه برد سبب تشکیل زوج یون می گردد. این امر اولین بار توسط بجروم[8] پیشنهاد شد]4[.
بجروم با استفاده از مدلی مشابه مدل دبای و هوکل برای محلولهای رقیق، احتمال یافتن یونهای با بار مخالف را در فاصله ای معین از یون مرکزی ترسیم کرد. منحنی توزیع، یک مقدار مینیموم را در فاصله ای که کار جدا نمودن دو یون با بار مخالف چهار برابر بزرگتر از میانگین انرژی جنبشی در هر درجه آزادی است را نشان می دهد.
برای یونهای بزرگ که خیلی زیاد نمی توانند به هم نزدیک شوند ، فرض می شود که معادله حدی دبای – هوکل برای آنها رضایت بخش می باشد. اما یونهای کوچک قادرند خیلی به یکدیگر نزدیک شده و تشکیل زوج یون دهند.
زوج یون تجمع یافته به عنوان مولکول خنثی با ضریب فعالیت واحد ، در تعادل با یونهای آزاد شرکت می کند ]11[.
برطبق آنچه تا به حال گفته شد از دیدگاه الکترواستاتیکی ، رفتار غیر ایده آل محلولهای الکترولیت ممکن است قسمتی بر اثر عوامل فیزیکی و قسمتی بر اثر عوامل شیمیایی باشد . در نظریه دبای – هوکل که تفکیک یونی الکترولیت ها را در محلول کامل می انگارد ، انحراف از حالت ایده آل را به نیروهای فیزیکی دوربرد نسبت می دهد که برحسب ضریب فعالیت مورد ارزیابی قرار می گیرد و زوج شدن یونها یا تجمع یونی در محلول بر طبق نظریه بجروم، از عوامل شیمیایی می باشد] 34[.
مقدمه
محلولهای الکترولیت به دلیل وجود برهم کنش های الکترواستاتیک در آنها تا حدود زیادی رفتار غیر ایده آل دارند ،موضوع غیر ایده آل بودن رفتار محلولهای الکترولیت بطور موفقیت آمیزی در نظریه دبای – هوکل ضمن استفاده از مفهوم فعالیت یونی مورد مطالعه قرار گرفته است.
هر چند که از مطالعه محلولهای الکترولیت در سطح بسیار گسترده ای پیرامون فعالیتهای یونی بحث می شود اما متاسفانه درباره مفهوم تجمع یونی در محلول کمتر توجه می شود و معمولاً آن را نادیده می گیرند اما پییچیدگیهای گسترده مشاهده شده در ثابت های پایداری فلز – لیگاند و دیگر تعادلهای شیمیایی همراه با تجمع یونی ، آشکار ساخته اند که چنین دیدگاهی در همه اوضاع و احوال نمی تواند معتبر باشد]34[.
تجمع یونی نقش اساسی در بیشتر فرآیندهای شیمیایی و بیولوژیکی و ژئوشیمی بازی می کند به دلیل اهمیت موضوع سالیان زیادی است که مطالعات نظری و شبیه سازیهای کامپیوتری برای بررسی تجمع یونی در الکترولیت های مختلف صورت گرفته است. ]34و38و39[
2-1 تجمع یونی
میانگین ضریب فعالیت همیشه بطور واقعی نمی تواند از معادله دبای – هوکل پیش بینی شود ، به نظر
می رسد مدل بکار رفته در توصیف توزیع یونها در اطراف یونهای دیگر اعمال نمی شود ، این ایده با مشاهده مقادیر تجربی هدایت که کمتر از مقادیر پیش بینی شده توسط معادلة انزاگر[1] است تائید
می شود]35[.
اما هنگامی که نظریه دبای – هوکل با یک تعادل شیمیایی ( تجمع یونی ) همراه شود نتایجی
می دهد که با داده های تجربی سازگاری دارد]34[.
مفهوم تجمع یونی راه نسبتاً ساده و خود سازگاری را در برخورد با موقعیتی فراهم می کند که یونهای با علامت مخالف ، بسیار به هم نزدیک می باشند. در این شرایط ممکن است انرژی جاذبه الکتریکی واقعی بطور قابل ملاحظه ای از انرژی گرمایی بزرگتر باشد. بطور کلی تجمع یونی در نتیجه بر هم کنشهای الکترواستاتیک قوی به وقوع می پیوندد ]14و15[.
2-2 نظریه تجمع یونی
به منظور بسط فرمول دبای – هوکل فرض شده بود که انرژی الکترواستاتیکی یونها از انرژی گرمایی کمتر است. این فرض فقط برای محلولهای رقیق انجام پذیر است زیرا متوسط فاصله بین یونی زیاد می باشد. با افزایش غلظت، فاصله بین یونها کاهش می یابد و بیشتر یونها انرژی الکترواستاتیکی بیشتری نسبت به انرژی گرمایی دارند]25[.
مفهوم زوج یون در سال 1926 توسط بجروم معرفی شد، بجروم پیشنهاد داد که دو یون با بار مخالف هر گاه به مقدار کافی به یکدیگر نزدیک شوند بطوریکه انرژی پتانسیل جاذبه ای بین آنها از مقدار kT2 بزرگتر شود ، به عنوان زوج یون در نظر گرفته می شوند ]10[.
بجروم فرض کرد که دو یون تجمع می یابند اگر فاصله بین آنها کمتر از مقدار q باشد که مقدار q مطابق رابطه زیر است :
(2-1)
در رابطه (2-1) ، q فاصله بحرانی بجروم ، و ظرفیت کاتیون و آنیون ، D ثابت دی الکتریک محیط ، k ثابت بولتسمان ، T دما برحسب درجه کلوین می باشد.
همانطور که از شکلهای (2-1) و (2-2) مشخص می باشد، اولاً زوج یون زمانی تشکیل می شود که نزدیکترین فاصله بین دو یون a، از فاصله بحرانی بجروم کوچکتر باشد ، ثانیاً q موقعیت مینیموم احتمال یافت شدن یونهای با بار مخالف اطراف یون مرکزی را ، با افزایش فاصله از یون مرکزی ،r ،بازگو می کند.
مقدمه
در این فصل با توجه به مقدار تجربی قابلیت حل شدن سدیم فلوئورید ، S/mol L-1، در آب خالص در دمای 25 به روش تبخیر حلال ، مقدار ثابت حاصلضرب حلالیت غلظتی ، ، سدیم فلوئورید را در دمای مذکور محاسبه کردیم ، آنگاه با توجه به مقادیر توابع ترمودینامیکی ، ، ، انرژی آزاد انحلال ، ، سدیم فلوئورید را در دمای 25، بدست آورده و به کمک رابطه ، ثابت حاصلضرب حلالیت ترمودینامیکی ،، سدیم فلوئورید را در دمای مذکور تعیین کردیم ، با مقایسه و مشاهده نمودیم که بین این دو اختلاف زیادی وجود دارد.
در مرحله بعد به کمک رابطه توسعه یافته دبای – هوکل مقدار میانگین ضریب فعالیت یونها ، ، را در محلول سیر شده سدیم فلوئورید در آب خالص و در دمای 25محاسبه نمودیم و به کمک آن ثابت حاصلضرب حلالیت دبای – هوکل، ، را بدست آوردیم و باز هم مشاهده کردیم که بین و اختلاف وجود دارد.
در قدم آخر ، اختلاف مشاهده شده بین و را به پدیده تجمع یونی نسبت دادیم و سپس به کمک محاسبات دوری، مقدار تجمع یونی را در محلول سیر شده سدیم فلوئورید بدست آوردیم و به این نتیجه رسیدیم که بکاربردن نظریه دبای – هوکل به همراه تجمع یونی بهتر می تواند رفتار ترمودینامیکی محلول سیر شده سدیم فلوئورید را به تجزیه و تحلیل در آورد.
همانطور که در بحث نتایج تجربی ملاحظه شد :
1- قابلیت حل شدن تحت تاثیر قدرت یونی قرار می گیرد، در قدرت های یونی پایین ، قابلیت حل شدن با قدرت یونی افزایش می یابد و در قدرت های یونی بالاتر ، قابلیت حل شدن با قدرت یونی کاهش می یابد دلیل این مطلب آن است که در قدرت های یونی کمتر ، ضریب فعالیت با قدرت یونی کاهش می یابد. ولی در قدرت های یونی بالاتر ، ضریب فعالیت با قدرت یونی افزایش می یابد.
2- ثابت دی الکتریک محیط تاثیر قابل توجهی در قابلیت حل شدن ترکیب یونی دارد همانطور که نتایج تجربی نشان داد هر چه ثابت دی الکتریک محیط بیشتر باشد قابلیت حل شدن بیشتر است دلیل این مطلب آن است که با افزایش ثابت دی الکتریک جاذبه یونهای مخالف بر هم کاهش می یابد و از آنجا حل شدن ترکیب یونی در محیط آسانتر می شود.
