دانلود مقاله-تحقیق-پروژه-کارآموزی

مرجع کامل خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

دانلود مقاله-تحقیق-پروژه-کارآموزی

مرجع کامل خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

مبانی نظری درباره مهارت های اجتماعی

مبانی نظری درباره مهارت های اجتماعی
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 9
فرمت فایل doc
حجم فایل 66 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 48
مبانی نظری درباره مهارت های اجتماعی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

مهارت های اجتماعی

مفهوم مهارت های اجتماعی

مهارت‌های اجتماعی[1] رفتارهایی هستند که به مردم برای کنش متقابل با دیگران کمک می‌کنند. در مدرسه، کنش متقابل ممکن است با هم‌کلاسی‌ها، معلمان و سایر کارکنان مدرسه باشد. در مراحل بعدی زندگی، این کنش متقابل با همکاران، سرپرستان، دوستان و افراد دیگری برقرار می‌شود که شخص ملاقات می‌کند(رندی ومیشل[2]،2008: 2).

اگرچه تعاریف زیادی برای مهارت‌های اجتماعی ارائه شده، اغلب صاحب‌نظران عقیده دارند که مهارت‌های اجتماعی هفت ویژگی دارند:

v ابتدا از طریق یادگیری (برای مثال، مشاهده، الگوسازی، تمرین و بازخورد) کسب می‌شوند.

v شامل رفتارهای غیرکلامی و کلامی مجزا و خاصی هستند.

v عاطفه و رفتار مناسب را نیز دربرمی‌گیرند.

v از طریق تقویت اجتماعی ارتقا می‌یابند.

v شامل تعامل با محیط و همراه با واکنش‌های مناسب می‌شوند.

v انجام آن‌ها از ویژگی‌های محیطی تأثیر می‌پذیرد.

بنابراین، مهارت‌های اجتماعی رفتارهایی هستند که آموخته می‌شوند و بر روابط با همسالان و بزرگسالان تأثیر می‌گذارند. معمولاً مهارت‌های اجتماعی را به عنوان صفات شخصیتی عمومی در نظر نمی‌گیرند و آن‌ها را رفتارهای خاص موقعیتی و مجزایی می‌دانند که سن، جنس، وضعیت اجتماعی و تعامل با دیگران، بر آن‌ها تأثیر می‌گذارند(سلیمانی،1390: 35).

آموزش مهارت‌های اجتماعی چهار هدف اولیه دارد:

  1. بهبود فراگیری‌ مهارت‌های اجتماعی؛
  2. بهبود عملکرد مهارت‌های اجتماعی؛
  3. کاهش یا برطرف کردن مشکلات رفتاری؛
  4. تسهیل تعمیم‌دهی و نگه‌داری مهارت‌های اجتماعی(رندی ومیشل،2008؛به نقل ازپورمختار،1392).

هنگام برنامه‌ریزی یک برنامة آموزش مهارت اجتماعی، مسائل متعددی وجود دارند که باید مورد ملاحظه قرار گیرند. مهم‌ترین مسأله شاید موقعیت رشدی کودک باشد که همواره در حال تغییر است. رفتارهایی که برای سن خاصی مناسب هستند، ممکن است برای سن دیگر زود یا دیر باشند. این موضوع نیز در مورد روش‌های درمانی مصداق دارد. ما همواره باید این ملاحظات رشدی را به هنگام طراحی راهبردهای مداخله‌گرانه و ارزیابی آن‌ها در نظر بگیریم (متسون و اولندیک، 1384).

مهارت اجتماعی مجموعه رفتارهای آموخته شده ای است که فرد را قادر می سازد با دیگران رابطه اثربخش داشته و از واکنش های نامعقول اجتماعی خودداری کند. همکاری، مشارکت با دیگران، کمک کردن، آغاز گر رابطه بودن، تقاضای کمک کردن، تعریف و تمجید از دیگران و قدردانی کردن، مثالهایی از این نوع رفتار است. یادگیری رفتارهای فوق و ایجاد رابطه اثربخش با دیگران یکی از مهمترین دستاوردهای دوران کودکی است. متاسفانه همه کودکان موفق به فراگیری این مهارت ها نمی شوند. به همین دلیل، اغلب این کودکان با عکس العمل های منفی از سوی بزرگسالان و کودکان دیگر رو به رو می شوند.