اگر قابلیت حل شدن سدیم فلوئورید را در قدرت یونی صفر برونیابی کنیم جواب حاصل تا حدود زیادی نزدیک به قابلیت حل شدن سدیم فلوئورید در آب می باشد.
اگر قابلیت حل شدن سدیم فلوئورید را در حلال مخلوط ( آب و اتانول ) در ثابت دی الکتریک 5/78= D ، برونیابی کنیم باز هم ملاحظه می کنیم که جواب حاصل با قابلیت حل شدن سدیم فلوئورید در آب خالص تا حدود زیادی در دمای یکسان مطابقت دارد. نتایج این برونیابی ها بر آن دلالت دارند که نتایج تجربی ما در آب خالص ، در محلول پتاسیم نیترات و در محلول آب و اتانول با یکدیگر سازگاری دارند.
5-1 محاسبه ثابت حاصلضرب حلالیت غلظتی سدیم فلوئورید در آب خالص و در دمای 25
اگر قابلیت حل شدن غلظتی سدیم فلوئورید را با S/mol L-1، نشان دهیم با توجه به مقدار mol L-1/ 973/0 = S، که قبلا از تجربه حاصل شده است خواهیم داشت :
دسته بندی | عمومی |
بازدید ها | 6 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 75 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 57 |
مجموعه نکتههای کنکوری عربی 1و2 در 57 صفحه ورد قابل ویرایش
انواع کلمه:
کلمه در زبان عربی بر 3 قسم است: 1- اسم 2- فعل 3- حرف
1- اسم: آن است که به تنهایی در جمله معنا دارند و بدون داشتن زمان در جمله ایفا میشوند. مانند تلمیذ- رجل
اسم از لحاظ جنس و تعداد حروف به چهار دسته تقسیم میشوند.
1- اسم یا مفرد، مثنی، جمع
2- اسم یا مذکر، مونث
3- اسم یا مجازی، حقیقی
4- اسم یا معرفه، نکره
1- اسم مفرد: تنها بر یک نفر، یا یک شیء دلالت میکند مانند: مسلم، کتاب، رجل
مفرد هیچ علامت و نشانه ای ندارند.
2- مثنی: (تثنیه): بر 2 نفر یا دو شیء دلالت میکنند علامت آن در عربی (انِ، ینِ) به آخر مفرد مذکر است مانند: طالب طالبانِ ، طالبینِ
نکته: هرگاه بخواهیم از اسم مفرد مونث مثنی مونث بسازیم از طریق زیر عمل میکنیم:
1- ة گرد را از آخر آن حذف می کنیم.
مومنة مؤمن مومنت مومنتانِ- مومنتینِ
2- به جای آن (ت) می گذاریم.
3- سپس علامت مثنی را به آخرش می افزائیم.
3- اسم جمع: بر بیش از 2 ، 3 نفر یا بیشتر دلالت میکنند.
1- جمع مذکر (سالم)
جمع بر 3 نوع است 2- جمع مونث (سالم)
3- جمع مکسر (تکسیر)
1- جمع مذکر (سالم): علامت آن (ونَ - ینَ) به آخر اسم مفرد مذکر.
مانند: مسلم مسلمونَ - مسلمینَ طالب طالبونَ - طالبینَ
2- جمع مونث (سالم): علامت آن (اتِ) به آخر اسم مفرد مونث.
نکته: هیچگاه از مفرد مذکر، جمع مونث ساخته نمیشوند.
«طریقه ساختن اسم جمع مؤنث»
1- جمع مونث: از مفرد مونث ساخته میشوند
مجتهدة مجتهد مجتهداتِ
بدین ترتیب
1- ة گرد را از آخر آن حذف می کنیم.
2- به جای آن نشانه جمع مونث (اتِ) به آخرش می افزائیم.
نکته: برخی از کلمات هستند که با (ات) جمع بسته میشوند اگر با این وزنها بر جمع مکسر می باشند.
3- جمع مکسر: (تکسیر)
وزنهای جمع مکسر عبارتند از:
1- هر کلمه ای که بر وزن (اَفْعالْ ، فَعُولْ) باشند جمع مکسرند.
نکته: هر کلمه با 3 حرف (ف ، ع ، ل) خلاصه میشوند که جزء حروف اصلی نامیده میشوند.
حروف زائد: یک یا 2 حرف به 3 حرف اصلی اضافه شوند را حروف زائد گویند.
مانند:
اَشرار شرر= شرّ ذَنوُبْ ذنب
2- هر کلمه ای که بر وزن (فِعالْ) باشند جمع مکسرند.
عِبادْ عَبدْ قبار قبر
نکته: دو کلمه ای از قبیل (ایّام - اسماء) این دو کلمه بر وزن جمع مکسر می روند اما برای مفرد پیدا کردن طبق (ف . ع . ل) مفردشان بدست نمی آیند که مفردشان «یوم، اسم» میباشد.
3- هر کلمه ای که بر وزنهای زیر باشند جمع مکسرند.
وزن: «مَفاعِلْ ، مَفاعِیلْ ، اَفاعِلْ ، اَفاعِیلْ ، فَواعِلْ ، فَواعِیلْ ، فُعَلاء»
مثال: مَساجِدْ ، مکاتیب ، اَکابِر ، اَقاریر ، شواعِرْ ، تواریخ ، شُعَراء
مفرد: مَسْجِدْ ، مَکْتَبْ ، کِبْرْ ، قدر ، شعر ، تاریخ ، شِعْر
اسم مذکر، مونث:
1- اسم مذکر : بر جنس نر یا مذکر دلالت می کند، هیچ علامت و نشانه ای ندارند.
مانند : مسلم - علی - تلمیذ
2- مونث : برجنس زن، یا یکی از نشانه های مونث را به خود دارا باشند مونث است.
نشانه های مونث عبارتند از:
1- ـة گرد در آخر کلمه : شهادة - عالمة - مومنة
2- کلیه اسمهای زن : مریم - زینب - …
3- هر کلمه ای که در آخر آن (ی: الف مقصوره) ، (اء : الف ممدوده) ذکر شوند مونث است.
مانند کبری- صغری- موسی- دنیا (دنیی) ، زهراء - حمیراء - شعیراء
4- ت در فعل . در ماضی آخرین حرف، در مضارع به اولین حرف
ذَهَبَ ذَهَبَتْ یَذْهَبُ تَذْهَبُ
5- اعضای زوج بدن که عبارتند از:
(یَدْ): دو دست ، (رِجْلْ): دوپا ، (الاذن): دوگوش ، (العین): دو چشم
6- اسامی شهرها و کشورها، قبایل، ایران، طهران، کویت، قریش
7- بیشتر جمع مکسر غیراشخاص: مَدارسْ، مَنازِلْ، مَکاتِبْ
8- کلماتی از قبیل: (شَمْس، نَفْس، الارضْ، حَربْ، بَیت، دار، نار) : مونث اند.
اسم مجازی، حقیقی
1- اسم حقیقی: به کلیه اسمهایی که جاندار باشند چه انسان، چه حیوان، چه گیاه جاندار را اسم حقیقی گویند. جواد، الدیک، شجر)
2- اسم مجازی: به کلیه اسمهاییکه جاندار نباشند اسم مجازی گویند مانندالجدار، قلم، کتاب.
نکته: اسم مذکر، مونث خود بر چند شاخه تقسیم میشوند:
1- اسم مذکر: بر 2 نوع است:
2- اسم مونث خود بر 4 نوع است:
1- مونث حقیقی : آن است که علامت مونث را به خود داشته باشند و جاندار
مانند: دجاجة - فاطمة - لیلی
2- مونث مجازی: آن است که علامت مونث داشته باشند و بی جان.
مانند: محفظة (کیف)، منضدة (میز)، املاء ، انشاء ، عاشوراء ، تاسوعاء
3- مونث لفظی : آن است که علامت مونث را به خود داشته باشند اما در واقع بر جنس مذکر دلالت کنند. مثل : موسی، معاویة، حمزة ، مصطفی، طلحة
4- مونث معنوی : آن است که علامت مونث نداشته باشند اما در واقع خودشان مونث اند.
مانند: الام (مادر) ، أختْ (خواهر) ، بنت (دختر)
نکته: اعضای زوج بدن، اسامی شهرها و کشورها و کلماتی استثناء از قبیل:
«شَمسْ ، نَفسْ ، الارضْ ، حربْ ، بیت ، دار ، نار» مونث معنوی به شمار می روند.
اسم منصرف و غیرمنصرف (ممنوع من الصرف)
1- اسم منصرف : اسمی است که بعد از حرف جر کسره و تنوین را به خود بپذیرند
سَلَّمْتُ علی رجلٍٍ
نکته: کلیه ضمایر، موصول، اشاره، استفهام، منصرف محسوب میشوند.
2- اسم غیرمنصرف: آن است که بعد از حرفجر کسره و تنوین جر به خود نمیپذیرند بلکه به جای کسره ( ِ ) فتحه ( َ ) به خود میگیرند وآن اگر با نشانههای غیرمنصرف زیر باشند.
نشانه های غیرمنصرف عبارتند از:
1- کلیه اسمهای عَلَمْ مونث: فاطمه، مریم، زینب
2- عَلَمْ غیرعربی: طهران، کورش، آرش
3- هر کلمه ای که در آخر آن (اء- ی) یعنی مونث لفظی باشند غیرمنصرف
4- اسامی شهرها و کشورها: ایران، تبریز، مکّه
5- اغلب صفتی که بر وزنهای جمع مکسر بروند غیرمنصرف است.
وزنهای آن: مَفاعِلْ ، مَفاعیلْ ، اَفاعِلْ، اَفاعِیلْ، فواعِلْ، فواعِیلْ، فُعَلاء
مانند: مَساجِدْ ، محاریب، اکابر ، اقاریر، شواعر، تواریخ، شُعراء
6- صفت یا اسم عَلَم که دارای الف و نون زائد باشد غیرمنصرف است.
مانند عطشان، رمضان، سلیمان
نکته:
7- کلیه پیامبران غیرمنصرفند به جز: «محمد، نوح، هود، لوط، شعیب، شئیث» که منصرفند.
نکته:
اگر در آخر وزن جمع مکسر با شرایط فوق «ة» باشند منصرف می باشند مانند اساتذة، تلامذة
«اسم ممدود الاخر، مقصورالاخر، منقوص الاخر، صحیح الاخر»
(1) اسم ممدود: اسمی که در آخر آن (اء) ختم شوند را ممدودگویند: زهراء- حمیراء- شعیراء
(2) اسم مقصور: اسمی که در بالای آن اسم یک الف کوتاه (ی) ختم شوند را مقصور گویند. موسی- عیسی- دنیا (دنیی)
(3) اسم منقوص: اسمی که به (ی) آخر ماقبل کسره ( ِ ) ختم شوند را منقوص گویند مانند: قاضِیْ، داعِیْ، شاکِیْ
(4) اسم صحیح الاخر: اسمی که نه ممدود باشند، نه مقصور، نه منقوص باشند را صحیحالاخر گویند مانند رجل، المسلم، التلمیذ
نکته (1) :
اسم فاعل منقوص: اسمی که به (ی) آخر ماقبل کسره باشد و بر وزن فاعل باشند را اسمفاعلمنقوص گویند مانند شافِی- قاضِی- داعِی
سؤالات تجزیه فعل (التحلیل الصرفی)
حال کلمه را شناختیم که فعل است درتجزیه فعل این موارد مورد سؤال قرار میگیرند.
1- چه نوع فعلی است (ماضی، مضارع، امر)
2- چه صیغه ای است (مفرد مذکر غائب، …)
3- ثلاثی مجرد است یا مزید (در صورت مزید بودن) از چه نوعی می باشند.
4- مبنی، معرب
5- لازم، متعدی
6- معلوم، مجهول
7- معتل، صحیح (در صورت معتل یا صحیح بودن) از چه نوعی می باشند.
یُهبُّ : فعل مضارع، مفرد مذکر غائب، ثلاثی مجرد
ناصروا: فعل ماضی، جمع مذکر غائب، ثلاثی مزید (مفاعله)
یَسْتکبرونَ: فعل مضارع، جمع مذکر غائب، ثلاثی مزید
اِذْهَبْی: فعل امر، مفرد مونث مخاطب، ثلاثی مزید
تَعَلَّمواْ: فعل امر، جمع مذکر مخاطب، ثلاثی مزید (تَفَعُّلْ)
نکته:
هرگاه فعل شرط یا جواب شرط ما به (ی) آخر ختم شده باشند و علاوه بر «ی» آخر به جواب شرط یک حرف عطف (فـ ) هم بچسبند جائز است آن حرف «ی» و «ف» را حذف کنیم و حرف قبل آن هر علامتی که دارد ثابت باقی می ماند.
«هو یَعْصِیُ الله فیستولِیُ علیه الشیطان» با آوردن حروف شرط جمله این چنین میشود:
اِنْ یَعْصِ الله یستولِ علیه الشیطان
نکته:
هرگاه فعل شرط یا جواب شرط ما به صورت دو فعل ماضی باشد در ماضی حرکت حرف آخر ساکن نمیشود همان حرکت ثابت خود را میگیرد فقط نقش ترکیب خود در جمله را میگیرد و فقط معنای فعل ماضی به مضارع تبدیل میشود.
هرکس که چاهی برای برادرش حفر کند اول خودش در آن می افتد.
مَنْ حَفَرَ بِئراً لِأَخیهِ وَقَعَ فیه
5- حروف مشبهة بالفعل: عبارتند از «اِنَّ - اَنَّ - کَأَنَّ - لکِنَّ - لَیْتَ - لَعَلَّ» این حروف همیشه بر سر دو اسم داخل میشوند اسم اولی را ( َ ) منصوب و اسم دومی را ( ُ ) مرفوع میکنند که اسم اولی در ترکیب بعنوان اسم حروف مشبهة بالفعل و منصوب و اسم دوم در ترکیب بعنوان خبر حروف مشبهة بالفعل و مرفوع می باشند.
نکته:
اقسام لا:
1- لا نهی 2- لا نفی 3- لا نفی جنس
لا نهی و لا نفی هر دو بر سر فعل مضارع می آیند اگر آخر فعل مضارع ( ْ ) بود لا، نهی است و اگر بعد از لا فعل مضارع بود هیچ تغییری در فعل صورت نگرفت لا نفی است : لا تَذْهَبُ
و اگر بعد از لا فعل نبود یعنی اسم بود (لا) لا نفی جنس است.
لاخیرَ فی الباطل
لانفی جنس
سوالات تجزیه حرف (التحلیل الصرفی)
1- چه نوع حرفی است (حرف جر، …) اِنَّ: حرف مشبهه بالفعل- عامل- مبنی بر فتحه
2- عامل است یا غیرعامل فی: حرف جر- عامل- مبنی بر سکون
3- مبنی بر چیست؟ ال: حرف تعریف- غیرعامل- مبنی بر سکون
ثُمَّ: حرف عطف- غیرعامل- مبنی بر فتحه
نکته : کلیه حروف چه عامل، چه غیرعال مبنی هستند.
ترکیب (أعْرِبْ ، الاعرابْ)
مرفوع ( ُ ) منصوب ( َ ) مجرور ( ِ ) مجزوم ( ْ )
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 171 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 200 |
رساله بررسی مصطلحات اسلامی در شعر از آغاز تا قرن پنجم در 200 صفحه ورد قابل ویرایش
چکیده
تحولات اجتماعی، فرهنگی، عقیدتی و سیاسی که در پی ظهور اسلام در جامعه عربی، ایجاد شد به خودی خود، عرب را با مفاهیمی نو روبرو ساخت. و طبیعی است که به تبع نیاز جامعه، موضوعات جدیدی شکل گرفت و به دنبال آن نیاز به تولد لغاتی نو، جهت پاسخگویی به این نیاز ایجاد شده در سطح وسیع، در جامعه عربی، احساس شد. ایجاد واژگان جدید تنها راه پاسخگویی به این نیاز نبود، بلکه بهترین راه، بارور کردن و تلفیق واژگان و عبارات با یکدیگر، به قصد بیان مفاهیم نو بود.
بنابراین مادة اولیة مصطلحات اسلامی، همان ریشههای لغوی موجود در عصر جاهلی است که قالبهای اسلامی، در پی نیاز جامعه آن را وسعت داد.
البته نظر به اهمیت بالای مفاهیم اسلامی موجود در واژگان مولد، مجموعههای مختلفی در قالب فرهنگ نامههای گوناگون، در زمینه علوم اسلامی، به طور تخصصی شکل گرفت. از اینرو فرهنگهای متنوعی در زمینه اصطلاحات فقهی یا لغات و مصطلحات اصول اسلامی و یا در باب حقوق اسلامی و... تألیف گردید.
اما کیفیت کاربرد مصطلحات اسلامی در اشعار شعراء و اساساً میزان تأثیرپذیری شعر از آن، امری است در خور بررسی، که کمتر بدان پرداخته شده؛ از این رو به آن شدیم که پژوهشی در این باب انجام دهیم، تا نه به عنوان کاری کامل و در خور تقدیر بلکه در حد تحقیقی قابل نقد و بررسی، خدمت اهل نظر ارائه شود.
از آنجا که دامنه موضوع و حیطه زمانی مورد بررسی، وسیع بود، در انتخاب مصطلحات اسلامی، دست به گزینش زدیم؛ به این ترتیب معیار را در این گزینش، اصول و فروع دین و مباحث مربوط به آن قرار دادیم و همین معیار نیز، در طبقهبندی ارائه شده در خصوص مصطلحات، در نظر گرفته شد.
کلید واژهها: مصطلحات، اصطلاحات، وضع، معنی، نقل، مخضرم، اموی، عباسی، اسلامی.