کودکانی که مهارت اجتماعی کافی کسب کرده اند در ایجاد رابطه با همسالان و یادگیری در محیط آموزشی موفق تر از کودکانی هستند که فاقد این مهارت هستند. پژوهش های طولی موید تاثیر منفی نقص مهارت اجتماعی بر سلامت روانی کودک است. مهارت اجتماعی به کودک کمک می کند تا با دیگران رابطه اثربخش داشته باشد. اغلب کودکان در ارتباط با اطرافیان(والدین، خواهران، برادران و همسالان) این مهارت را بدون تلاش فرا می گیرند(پاولس و الیوت، 2001). به همین دلیل اغلب این کودکان با عکس العمل های منفی از سوی بزرگسالان و کودکان دیگر رو به رو می شوند.

اسلبی و گوارا(2003) مهارت اجتماعی را مترادف با سازگاری اجتماعی می دانند. از نظر آنها مهارت اجتماعی عبارت است از توانایی ارتباط متقابل با دیگران در زمینه خاص اجتماعی، به طوری که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد.

استرایر(2004) مهارت اجتماعی را همانند سازگاری متقابل کودک با محیط اجتماعی و در رابطه با همسالان می داند. در این مدل، سازگاری به توانایی و ظرفیت کودک در پیش بینی کردن، جذب نمودن و عکس العمل نشان دادن به نشانه های موجود یک بافت اجتماعی دارد. این نشانه ها شامل حالات عاطفی یا رفتار همسالان می باشد. در این فرایند رشد عاطفی و اجتماعی کودک دخالت دارد، توانایی کودک یا نوجوان در انتخاب رفتار مناسب و ارزشیابی در مورد روابط اجتماعی و ساختار گروه، میزان مهارت و قابلیت اجتماعی را مشخص می سازد.



[1]-Social Skills

[2]-Randy & michelle


ادبیات نظری و پیشینه تحقیق درباره خانواده

ادبیات نظری و پیشینه تحقیق درباره خانواده
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 11
فرمت فایل doc
حجم فایل 27 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 19
ادبیات نظری و پیشینه تحقیق درباره خانواده

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

نظریات درباره خانواده

نظریه کارکرد گرایی

کارکرد گرایان بر خانواده به منزله نهاد بنیادین جامعه تاکید داشته اند؛ به ویژه بر نقش خانواده در اجتماعی شدن کودکان، دیدگاه کارکرد گرا، جامعه را هم چون مجموعه ای از نهادهای اجتماعی می بیند که کارکرد های معینی برای تضمین تداوم و وفاق جامعه دارند.

طبق این دیدگاه خانواده وظایف مهمی را به انجام می رساند که جزو نیازهای اساسی جامعه هستند و به بقای نظم اجتماعی کمک می کنند. از نظر این دیدگاه دو کارکرد اصلی خانواده عبارتنداز: اجتماعی شدن اولیه و تثبیت شخصیت، اجتماعی شدن، اولین فرآیندی است که کودکان هنجارهای فرهنگی جامعه ای را می آموزند که در آن به دنیا آمده اند و تثبیت شخصیت به معنای نقشی است که خانواده با کمک و حمایت عاطفی از اعضای بزرگسال خود بر عهده دارد .

خانواده هسته ای مناسب ترین و کارآمدترین نوع خانواده برای پاسخگویی به نیازهای جامعه‌ی صنعتی است، در واقع تخصصی شدن نقش ها در خانواده‌ی هسته ای، مستلزم این بود که شوهر به عنوان نان آور نقش ابزاری را بر عهده بگیرد و زن نقش احساسی و عاطفی داخل خانه را قبول کند.(والش[1]2009).

به هر روی این دیدگاه گرچه در زمان خود قابل قبول به نظر می رسید اما با توجه به تغییرات صورت گرفته در جوامع می توان چنین گفت که این نظریه در حال حاضر نارسا است.

2-1-2- نظریه فمینیستی

دیدگاه های فمنیستی تقریباً از دهه 1960 شکل گرفته و به ارائه نظریاتی نو پرداخته اند، خانواده را از منظر دیگری مورد بررسی قرار داده اند. فمنیست ها، بیشتر به مطالعه‌ی نابرابری های موجود در بسیاری از حوزه های زندگی خانوادگی پرداخته اند از جمله نابرابری های موجود در تقسیم کار خانگی، روابط نابرابر قدرت و فعالیت های مراقبتی و تیمارداری.

هورنای[2] به عنوان اولین فمنیست، نگرانی خود را در مورد تعارض های روان شناختی در تعریف نقش های زنان ابراز نمود و آرمان سنتی مادری را با دیدگاه جدید تر مقایسه کرد (هورنای 1967) در طرح سنتی که خیلی از مردان آن را تایید می کردند نقش زن عشق ورزیدن تحسین کردن و خدمت کردن به شوهرش بود هویت او بازتابی از هویت شوهرش بود. هورنای اظهار داشت که زنان مانند خود او با پرورش دادن توانایی ها و دنبال کردن مساغل جویای هویت خودشان هستند . این نقش های سنتی و نوین تعارض هایی را ایجاد می کند که برخی زنان تا به امروز در حل کردن آن مشکل داشته اند. یک فمنیست با بهره گیری از کار هورنای در اوج جنبش زنان نوشت : "

زنان امروزی بین دلپذیر کردن خود برای مردان و دنبال کردند اهدافشان گیر کرده اند این هدف های متضاد ، رفتار های متناقضی را ایجاد می کنند: اغواگری در برابر پرخاشگری تمکین در برابر جاه طلبی، زنان امروز ی بین عشق و کار گیر گرده اند و در نتیجه در هر دو نا خشنودند." (وستکات[3]، 1986)

در واقع یکی از مهمترین برنامه های فمنیست ها دگرگونی در ساختار خانواده و سوق دادن زنان به مشاغل عمومی و تضعیف نقش مادران در نعاد خانواده می باشد. به عقیده دو بوار آنچه زن را در قید بندگی نکه می دارد دو نهاد عمده ی ازدواج و مادر ی است . وی نظام خانواده را به عنوان رکنی برای حیات اجتماعی و پرورش انسان های سالم به شدت مورد حمله قرار داده و ازدواج را نوعی فحشای عمومی و عامل بدبختی زنان دانست و مخالفت با تولید مثل و مشکل رایج و روابط جنسی رل به عنوان مسائل اساسی جنبشی فمنیسم تلقی کرد. (فتح معماری 1389.)



[1] walsh

[2] horney

[3] vostcat


مبانی نظری درباره هوش معنوی

مبانی نظری پایان نامه درباره هوش معنوی
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 3
فرمت فایل doc
حجم فایل 43 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 33
مبانی نظری درباره هوش معنوی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

هوش

هوش رفتار حل مسألۀ سازگارانه­ای است که در راستای تسهیل اهداف کاربردی و رشد سازگارانه جهت­گیری شده است. رفتار سازگارانه، شباهت اهداف متعددی را که باعث تعارض درونی می­شوند، کاهش می­دهد. این مفهوم هوش، مبتنی بر گزاره­ای است که فرایند حرکت به سوی اهداف، انجام راهبردهایی را برای غلبه بر موانع و حل مسأله ضروری می­سازد(ایمونز، 1999؛ استرنبرگ[1]، 1997؛ به نقل از نازل[2]، 2004).

گاردنر[3] هوش را مجموعه توانایی­هایی می­داند که برای حل مسأله و ایجاد محصولات جدیدی که در یک فرهنگ ارزشمند تلقی می­شوند، به کار می­رود. از نظر وی انواع نه گانه هوش عبارتند از: هوش زبانی، موسیقیایی، منطقی ـ ریاضی، فضایی، بدنی ـ حرکتی، هوش­های فردی (که شامل هوش درون­فردی و بین­فردی می­شود)، هوش طبیعتی و هوش وجودی که شامل ظرفیت مطرح کردن سؤالات وجودی است (آمرام، 2005).

مفهوم تحلیلی غرب[4] از هوش، بیشتر شناختی است و شامل پردازش اطلاعات
می­شود؛ در حالی که رویکرد ترکیبی شرق[5] نسبت به هوش، مؤلفه­های گوناگون عملکرد و تجربه انسان، از جمله شناخت، شهود و هیجان را در یک ارتباط کامل[6] (یکپارچه) دربرمی­گیرد (نازل، 2004).