مقدمه
عرب جاهلی زندگی ساده قبیلهای داشت. قبیله تنها عنصر وحدت اجتماعی اعراب جاهلی محسوب میشد؛ قبیلهای که عرب خود را وابسته به آن میدانست، از آن دفاع میکرد و نسبت بدان تعصب داشت. این قبایل، پیش از اسلام در جنگها و درگیریهای خونین دائمی به سر میبرند. تا اسلام آمد و در پی ظهور آن، واژه (امت) متولد شد. و به این ترتیب با تمسک به آیه شریفه: «إن هذه أمتکم أمه واحده و أنا ربکم فاعبدون»1، (امت) جایگزین (قبیله) شد؛ امتی که در سایه آن، مطامع و منافع قبیلهای رنگ باخت و افراد را با توجه به عقاید و عواطف و اهداف مشترک، زیر چتر حمایت خود گردآورد. امت واحد اسلامی که اجزاء آن هریک در جهت یاری یکدیگر و سوق دادن جامعه به سمت و سوی خیر و راستی در حرکت بودند که: «کنتم خیر أمته أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر».2
تحولات اجتماعی، فرهنگی، عقیدتی و سیاسی ایجاد شده در جامعه عربی، خود بخود عرب را با مفاهیمی نو چون؛ جهاد فی سبیل الله، اعتصام بحبل الله، ایثار در راه خدا و ترجیح مصلحت امت بر مصلحت فرد و قبیله، انفاق در راه خدا و... روبرو ساخت؛ و به تبع این مفاهیم نیاز به تولد لغات جدیدی که بتواند پاسخگوی نیاز ایجاد شده در سطح وسیع باشد، بیش از پیش احساس شد.
برای پاسخگویی به این نیاز، تنها راه، ایجاد واژگان جدید نبود؛ بلکه بهترین راه بارور کردن و تلفیق واژگان و عبارات با یکدیگر به قصد بیان مفاهیمی نو بود. لذا در بسیاری موارد، مفهوم واژة به کار رفته در عصر جاهلی، با معنای آن در عصر اسلامی یکی است. البته به تبع وسعت و پیشرفت فکری، فرهنگی اجتماعی عرب در پی پذیرش اسلام، دامنة مفاهیم لغات موجود نیز گسترش یافت.
بنابراین مادة اولیه مصطلحات اسلامی، همان ریشههای لغوی موجود در عصر جاهلی است که قالبهای اسلامی، در پی نیاز جامعه، آن را وسعت داد.
البته گاه برخی واژگان در عصر جاهلی نیز، در همان معنای مذهبی به کار رفتة در دورة اسلامی، استعمال شده است با این تفاوت که کاربرد آنها در معانی مذهبی در عصر جاهلی بسیار قلیل و محدود بود به گونهای که شاید استعمال آنها تنها در دایرة اشعار، شعرای اهل کتاب یا مخضرمین، آن هم به صورت اندک و دور از چشم، دیده میشد.
در عصر اسلامی، این قبیل واژگان نیز در زمرة مصطلحات اسلامی قابل بررسیاند. زیرا این واژگان و ترکیبات اسمی در قالب فرهنگ اسلامی توانستند، در معنای مذهبی خود، رخ نمایند و شکل غالب و گسترده یابند به گونهای که در سایة فرهنگ اسلامی، معانی دیگر این واژگان رنگ باخت و اندک اندک از رواج افتاد و یا به طور کامل فراموش شد. مثلاً واژهای چون: الرب، هرچند پس از اسلام نیز در معانی چون: صاحب و دارنده و... استعمال شد، اما به طور عمده الرب و ترکیبات دیگرش ـ چون رب هذا البیت، رب العالمین و... مختص و منحصر به (الله) واحد گردید. این غلبه یک معنا بر دیگر معانی، تنها در سایه فرهنگ اسلامی میسر شده بود. و یا استعمال اسماء فرشتگان در اشعار که پیش از اسلام به صورت قلیل و نادر تنها منحصر به شعرای اهل کتاب ـ مثلاً امیه بن ابیالصلت شاعر حنیف عصر جاهلی دیده میشد، در عصر اسلامی شکلی گسترده و متداول به خود گرفت.
از اینرو هرچند واژگانی چون الرب و ترکیبات آن و یا اسماء فرشتگان زاییدة اسلام و فرهنگ اسلامی نبود و کاربرد آن پیش از اسلام نیز ریشه در ادیان آسمانی داشته است، اما از آنجا که در پی ظهور اسلام این واژگان قلیل استعمال در معانی مذهبی به شکل عام و رایج وارد عرصه ادبیات شد لذا این قبیل واژگان نیز در دایرة مصطلحات اسلامی قابل ذکراند. که البته به دلیل محدودیتهای موجود در ارائه مطلب، از پرداختن به این مقوله صرف نظر شد.
نظر به اهمیت بالای مفاهیم اسلامی موجود در واژگان مولد، کتبی چند در این باب تألیف شده است. این کتب از نظر ارزش علمی و لغوی بسیار سودمند است و به صورت کاملاً تخصصی به بررسی واژگان میپردازد. به این صورت که مؤلف شاخة خاصی از شاخههای گوناگون علوم اسلامی را بر میگزیند و آنگاه به تناسب آن علم به بررسی واژگان در آن حیطه مشخص میپردازد.
به این ترتیب فرهنگهای متنوع در زمینه لغات و اصطلاحات فقه اسلامی، فرهنگ لغات و مصطلحات اصول اسلامی، فرهنگ لغات حقوق اسلامی و... شکل میگیرد .
اما کیفیت کاربرد مصطلحات اسلامی در اشعار شعراء و اساساً میزان تأثیرپذیری ادبیات به خصوص شعر، از مصطلحات اسلامی، امری است مهم و در خور بررسی، نظر به این امر، نیز با توجه به این که در باب کاربرد مصطلحات اسلامی در شعر، کمتر کاری انجام شده است؛ از این رو تصمیم بر آن شد که پژوهشی در خصوص مصطلحات اسلامی از آغاز تا سده پنجم انجام شود.
از آنجا که امپراطوری قدرتمند عباسی دویست سال پایانی حیاتش را در ضعف و خمود ادبی پشت سر گذاشت، اصل کار را تا قرن پنجم قرار دادیم، به این ترتیب و شواهدی که در ذیل هر واژه آمده از شعرای دورههای مختلف، از مخضرمین و صدر اسلام تا شعرای اموی و عباسی میباشد؛ از این رو در ذیل هر واژه حداقل سه یا چهار بیت شعر، از ادوار مختلف در کنار مفهوم لغوی و اصطلاحی، بیان و بررسی میشود.
به یقین بررسی تمامی مصطلحات با توجه به وسعت دامنه آن، طی پنج قرن کاری است وسیع؛ وسعت موضوع در کنار بررسی اشعار شعرای پنج قرن اول اسلامی، دشوار، دقیق و زمان بر است ضمن این که زمینة گستردة بحث خودبخود امکان دسترسی به همة منابع و حتی بخش عمدهای از منابع موجود در زمینة علوم مختلف اسلامی را از ما سلب میکند. به گونهای که انجام آن حداقل تدوین چندین و چند مجلد عظیم را توسط اهل فن میطلبد؛ اما انتخاب پنج سده اول از آن رو بود که بتوان سیر تحول و تطور یک واژه را بررسی کرد، از آغاز شکلگیری واژه تا زمان تحول آن؛ و سپس بعد از تحول، به مقتضای شرایط اجتماعی و میزان فاصله زمانی ایجاد شده بین تولد لغت تا زمان کاربرد آن.
البته این کار، نه به عنوان کاری کامل و در خور تقدیر، بلکه در حد تحقیقی قابل نقد و بررسی خدمت اهل نظر ارائه میشود.
اما در خصوص روش کار در این تحقیق ذکر نکات زیر ضروری مینماید:
اولاً: مصطلحات اسلامی زیادند و متعدد؛ در اینجا تنها به ذکر و بررسی برخی از مهمترینها، بسنده شده است.
ثانیاً: منظور از مصطلح در اینجا تنها آنچه شرع آن را در بر میگیرد نیست، بلکه مصطلح در اینجا هم شامل شرع و آنچه در بردارنده اصول و فروع دین است، میشود و هم شامل اموری است که جزء شرع و اصول و فروع دین نبوده، بلکه صرفاً اموریاند که بعداً به مناسبت، اصطلاح گردیده و در فرهنگ اسلامی به کار گرفته شدهاند؛ دلیل پیدایش چنین مصطلحاتی، تحولات و حوادث تاریخی، اجتماعی، عقیدتی و فکری بوده که در جامعه پدید آمد؛ این قبیل مصطلحات اغلب ارتباط مستقیمی با شرع نداشت و این گونه نبوده که شارع آن را وضع کرده باشد، بلکه ماهیت دین جدید، اقتضای تولد این مصطلحات را در بطن جامعه، داشت؛ کلماتی چون:
الکتاب ? به عنوان علم برای کلام الله
القرآن ? کتاب آسمانی مسلمین
امیرالمؤمنین ? علم برای حضرت علی (ع)، نیز لقب همه خلفای اسلامی
دامنه وسیع موضوع و حیطه گسترده پنج قرن، اجازه بررسی بسیاری از مصطلحات را نمیداد، همین امر باعث شد که در انتخاب و بررسی مصطلحات اسلامی دست به گزینش بزنیم. به این شکل که معیار در گزینش و انتخاب، مصطلحات اصول و فروع دین و مباحث مربوط به آن قرار گرفت.