در مجموع، هوش عموماً باعث سازگاری فرد با محیط می­شود و روش­های مقابله با مسائل و مشکلات را در اختیار او قرار می­دهد. همچنین توانایی شناخت مسأله، ارائه راه­حل پیشنهادی برای مسائل مختلف زندگی و کشف روش­های کارآمد حل مسائل از ویژگی­های افراد باهوش است (سعیدی،1391).

معنویت

معنویت[7] به عنوان یکی از ابعاد انسانیت شامل آگاهی و خودشناسی می­شود بیلوتا[8] معتقد است معنویت، نیاز فراتر رفتن از خود در زندگی روزمره و یکپارچه شدن با کسی غیر از خودمان است، این آگاهی ممکن است منجر به تجربه­ای شود که فراتر از خودمان است، این آگاهی ممکن است منجر به تجربه­ای شود که فراتر از خودمان است (جانسون[9]، 2001).

معنویت امری همگانی است و همانند هیجان، درجات و جلوه­های مختلفی دارد؛ ممکن است هشیار یا ناهشیار، رشدیافته یا غیر رشدیافته، سالم یا بیمارگونه، ساده یا پیچیده و مفید یا خطرناک باشد (وگان[10]، 2002).

ایمونز[11] تلاش کرد معنویت را بر اساس تعریف گاردنر از هوش، در چارچوب هوش مطرح نماید. وی معتقد است معنویت می­تواند شکلی از هوش تلقی شود؛ زیرا عملکرد و سازگاری فرد (مثلاً سلامتی بیشتر) را پیش­بینی می­کند و قابلیت­هایی را مطرح می­کند که افراد را قادر می­سازد به حل مسائل بپردازند و به اهدافشان دسترسی داشته باشد. گاردنر، ایمونز را مورد انتقاد قرار می­دهد و معتقد است که باید جنبه­هایی از معنویت را که مربوط به تجربه­های پدیدارشناختی هستند (مثل تجربه تقدس یا حالات متعالی) از جنبه­های عقلانی، حــل مسأله و پردازش اطلاعات جدا کرد. (آمرام، 2005) می­توان علت مخالفت بعضی از محققان، همانند گاردنر، در مورد این مسأله که هوش معنوی متضمن انگیزش، تمایل،[12] اخلاق[13] و شخصیت است را به نگاه شناخت­گرایانه آنان از هوش نسبت داد (نازل، 2004)

وگان بعضی از خصوصیات معنویت را چنین عنوان کرده است:

1ـ بالاترین سطح رشد در زمینه­های مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی و بین فردی را در بر می­گیرد.

2ـ یکی از حوزه­های رشدی مجزا می­باشد.

3ـ بیشتر به عنوان نگرش مطرح است. (مانند گشودگی نسبت به عشق)

4ـ شامل تجربه­های اوج می­شود.

معنویت در دیدگاه مؤلفان این مقاله عبارت است از: ارتباط با وجود متعالی، باور به غیب، باور به رشد و بالندگی انسان در راستای گذشتن از پیچ و خم­های زندگی و تنظیم زندگی شخصی بر مبنای ارتباط با وجود متعالی و درک حضور دائمی وجود متعالی در هستی معنادار، سازمان­یافته و جهت­دار الوهی. این بعد وجودی انسان فطری و ذاتی است و با توجه به رشد و بالندگی انسان و در نتیجه انجام تمرینات و مناسک دینی متحول شده و ارتقا می­یابد (موسوی،1391).

هوش معنوی و مؤلفه­های آن

معنویت، به‌عنوان یک هوش، بیانگر مجموعه‌ای از توانایی‌ها و ظرفیت‌ها و منابع معنوی است که کاربرد آن موجب افزایش انطباق‌پذیری و در نتیجه ارتقای سلامت روان افراد می‌شود (زوهر و مارشال[14]، 2000؛ کینگ[15]، 2008). معنویت، نیاز فرا رفتن از خود در زندگی روزمره و یکپارچه شدن با کسی غیر از خود فرد است. این آگاهی ممکن است منجر به تجربه­ای فراتر از خود ­شود (کرچتون[16]، 2008).

از سوی دیگر، در برخی دیدگاه‌ها بر جنبه‌های عاطفی و رفتاری هوش معنوی تأکید شده است. هوش معنوی به‌عنوان انتخاب بین روح و نفس و هم‌چنین، به‌عنوان داشتن عملکرد عاقلانه و توأم با عطوفت همراه با حفظ صلح درونی و بیرونی در هر شرایطی تعریف شده است. در این‌گونه تعاریف بر جنبه‌های تعالی‌جویانه، درستکارانه و مهرورزانه‌ی هوش معنوی تأکید گردیده است (مرعشی، 1390).



[1]. Sternberg R.

[2] Nazel

[3]. Gardner H.

[4]. Western analytic concept

[5]. Eastern synthetic aproach

[6]. Integrative relation

[7].Spirituality

[8] . Bilouta

[9]- Janson

[10]. Vegan

[11]. Emmons

[12]. Intention

[13]. Morality

[14]. Zohar & Marshall

[15]. King

[16]. Crichton


ادبیات نظری و پیشینه تحقیق تعهد سازمانی

ادبیات نظری و پیشینه تحقیق تعهد سازمانی
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 6
فرمت فایل doc
حجم فایل 51 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 31
ادبیات نظری و پیشینه تحقیق تعهد سازمانی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

مبانی نظری متغیر

تعهد سازمانی

تعهد عبارت است از به گردن گرفتن کاری ، به عهده گرفتن ، نگاه داشتن ، عهد بستن ، پیمان بستن می باشد( سامرز، 1987).

فرهنگ وبستر[1] تعهد را این گونه تعریف کرده است .

1- عمل به تعهد شدن به یک مسئولیت و یا یک باور

2- عمل ارجاع یا اشاره به یک موضوع

3- تقبل یا به عهده گرفتن کاری

4- حالیت یا وضعیت اجبار یا الزام عاطفی به انجام کاری

تعهد سازمانی یک عامل اساسی در توسعه و حفظ سخت کوشی و فداکاری در میان کارکنان محسوب می گردد. زمانی که انگیزه ی بالا برای موفقیت لازم بوده و کارکنان از دانش شغلی لازم برخوردارند، وابستگی شدید به کار و سخت کوشی بسیار باارزش ومهم می باشد. بنابراین یکی ازویژگیهای سازمان های موفق برخورداری از نیروی انسانی فوق العاده سخت کوش و فداکار است (ساروقی ، 1375).

سختکوشی ، فداکاری و تعلق نشان دهنده ی تعهد فردی است . همچنین تعهد سازمانی شامل پیوستگی روحی به سازمان ، احساس تعلق شغلی ، وفاداری و اعتقاد به ارزشهای سازمان می باشد. مطالعات ( اوچی در سال 1971 ) نشان می دهد که مکانیزم اساسی کنترل و افزایش بهره وری در شرکت های ژاپنی ،تعهد به ارزشهای سازمانی است . همچنین بسیاری از سازمانها با استفاده از نظام پرورش تعهدفکری و تعهد سازمانی توانسته اند به مزیت های رقابتی دست بیابند و تحولات چشمگیری در سازمان خود ایجاد نمایند (ساروقی ، 1375).نیروی انسانی در هر سطحی به عنوان یک بار خلاق ، پرمایه وکاردان به شمار می آید و کارکنان با تلاش مستمر روش های نوین و بهتری را یافته و نتیجتاً عملکرد بهتری راخواهند داشت . ارزشهای فرهنگی که مهم ترین عامل محسوب می شود در ابتدا باید منجر به افزایش تعهد مدیران و رهبران سازمان ها گردد. آنها باید خودشان نسبت به ماموریت ها و هدف های مهم سازمان متعهد ، و نگهبان و حافظ این تصویر مهم باشند و آنگاه بتوانند این ارزش مهم را در کل سازمان گسترش دهند ؛ زیرا ارزش های فرهنگی به وسیله ی آنها شکل گرفته و گسترش می یابند (سامرز، 1987).این وظیفه با توجه به اهمیت انسان ها در رویارویی با تغییرات محیطی از مهمترین نقشهای مدیران در سازمان ها به شمار می روند ، زیرا یکی از موضوعات مهم بهبود و بهسازی سازمان ها ، تغییر در ارزش ها و نگرشها کارکنان و ایجاد الگوهای رفتاری مناسب ومطلوب و در واقع اداره ارزش های فرهنگی است( سامرز، 1987).