ثانیاً: بعد از تتبع بسیار پیرامون این موضوع، از آنجا که رسالهای در این باب، پیش از این تألیف نشده، نیز کتاب یا مقالة دیگری که به طور تخصصی به موضوع بررسی مصطلحات اسلامی در 5 سده اول بپردازد، به دست نیامد، لذا با مراجعه به کتب تاریخی و جغرافیایی، ادبی، لغوی، دیوانهای شعراء،کتب فقهی، اصولی و حقوقی، به حول و قوه الهی این رساله تدوین گردید.
ثالثاً: در رساله حاضر، برای بررسی معنای هر مصطلح، از کتب قدیم و جدید، حتی به مناسبت از فرهنگ نامههای تخصصی حقوقی، قرآنی، فقهی استفاده شده.
رابعاً: عادت بر این جاری شده است که در آوردن اسامی منابع مطالعه، به ذکر هرچه بیشتر نام کتابها، دست زنند یعنی در منابع به کمیت اهمیت میدهند. حال آنکه در این مجموعه تقریباً از تمامی مجلدات فرهنگ بزرگ لسان العرب، به عنوان مرجعی ثابت و اصلی در بیان معنای لغوی و اصطلاحی همه واژگان مطرح شده در این مجموعه استفاده شده است و در کنار آن از فرهنگهای جدیدتر دیگری چون: فرهنگ بزرگ جامع نوین، الرائد، همچنین از فرهنگنامههای قدیمی غیر از لسان العرب چون: تهذیب اللغه، مجمع البحرین، المفردات و فرهنگهای تخصصی علوم قرآنی و اسلامی چون فرهنگ لغات و اصطلاحات فقهی سید محمد حسینی، لغتشناسی قرآن کریم نوشته دکتر محمد بیستونی و... به مناسبت و متغیر استفاده شده است.
خامساً: در ذیل اغلب مصطلحات شواهدی از قرآن یا حدیث نبوی ذکر شده، و نیز از هر دوره از مخضرمین و صدر اسلام، شعرای اموی و عباسی شاهد شعری بیان شده است و گاه در صورت نیاز شاهد شعری از عصر جاهلیت نیز آورده شده است.
سادساً: در تقسیم مصطلحات و دستهبندی آن در این تحقیق، آن چنان که اشاره شده دست به گزینش جهت تحلیل آنها زدیم.
اصل در تقسیمبندی را بر پایه اصول و فروع دین و مصطلحات و مباحث وابسته به آن قرار داده و واژگان بر این مبنا دستهبندی شده است به این ترتیب مثلاً اسامی مختلف کلام الله همچون القرآن، کتاب الله، الفرقان همه در یک راستا در ذیل، اصل نبوت، به عنوان یکی از مباحث مربوط به آن ذکر شدند. و یا بحث الاسلام نیز در ذیل نبوت بررسی شده و رب در ذیل توحید و...
سابعاً: شواهد شعری که در ذیل هر واژه، آمده، به ترتیب تقدم و تأخر زمانی (سال تولد و حیات شاعر) تنظیم و ذکر شده است.
رساله حاضر در چهار بخش تنظیم شده است و هر بخش خود مشتمل بر فصولی چند است:
در بخش اول: که تحت عنوان «مصطلحات اسلامی و مباحث مربوط به آن» مطرح میشود، موضوعات چون بررسی مفهوم «اصطلاح» در لغت، در عرف علمی و فنی و نیز پیوند مفهوم لغوی اصطلاح با معنای علمی و فنی همچنین اقسام وضع، تقسیمات الفاظ، کلمه و ساختار معنایی آن، چند معناییها یا هم آواها مطرح میشود ضمن اینکه پیرامون مباحثی چون: عدم وجود مصداق ثابت و واحد برای واژگان و نیز، منشأ کلمه و ساختار عملی و معنایی و علل پیدایش چند معناییها آن بحث میشود.
در بخش دوم: به بررسی رابطه بین مصطلحات و موضوعات شعری میپردازیم در این بخش به بیان عوامل مؤثر در تحول موضوعات ادبی و تغییر ساختار واژگان پرداخته میشود و نقش اوضاع اجتماعی، قرآن و حدیث در جامعة عربی و گسترش مرزهای جغرافیایی در شکلگیری واژگان جدید مورد بررسی قرار میگیرد به ویژه تأثیر قرآن در ایجاد وحدت زبانی عرب و پیدایش مصطلحات جدید، و شکلگیری علوم علمی و ادبی بیان میشود؛ نیز وجود جریانهای داخلی دینی ـ سیاسی و بازتاب آن در ادبیات عصر اسلامی، طی 5 قرن مورد بررسی واقع میشود و در پایان این بخش ریشههای اصلی تحولات ادبی عصر عباسی و تقلیل مصطلحات اسلامی در آن مورد بحث قرار میگیرد عواملی چون: جریانهای فکری بیگانه، فقدان پیشینه علمی ـ فرهنگی لازم در رویارویی با جریانهای بیگانه، پیامد سیاستهای تبعیض گرایانه امویان در جامعه عربی و...
در این بخش میبینیم که چگونه تأثیر نهضت ترجمه در عصر عباسی و انحراف عقیدتی وکنار گذاشتن ائمه از سیاست بر کیفیت واژگان مستعمل در اشعار اثر گذاشت و باعث تقلیل مصطلحات اسلامی در برخی زمینهها گردید. سپس بیان میشود که چگونه مقتضیات جامعه، سبب ایجاد موضوع و به تبع شکلگیری موضوع، باعث استعمال واژگان منطبق با آن موضوع میشود. در بحث رابطه بین مصطلحات و موضوعات عمده موضوعات شعری، دورههای اموی و عباسی و ارتباط آن با واژگان مستعمل بررسی میشود و در پایان بیان میشود که چگونه محیط فکری، فرهنگی در گزینش و زایش واژگان تأثیرگذار خواهد بود.
اما در بخش سوم که بخش اصلی کار را تشکیل میدهد به بررسی برخی مصطلحات مهم اسلامی در باب اصول دین شعر 5 سده اول اسلامی میپردازیم. در این بخش هر کلمهای که تحت عنوان مصطلح اسلامی از آن یاد میشود ابتدا مورد بررسی لغوی قرار گرفته و بعد مفهوم اصطلاحی آن بررسی میشود، ساختار صرفی و مشتقات مربوط به آن در صورتی که بیارتباط با موضوع نباشد بیان و بررسی شده، به مناسبت شواهدی از قرآن یا حدیث برای آن ذکر میشود.
و آنگاه در خصوص هر واژه شواهد شعری از شعرای دورههای مختلف: از مخضرمین و صدر اسلام تا اموی و عباسی ذکر میشود و در صورت کاربرد واژه با همان کیفیت در عصر جاهلی شاهد شعری آن از جاهلیت نیز بیان میشود، البته در مورد برخی مصطلحات، در صورت نیاز به توضیح بیشتر، کیفیت تطور واژه در قالب بحث تاریخی ـ اجتماعی ـ فرهنگی آن مطرح میشود.
اما در بخش چهارم که آن را به موضوع بررسی مصطلحات فروع دین اختصاص دادیم جهت جلوگیری از اطالة مطلب تنها به بیان و بررسی اولین فرع از فروع دین ـ (الصلاة) ـ بسنده شد. البته در این فصل نیز در بررسی و تحلیل واژه، روش کار و کیفیت آن، همان روش کلی مطرح شده در این رساله میباشد. که در باب اصول دین نیز به کار گرفته شده است.
الف ـ «اصطلاح»
«اصطلاح» و «مصطلح» در لغت
اصطلاح مصدر باب افتعال است از ریشه صلح یصلح و صلح یصلح به معنای نیک گردید [شایسته گردید]. به این ترتیب مصطلح اسم مفعول از همین باب به معنای پسندیده و نیکو شده است.
تاء زائده در باب افتعال در اصطلاح به طاء و گاه به صورت اصّلاح، طاء قلب به صاد میگردد که در معانی: به هم دیگر نیکی کردن و آشتی نمودن، و فراهم آمدن قومی بر امری، به کار گرفته میشود.1
«اصطلاح» در عرف علمی و فنی
معنی اصطلاح در عرف علمی و فنی عبارت از آن است که گروهی و قومی اتفاق و اتحاد نمایند که کلمهای از معنای لغوی به معنی مطلوب و منظور خود در آورند.
برخی گویند: اصطلاح آن است که کلمهای از معنای لغوی به معنای مناسب آن در آورند. و بعضی دیگر گفتهاند که: اصطلاح آن است که گروهی به اتفاق، لفظی در برابر معنایی وضع نمایند، و همین طور گفته شده است که: اصطلاح لفظی معین میان گروهی معین است.2
چگونگی پیوند معنای لغوی (اصطلاح) با مفهوم علمی و فنی آن
با توجه به آنچه که از معنای لغوی و اصطلاحی یاد گردید، روشن میشود که میان معنای لغوی و اصطلاحی مناسبت برقرار است و میتوان چنین بهره گرفت که گروهی برای مطلوب و منظور خود، لفظی را شایسته (صلح) میبیند پس اتفاق میکنند که آن لفظ را بر منظور خود، اطلاق نمایند و مطلوب خود را به آن نام نهند. بنابراین از مجموع آنچه در اینجا یاد گردید ناگزیر از تفسیر و تعبیر معنی وضع و نقل هستیم و میباید اقسام گوناگون آن را در قالبها و اشکال متنوع: وضع تعیینی و وضع تعینی و منقول عرف خاص و منقول عرف عام، بررسی کنیم.
اما از آنجا که الفاظ منقول، یکی از اقسام پنجگانة الفاظاند، پس از بررسی مفهوم وضع و نقل، به بیان اقسام الفاظ و تعاریف مربوط به آن میپردازیم.
ب ـ «وضع»
معنی لغوی و اصطلاحی «وضع»
وضع در لغت به معنی «نهادن» و در متعارف علوم با لحافظ اندک تناسبی به معانی دیگر انتقال یافته است.
وضع عبارت از تخصیص دادن چیزی به چیز دیگر است.
به معنای «قرار دادن» است و در اصطلاح نیز تقریباً به همین معنی آمده و مقصود از آن قرار دادن لفظی در برابر معنایی است.
مثلاً کسی نام فرزند خویش را حسین میگذارد، در این مورد فرزند، «موضوع له» و کلمه حسین، «موضوع»، پدر «واضع» و عمل او را، «وضع» گویند.
پس از انجام یافتن وضع، لفظ بر معنی دلالت مینماید. بنابراین وقتی میگویند «حسین»، کسانی که از مراسم نامگذاری اطلاع کسب نمودهاند، میفهمند که منظور نوزاد است.1
وضع تعیینی و تعینی
لفظ منقول به اعتبار وضع و واضع آن، یعنی چگونگی عامل و منشأ تحقیق علاقه و رابطه یاد شده، بر دو گونه است: تعیینی و تعینی؛ زیرا نقل لفظی از یک معنی به معنایی دیگر گاه توسط ناقل معینی از روی قصد و اختیار صورت میگیرد؛ مانند بیشتر الفاظ منقولی که در علوم و فنون مختلف وجود دارد. این قسم «منقول تعیینی» نامیده میشود؛ یعنی وضع لفظ برای معنای دوم با تعیین شخص و یا دستهای خاص تحقق یافته و شکل گرفته است.1
بنابراین هرگاه شخصی معین یا اشخاصی معین، لفظی را برای معنای مخصوصی وضع کند، خواه به طور صریح بگوید که فلان لفظ را در برابر فلان معنی قرار داده یا بی آنکه بگوید و بدون تصریح، لفظی را بر معنی مخصوص اطلاق نماید، این وضع را تعیینی نامند.2
اما گاه نقل توسط ناقل معینی و از روی قصد و اختیار وی انجام نمیگیرد، بلکه گروهی از مردم، لفظی را در غیر معنای حقیقی، بدون اینکه وضع لفظ را برای آن معنی اراده و قصد کنند به کار میبرند، آنگاه این استعمال بین آنان رواج یافته و شایع میشود تا جایی که در اذهان آنان معنای مجازی لفظ بر اثر کثرت استعمال بر معنای حقیقی آن غلبه پیدا میکند، به گونهای که شنونده معنای مجازی لفظ را بدون آنکه نیازی به قرینه باشد، همچون معنای حقیقی در مییابد و به آن منتقل میگردد.3
بنابراین هرگاه لفظی در معنای مخصوص به کار رود و استعمال کنندة آن شخصی معین نباشد بلکه کسانی بسیار و در زمانهای مختلف آن را استعمال کنند که به تدریج اهل آن زبان بدان مأنوس شوند به طوری که چون لفظ را بشنوند ذهن ایشان بدان معنی که لفظ در آن تعین یافته، منقل گردد، آن را تعینی گویند.4
وضع مصطلح در این پایان نامه
منظور از کلمه «وضع» در اینجا، این است که کسی یا کسانی با داشتن شایستگی و حق، برای معنا و حقیقی از حروف هجا، هیأتی مخصوص بسازد و این ساخته را در برابر آن معنا و حقیقت قرار دهد تا ناگزیر بر اثر این اعتبار و قرارداد ارتباط و علاقهای خاص میان آن لفظ و معنی پدید آید.
وضع به اعتبار واضع یعنی چگونگی عامل و منشأ تحقیق علاقه و رابطه یاد شده، دارای اقسامی است که به احمال ذکر خواهد شد.
فساد حاکم بر عصر عباسی
اما در عصر عباسی، شکاف زمانی موجود ـ از صدر اسلام تا این دوره ـ و علنی شدن فساد مخفی موجود در دربارها، نیز کشیده شدن آن به طور علنی به سطح جامعه، مبانی فکری و عقیدتی جامعه اسلامی آن عصر را متزلزل ساخته، و با بحران مواجه کرد؛ به گونهای که شعرای مسلمان سست اراده را به وادی فساد کشانید و بالتبع اگر فساد شاعر درباری در عصر اموی، مخفی بود. در این دوره شاهد شاعری هستیم که آشکارا به بیان عقاید انحرافی و ویرانگر خود درباب مسائل خلاف اخلاق و اسلام، در شعر، میپردازد؛ تا بدانجا که مجالی برای پرداختن به مقولات دیگر برایش باقی نمیماند.
عصر عباسی و جریانهای فکری بیگانه
شعر و ادبیات آیینه تمام نمای وضعیت فکری ـ فرهنگی جامعهاند، از این رو طبیعی است که بتوان تحولات جامعه را به طور مستقیم در ادبیات هر دوره، متبلور دید؛ چه شاعر در هر عصر همان چیزی را میگوید و مینویسد که پسند و سلیقه اهل زمانش است؛ مردم آن را دوست دارند و خلفاء از آن استقبال میکنند؛ و لذا اگر میبینیم که ادب عصر عباسی از آن اصالت اسلامی اولیه، فاصله گرفته، دلایل آن را صرفاً میتوان در نیاز حکام فاسد آن عصر و حضور اقوام بیگانه جست؛ ادبیاتی که در عصر عباسی تنها با یک جریان فکری فرهنگی اعتقادی جدیدتحت عنوان اسلام روبرو نبوده، بلکه با انبوهی از جریانات بیگانه وارداتی روبرو است و عرب بیپیشینه تاریخی و بیآنکه قدرت فرهنگی لازم جهت رویارویی با این جریانها را داشته باشد در بسیاری موارد خود بخود مجذوب و مقهور مظاهر فکری و فرهنگیوارد شده به جامعه گشت؛ ملتی با پیشینه قوی تاریخی آسانتر میتواند در برابر عناصر مخل مبارزه کند و عناصر مفید را پذیرفته، و آنچه مضر است رد کنند؛ اما عرب فاقد چنین پیشینهای بود لذا دیدگانش در مقابل این جریانات و مظاهر فکری فرهنگی تمدنی جدید خیره ماند؛ ضمن اینکه سیاست عباسی منبی بر کمرنگ کردن اسلام اصیل و حمایت ایشان از نبیبند و باری نیز میتواند مزید بر علت باشد.
ریشههای اصلی تحولات ادبی در عصر عباسی و تقلیل مصطلحات اسلامی در آن
ریشههای عمده تحولات ادبی عصر عباسی و تقلیل مصطلحات اسلامی در این دوره را میتوان به شرح زیر مورد بررسی قرار داد:
الف ـ عصر عباسی و جریانهای یگانه
جریانهای فکری وارد شده در جامعه عباسی، اغلب جریانهای بیگانه بود نه داخلی و عربی؛ لذا عرب بین جریان مقبول و پذیرفته شدة اسلامی و جریانات جدید، تناقض میدید و نتوانست این تناقضات و برخوردها را به نحو احسن حل کند. فرهنگهای بیگانه براساس سنن عربی و اسلامی شکل نگرفته بود و در بسیاری موارد با آن همخونی لازم را نداشت.