تعهد سازمانی مانند مفاهیم دیگر رفتار سازمانی به شیوه های متفاوت تعریف شده است . معمولی ترین شیوه برخورد با تعهد سازمانی آن است که تعهد سازمانی را نوعی وابستگی عاطفی به سازمان در نظر می گیرند . براساس این شیوه ، فردی که به شدت متعهد است ، هویت خود را از سازمان می گیرد در سازمان مشارکت دارد و با آن در می آمیزد واز عضویت در آن لذت می برد(ساروقی ،1375).

منابع موجود در مورد تعهد سازمانی دو دیدگاه کلی درباره این مفهوم ارائه می کند: یک دیدگاه، تعهد سازمانی را امری نگرشی یا عاطفی می داند. بر اساس این دیدگاه، تعهد سازمانی عبارتست از «دلبستگی و علاقۀ قوی به سازمان و تعیین هویت با آن » که از نظر مفهومی دست کم سه عامل می توان برای آن در نظر گرفت: 1- پذیرش و اعتقاد قوی به اهداف و ارزشهای سازمان، 2- تمایل به تلاش زیاد برای تحقق اهداف سازمان، 3- تمایل شدید به باقی ماندن و عضویت در سازمان دومین دیدگاه ، تعهد سازمانی را امری رفتاری تلقی می کند . این نوع تعهد که «تعهد حسابگرانه[2]» نامیده می­شود بر مبنای کارهای نظری بکر[3] و هومنز[4] استوار است .در این دیدگاه ، افراد به دلیل مزایا و منافعی که دارند و سرمایه­گذاری هایی که در سازمان کرده­اند به سازمان دلبسته می شوند و به عضویت خود در سازمان ادامه می­دهند (کشاورز، 1387) .



[1] - Webster Merriam

[2]Accountant commitment pattern of

[3]Becker

[4]Humans


مبانی نظری و پیشینه تحقیق خواندن و مطالعه (فصل دوم تحقیق)

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خواندن و مطالعه (فصل دوم تحقیق)
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 19
فرمت فایل docx
حجم فایل 111 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 56
مبانی نظری و پیشینه تحقیق خواندن و مطالعه (فصل دوم تحقیق)

فروشنده فایل

کد کاربری 4674
کاربر

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خواندن و مطالعه (فصل دوم تحقیق)

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

میزان مطالعه و گرایش به خواندن و مطالعه از مهم‌ترین شاخص‌های رشد و توسعه است. بدون شک رشد و توسعه یک کشور در همه زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مرهون گسترش خواندن، مطالعه، نشر کتاب و برنامه‌ریزی آموزشی می‌باشد. جامعه‌ای که در آن خواندن و مطالعه حائزاهمیت است جامعه‌ای توسعه یافته است. تمام کشورهای توسعه یافته به خواندن و مطالعه اهمیت فراوان می‌دهند و در پی یافتن روش‌هایی برای علاقمند کردن افراد جامعه خود به کتابخوانی از هرنوع آن می‌باشند. توجه به مدل‌های خواندن و اینکه چگونه می‌توان بهتر خواند، و همچنین توجه به شیوه‌ها و روش‌های صحیح مطالعه عواملی است که این کشورها در پژوهش‌های خود مورد توجه قرار می‌دهند و در پی دستیابی به آنها هستند.

2-2 خواندن

اسمیت (1974) براین باور است که خواندن پایه مشترک موفقیت در تمام زمینه‌های تحصیلی است. خواندن دریافت عقاید، تجربیات، و مفاهیم است، فعالیتی است که به فرد اجازه می‌دهد تا دانش وسیعی را به دست آورد، این کیفیات کارکردی، خواندن را محور همه سطوح یادگیری قرار می‌دهد. به طوری که خواندن محور فعالیت‌های تحصیلی و به صورت ابزار موفقیت در سایر زمینه‌های درسی درمی‌آید.خواندن دربرگیرنده مجموعه‌ای از مهارت‌ها است که بازشناسی لغات نوشته شده، تعیین معنای لغات و عبارات و هماهنگ ساختن این معنا با موضوع کلی متن را شامل می‌شود. این کار مستلزم فرایندهایی است که در سطوح مختلف بازنمایی از قبیل حروف، کلمات، عبارات، جملات و واحدهای بزرگتر عمل می‌کنند. مشکلات خواندن، نوعا" شامل عدم توانایی در بازشناسی یا درک نوشته‌ها هستند. در این میان، بازشناسی، فرایند بنیادی‌تری محسوب می‌گردد، چرا که بیش از آنکه کلمه‌ای را درک کنیم باید آن را تشخیص دهیم (یعقوبی، 1383، به نقل از داکرل و مک شین، 1993، ترجمه، احمدی و اسدی، 1376).