ب ـ فقدان پیشینه علمی ـ فرهنگی لازم در پذیرش جریانهای بیگانه
برخورد عرب با جریانات مختلف دینی، فلسفی، علمی، فرهنگی و تاریخی و جغرافیایی جدید، برخوردی ناگهانی بود. به این معنی که جامعه عربی برای پذیرش و حل و انطباق درست با این جریانها فرصت کافی برای اندیشیدن و تحلیل نیافت؛ و لذا برخوردش با این جریانات آنی و شتاب زده بود، بیآنکه مجالی مناسب برای واکنشی معقول بیابد مجبور بود که عکسالعملی آنی و فوری در رد یا قبول آن، اتخاذ کند که متأسفانه این عکسالعملها گاه آن قدر شتاب زده اعمال شد که ادبیات را به انحراف کشاند؛ شاید یکی از دلایل این عدم تأمل و اندیشه مناسب، این بود که اعراب خیلی سریع مجذب و مقهور مظاهر فکری فرهنگی جدید وارد شده در جامعه اسلامی، شدند و گویی در برابر تمام آنچه که از تمدن جدید یک دفعه وارد جامعه عربی شد مسخ و بیاراده ماندند، بیآنکه بتوانند قدرت تصمیمگیری مناسب اتخاذ کنند؛ طبیعی است که هر جامعه بسته، حداقل قادر به هضم یک جریان و کنار آمدن با آن است و برخورد با چندین و چند جریان بیگانه در آن واحد، نتیجهای جز وضع اخلاقی اسفبار عصر عباسی را نخواهد داشت.
ج ـ پیامد سیاستهای تبعیض و تعصب نژادی امویان در جامعه عربی
سیاست تعصب نژادی اموی، عرصه را بر مردم تنگ و آنها را از اصول اسلامی اولیه دور کرده بود؛ تعصبات قبیلهای و قومی جایگزین احکام شرع شد، سیاستی که مسلمین به ویژه مسلمین غیرعرب را به ستوه آورد. و لذا در این دوره میبینیم که جریان اسلامی موجود در جامعه عربی، به اندازهای که در صدر اسلام توان داشت، در این دوره توانمند عمل نمیکند؛ جریان اسلامی به دلیل سیاستهای غلط امویان کمرنگ شد و در عوض، جریان نفرتانگیز تعصب قومی، قبیلهای، پر رنگتر و توانمندتر از قبل قدرت گرفت، تعصباتی که بسیاری از مسلمین عرب و غیرعرب را آزار میداد و پیغمبر اسلام (ص)، تلاش بیوقفهای برای ریشه کنی آن نموده بود.
با توجه به مطالب ذکر شده میتوان چنین نتیجه گرفت که آنچه ما در عصر عباسی در سطح جامعه عربی با آن روبرو میشویم، پدیدهای اجتماعی است که در واقع امروزه در جامعهشناسی از آن تحت عنوان یک بیماری اجتماعی یاد میشود؛ بیماری که جامعه شناسان آن را «الیناسیون» مینامند و مراد از آن تهی شدن از خود و پر شدن از دیگری است. جامعه اسلامی در عصر عباسی در برابر فرهنگهای بیگانه به گونهای الینه شد؛ و شاید از این رو است که مصطلحات اسلامی در شعر صدر اسلام و عصر اموی فراوانتر است و همین نسبت در عصر عباسی تا حد چشمگیری تقلیل مییابد؛ که البته در عصر اول عباسی باز نسبت این مصطلحات در مقایسه با عصر دوم و سوم آن، بیشتر است. و هرچه به اواخر این عصر نزدیکتر میشویم، جریان اسلامی در شعر کمرنگتر جلوه میکند و آثار فرهنگهای بیگانه در آن روشنتر از قبل قدرت مییابد و این نیست مگر اثر سیاست تعصب قومی و قبیلهای اعمال شده بوسیله امویان، که با هرچه کم رنگتر کردن اصول اسلامی، توان عرب مسلمان را در رویارویی با جریانهای بیگانه گرفت.
دـ ترجمه کتابها در عصر عباسی
از جمله مظاهر گسترش فرهنگی و زندگی علمی در آن زمان، ترجمه کتابها به زبان عربی بود که شامل کتابهای طب، ریاضیات، فلسفه و علوم سیاسی میشد.
ابن ندیم در کتاب الفهرست خود نام بسیاری از این کتابها را ذکر کرده است. جنین بن اسحاق در رأس دیوان ترجمه قرار داشت. ابن ندیم روایت کرده است که مأمون با پادشاه روم نامههائی را رد و بدل کرد و به او رو آورد و از وی کمک خواست اجازه دهد و از نفوذ خود در ارسال کلیه کتب قدیمی که در انبارها ذخیره کرده بودند، استفاده کند. پادشاه روم بعد از امتناع پاسخ مثبت داد. مأمون به این خاطر گروهی از اشخاص از جمله حجاج بن مطر و ابن بطریق را به روم فرستاد. آنها هرچه کتاب پیدا کردند، حمل نمودند و دستور دادند آنها را انتقال دهند و تمام آنها به دارالحکمه منتقل شد.1
دسته بندی | کامپیوتر و IT |
بازدید ها | 6 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 51 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
ترجمه مقاله آی پی(IP) در 30 صفحه ورد قابل ویرایش
فن آوری (تکنولوژی)
این بخش، جنبه ها (جهتها) فن آورانه و فنی، TCP,IPوابسته به پروتکل و همچنین محیط، کار کردن و موثر بودن پروتکل را تعریف میکند، زیرا کانون (مرکز) اصلی این مدرک (پروتکل) فرستادن به راه (مسیر)معینی میباشد(عملکرد رده 3)، بحث و گفتگو (پروتکل رده 4)TCP تا اندازهای مختصر است.
TCP
TCP، یک پروتکل حامل (حمل کننده) همسازی اتصال میباشد، که یافته ها (دادهها) را مانند زنجیره (جریان) سازمان نیافته بایت، منتقل میکند.
با استفاده کردن از اعداد زنجیرهوار (متوالی) و پیامهای تصدیق شده، (تصدیق پیامها)، TCP میتواند، انتقال گره (بند) را همراه با تحویل دادهها، در مورد انتقال دادن بسته کوچک به پایانه گره (بند) فراهم کند.
جایی که (پایانهای) که دادهها (یافتهها)، در انتقال دادن از منشا به پایانه، گم شده باشند، در این حالت، TCP میتواند دادهها (یافتهها) را دوباره انتقال داده، آن هم تا موقعی که زمان درست، دلخواه، به دست آمده باشد یا، تا موقعی که تحویل دادن موفقیت آمیز، حاصل شده باشد. TCP همچنین، میتواند پیامها مکرر را تشخیص داده و آنها را به صورت درست و شایسته رها کند. اگر کامپیوتر انتقال دهنده، خیلی سریع، یافتهها (دادهها) را به کامپیوتر گیرنده، منتقل کند، TCP میتواند مکانیسم (نظام) مهار کردن جریان را به کار گرفته، و دادهها (یافتهها) را به آهستگی منتقل کند.
TCP همچنین میتواند تحویل دادهها را به لایه (رده) فوقانی، انتقال داده و از کاربرد آنها محافظت کند.
شکل1- نسبت (پیوند) مجموعه پروتکل اینترنت به نمونه به خصوص از مرجع (نشان) OSI نشان داده شده است.
نمونه خاص مرجع= OSI
IP، لایه (رده) 3 اصلی و بنیادی پروتکل در مجموعه اینترنت است.
علاوه بر انتقال میزان کار اینترنت، IP همچنین گزارش دادن خطا، و فروپاشی و مونتاژ دوباره، قسمتهای دادهها را مهیا میکند، این قسمت از دادهها، به نام نگاره (نوشتن)، دادهها، میباشد، که برای انتقال طی (در خلال) شبکه کامپیوتر طبق، اندازه متفاوت حداکثر تا اندازه حداقل میباشد. IP نشان دهنده مرکز (اصل) مجموعه پروتکل اینترنت است.
نشانی دادن IPبه طور جهانی فوق العاده میباشد، تعیین کردن (نسبت دادن) اعداد 32- بیت توسط مرکز اطلاعات (دادههای) شبکه کامپیوتری است. نشانی دادن IP، به طور فوقالعاده جهانی، شبکه کامپیوتر، را در هر جا از جهان برای ارتباط داشتن با یکدیگر، مجاز شناخته است.
نشانی دادن IP به طور جهانی، فوق العاده به سه قسمت تقسیم شده است قسمت اول، به نشانی دادن شبکه کامپیوتر اختصاص دارد.
قسمت دوم، به نشانی دادن به جز نتیجه نهایی (پیامد) اختصاص دارد و قسمت سوم IP، به نشانی دادن، برای اجرا برنامه کامپیوتر اختصاص دارد.