عمل خواندن در نگاه اول ساده به نظر می‌رسد. واژه‌ها دارای معنا هستند. بنابراین خواندن ترجمان مستقیم نمادها به فکرکردن یا گفتار است اما در واقع خواندن به این سادگی هم نیست. خواندن در اصل، فرایند شگفت‌آوری است که در آن فعالیت‌های شناختی زیادی باید به طور همزمان عمل نماید. فرایندی که خواندن نامیده می‌شود دقیقا" چیست؟ برخی از مولفان براین عقیده‌اند که خواندن یک فرایند رمزگشایی است و کودکان زمانی توانایی خواندن را کسب می‌کنند که پیوند میان نمادهای نوشتاری و اصوات گفتاری را یاد گرفته باشند. به گفته هریس و سایپی (1975) خواندن تفسیر معنادار نمادهای کلامی نوشته و یا چاپ شده است. و باریر (1988) نیز مطالعه و خواندن را به عنوان فرایند تفکر، ارزشیابی، داوری، تصویرسازی ذهنی، استدلال و حل مسئله تعریف کرده است. بر طبق نظر والاس و مک لامین (1979) خواندن عبارت است از ارتباط کلی فرد با اطلاعات نمادی. اطلاعاتی که با علایم و نشانه‌ها القا می‌گردد و معمولا" جنبه ادراک و فهم بصری یادگیری اطلاق شده و دارای هفت گام شامل تشخیص، جذب، درک کلی یا درک درونی، درک خارجی یا درک نهایی، نگهداری، یادآوری و ارتباط با یادگیری می‌باشد. خواندن فرایندی است شناختی که در آن دیدگاه‌های خواننده و فرایند خواندن ارتباط زیادی با مطلبی که می‌بایستی یادگرفته شود پیدا می‌کند (گلاور، برونینگ، 1375). فریار و رخشان (1376) بیان می‌کند که خواندن عبارت است از تبدیل نمادهای نوشتاری به نمادهای صوتی معادل آنها. اما مولفان دیگر معتقدند که خواندن چیزی بیش از یک فرایند رمزگشایی است و اعتقاد دارند که خواندن به معنای کسب مفهوم از یک متن است. خواندن اغلب مهارتی عادی در نظر گرفته می‌شود، ولی در واقع فرایندی پیچیده و عالی است که اجزای بسیار متفاوتی را دربرمی‌گیرد.رفتار پیچیده‌ای که خواندن نام دارد به گونه‌ای نگریسته می‌شود که از چندین رفتار یا مهارت مجزا و قابل تفکیک تشکیل شده است. به طورکلی می‌توان اکثر مهارت‌های خواندن را در طبقه مهارت‌های تحلیل کلمه، مهارت‌های درک مطلب جای داد. خواندن پیچیده‌ترین و درعین حال ارزشمندترین کنش ذهنی است و زیربنای یادگیری تحصیلی و سایر مراحل زندگی است (یعقوبی،1383). مهارت در خواندن یکی از مهم‌ترین نیازهای یادگیری دانش‌آموزان درزندگی امروز است. توانایی درک مطلب، تفسیر و استنتاج از متون درسی و غیردرسی، دانش‌آموزان را با افکار و اطلاعات جدیدی آشنا می‌سازد تا راه بهتر اندیشیدن و بهتر زیستن را بیاموزند. به عبارت دیگر سواد خواندن به معنای عام و جامع آن وسیله‌ای است که می‌توان از طریق آن به ذخایر بی‌انتهای تجربه بشری دست یافت. خواندن مهارتی است پذیرا و رمزگشا که خواننده با آن، پیام نویسنده را دریافته و رمزگشایی می‌کند. نویسنده با تقویت و گسترش جهان‌بینی خود از اطلاعات موجود، پیام خود را می‌آفریند و خواننده با ذکاوت، با کوشش بی‌دریغ خود به دریافت و کشف آن نائل می‌شود.گاهی اوقات، به غلط، خواندن را عملی منفعل و بی‌تحرک می‌نامند، زیرا پیام‌ها را بدان معنا که یک گوینده و یا نویسنده خلق می‌کند، نمی‌رساند. با وجود این نمی‌توان به سادگی پردازش فعال ذهن، این ساختکار پیچیده اندام انسان را برای ایجاد ارتباطی که حاصل می‌شود، فراموش کرد (خاوری، 1383).