و قسمت سوم IP به نشانی دادن برای اجرای برنامه کامپیوتر اختصاص دارد. نشانی دادن IP از سه (3) رده بندی متفاوت، شبکه کامپیوتر حمایت میکند. رده بندی A شبکه کامپیوتر عمدتا، برای استفاده کردن در تعداد معدودی، برای کامپیوترهای بسیار بزرگ، در نظر گرفته شده است. زیرا آنها فقط 8 (هشت) بیت برای نشانی دادن وسعت (زمینه) کامپیوتر، پیش بینی میکنند. رده بندی B شبکه کامپیوتری به 16- بیت اختصاص دارد. و رده بندی C، شبکه کامپیوتری به 24- بیت برای وسعت کامپیوتر نشانی داده شده، اختصاص داده. رده بندی C شبکه فقط 8- بیت را برای وسعت اجرا برنامه کامپیوتر پیش بینی میکند، به هر حال، تعداد اجرا برنامه در هر شبکه کامپیوتری میتواند یک عامل محدود کننده باشد. در همه ردهبندیهای شبکه کامپیوتری (A,Bو C) اکثر بیتهای چپ، نشان دهنده، نوع شبکه کامپیوتر است.
شکل 5- تصویر ساختار (طرح) اینترنت
E=سیستم خودمختار یا E=پروتکل راهگاه خارجی (پروتکل بیرونی)
I=مسیر پروتکل داخلی
استفاده کردن از مسیر معین پروتکل، همراه باIP از نوع متحرک و پویا میباشند. مسیر معین پویا برای محاسبه کردن مسیرها، به نرم افزار برای نقشه راه احتیاج دارد. درمسیر معین پویا، الگوریتم، تغییرات در شبکه کامپیوتر را قبول کرده، و به صورت خودکار، بهترین مسیر را، انتخاب میکند. برخلاف آنچه که درباره مسیر معین پویا گفته شد مسیر معین ثابت (ناپویا) فقط، نیازمند، جایگزین شدن مطابق با مجری (اداره کننده) شبکه کامپیوتر است. و تا موقعی که مجری (اداره کننده) شبکه کامپیوتری، مسیرهای معین ناپویا و ثابت را تغییر ندهد، آنها تغییر نخواهند یافت.
فهرست خلاصه IP، متشکل شده از پایانه نشانی دادن/ نزدیک به دو جهش ناچیز، میباشد. در نمونه (مثال) فهرست خلاصه مسیر نشان داده در شکل 6، اولین ورودی، به آن گونه تفسیر و معنی شده است که «برای به دست آوردن شبکه کامپیوتری 34.1.0.0 (جز نتیجه نهایی 1 در شبکه کامپیوتر 34)، می باشد، دومین توقف (توقف بعدی) در بند نشانی دادن 54.342.23.12 موجود است.
همانطور که ما مشاهده کردیم مسیر معین IP پخش شدن نگاره (نوشتن) دادهها از طریق کار اینترنتی، دریک جهش مسیر پی در پی و در یک زمان است. مسیر کامل در ابتدا سفر شناخته نشده است.
در عوض، در هر توقف، مسیر جهش بعدی توسط، همانند بودن (کردن) پایانه نشانی داده در درون نگاره دادهها (نوشتن اطلاعات)، مطابق با ورودی داخل فهرست خلاصه مربوط به بند (گز)، مسیر معین متداول، معین شده است. هر یک از پیچیدگی (های) مربوط به بند (گره) در شیوه (روش) مسیر معین، متشکل شده از بستههای کوچک جدید است که فقط بر اساس دادهها (اطلاعات) اینترنت است. IPبرای بازگشت دادن گزارش خطا (اشتباه)به طرف منشا، آن هم تا موقعی که ناهمسانی و نابهنجاری مسیر معین، رخ داده باشد، پیش بینی نشده است. این کار(وظیفه) به پروتکل اینترنت دیگر، واگذار میشود. یعنی به پروتکل اداره کردن (مهار کردن)پیام اینترنت (ICMP) واگذار می گردد.
ICMP (پروتکل اداره کردن پیام اینترنت) است که عملکرد تعدادی از کارها (وظایف) درون یک شبکه، کار اینترنتی IP میباشد.
علاوه بر دلیل اصلی، به وجود آمدن ICMP(بازگشت دادن، گزارش به علت فقدان مسیر معین به منشا)، علت اصلی وجود آن است، ICMPیک شیوه (روش) برای سنجیدن قابلیت دست یافتن به بند (گره) در طرف مقابل اینترنت میباشد (منعکس کردن ICMP و عملکرد متقابل پیامها) است، یک شیوه برای افزایش دادن بازده، مسیر معین (ICMP برای دوباره جهت دادن به پیامها)، است یک شیوه برای آگاهی به منشا، راجع به آنکه، نگاره دادهها، زمان اختصاص داده، به خود را برای وجود داشتن در درون اینترنت، افزایش داده است (ICMP ، افزایش دادن زمان بندی پیام)، و همچنین ICMPبرای افزایش دادن زمان بندی پیامهای دیگر هم مفید است، در مجموع، آنکه، ICMP، یک قسمت جدایی ناپذیر (جدا نشدنی) از به کار گیری IPمیباشد، مخصوصا، آنهایی که در مسیرهای پی در پی، جریان دارند.
This section describes technical aspects of TCP, IP, related protocols, and the environments in which these protocols operate. Because the primary focus of this document is routing (a layer 3 function), the discussion of TCP (a layer 4 protocol) will be relatively brief.
TCP
TCP is a connection-oriented transport protocol that sends data as an unstructured stream of bytes. By using sequence numbers and acknowledgment messages, TCP can provide a sending node with delivery information about packets transmitted to a destination node. Where data has been lost in transit from source to destination, TCP can retransmit the data until either a timeout condition is reached or until successful delivery has been achieved. TCP can also recognize duplicate messages and will discard them appropriately. If the sending computer is transmitting too fast for the receiving computer, TCP can employ flow control mechanisms to slow data transfer. TCP can also communicate delivery information to the upper-layer protocols and applications it supports.
Figure 1. Relationship of the Internet Protocol Suite to the OSI Reference Model
IP
IP is the primary layer 3 protocol in the Internet suite. In addition to internetwork routing, IP provides error reporting and fragmentation and reassembly of information units called datagrams for transmission over networks with different maximum data unit sizes. IP represents the heart of the Internet protocol suite.
IP addresses are globally unique, 32-bit numbers assigned by the Network Information Center. Globally unique addresses permit IP networks anywhere in the world to communicate with each other.
An IP address is divided into three parts. The first part designates the network address, the second part designates the subnet address, and the third part designates the host address.
IP addressing supports three different network classes. Class A networks are intended mainly for use with a few very large networks, because they provide only 8 bits for the network address field. Class B networks allocate 16 bits, and Class C networks allocate 24 bits for the network address field. Class C networks only provide 8 bits for the host field, however, so the number of hosts per network may be a limiting factor. In all three cases, the leftmost bit(s) indicate the network class. IP addresses are written in dotted decimal format; for example, 34.0.0.1. Figure 2 shows the address formats for Class A, B, and C IP networks.
Figure 2.
IP networks also can be divided into smaller units called subnetworks or "subnets." Subnets provide extra flexibility for the network administrator. For example, assume that a network has been assigned a Class A address and all the nodes on the network use a Class A address. Further assume that the dotted decimal representation of this network's address is 34.0.0.0. (All zeros in the host field of an address specify the entire network.) The administrator can subdivide the network using subnetting. This is done by "borrowing" bits from the host portion of the address and using them as a subnet field, as depicted in Figure 3.
Figure 3.
If the network administrator has chosen to use 8 bits of subnetting, the second octet of a Class A IP address provides the subnet number. In our example, address 34.1.0.0 refers to network 34, subnet 1; address 34.2.0.0 refers to network 34, subnet 2, and so on.
The number of bits that can be borrowed for the subnet address varies. To specify how many bits are used and where they are located in the host field, IP provides subnet masks. Subnet masks use the same format and representation technique as IP addresses. Subnet masks have ones in all bits except those that specify the host field. For example, the subnet mask that specifies 8 bits of subnetting for Class A address 34.0.0.0 is 255.255.0.0. The subnet mask that specifies 16 bits of subnetting for Class A address 34.0.0.0 is 255.255.255.0. Both of these subnet masks are pictured in Figure 4. Subnet masks can be passed through a network on demand so that new nodes can learn how many bits of subnetting are being used on their network.
Figure 4.
Traditionally, all subnets of the same network number used the same subnet mask. In other words, a network manager would choose an eight-bit mask for all subnets in the network. This strategy is easy to manage for both network administrators and routing protocols. However, this practice wastes address space in some networks. Some subnets have many hosts and some have only a few, but each consumes an entire subnet number. Serial lines are the most extreme example, because each has only two hosts that can be connected via a serial line subnet.
As IP subnets have grown, administrators have looked for ways to use their address space more efficiently. One of the techniques that has resulted is called Variable Length Subnet Masks (VLSM). With VLSM, a network administrator can use a long mask on networks with few hosts and a short mask on subnets with many hosts. However, this technique is more complex than making them all one size, and addresses must be assigned carefully.