تحقیقات فراوانی در زمینه "خواندن" انجام گرفته است که براساس یافته‌های آنها، یکی از مهم‌ترین عوامل موثر در علاقه به "خواندن"، درک یا شناخت ارزش خواندن و تبحر در این مهارت است. در تعریف ماهیت خواندن، باید نقش خواندن را در جامعه مورد توجه قرار داد. اوقات فراغت و گاهی تفریحات ما با خواندن روزنامه، مجله، کتاب و گزارش می‌گذرد. خواندن دستیابی به افکار و اندیشه‌های دیگران را در اقصی نقاط دنیا ممکن می‌سازد. خواندن در تحصیل و آموزش‌وپرورش نقش بسزایی دارد. نه تنها نظام آموزشی به خواندن مطالب زیادی در فرایند یادگیری نیاز دارد، بلکه قدرت فرد در این مهارت نیز یکی از شاخص‌های موفقیت در کار است (میرحسنی، 1381، به نقل از بانز و همکاران، 1984).

خواندن را در زمان‌های پیش یک مرحله ساده می‌دانستند، حال آنکه امروزه، متخصصان خواندن، معلمان خواندن، روانشناسان زبان و زبان‌شناسان همه براین عقیده هستند که خواندن یک مرحله فکری پیچیده است. تفکر یک فعالیت نهانی و ذهنی است و اثر آن موقعی مشهود می‌گردد که اعمال آشکاری پدید آید. کلاسمیر و گودوین می‌گویند تفکر یک فعالیت ذهنی است که لازمه نوع یادگیری است. با وجود سادگی ظاهری، تفکر به اندازه خود عمل یادگیری پیچیده است. در ارتباط خواندن با تفکر بیشتر در سطح جمله و پاراگراف بحث می‌شود، یعنی مراحل ذهنی در خواندن و استنتاج از جملات و متون پدید می‌آید.باید به خاطر داشت که معنی متن از معنی لغات و ساختمان دستوری آن متاثر می‌گردد. خواننده باید در حدی از مهارت زبانی باشد که بتواند نمادهای لغوی و ارتباط دستوری بین جملات را درک و از آنها معنی مطلوب را استخراج نماید. در عین حال درک نمادهای لغوی و ارتباط دستوری را به تنهایی، خواندن نمی‌توان به شمار آورد زیرا خواندن دارای مراحل پیچیده‌تر و غامض‌تری می‌باشد که تفکر، اصل اساسی آن است. در ارتباط با خواندن باید در نظر داشت که خواننده اندیشه‌هایی را که در نوشته نویسنده مستتر می‌باشند درک می‌نماید و از درهم آمیختن تجربیات خود با فعل و انفعالات فکری ، بصیرت پیدا می‌کندو با استخراج مفهوم بیان نویسنده و تجربیات او مفاهیم کلی به دست می‌آورد. در خواندن خواننده فقط کلمات را تشخیص نمی‌دهد و معانی را با آنها مربوط نمی‌سازد بلکه متناسب با هدفی که در ذهن دارد درباره مطالب خواندنی می‌اندیشد و به معانی مختلف آنها فکر می‌نماید. تفکر اساس و پایه خواندن است و بدون تفکر خواندن یک مرحله غیرفعالانه مکانیکی و خود به خود می‌شود. خواننده‌ای که خواندن را با تفکر همراه می‌سازد مطالب متن را مورد پرسش قرار می دهد، استدلال می‌کند، مقایسه می‌کند، استنباط و تفسیر می‌کند، تعمیم می‌دهد و نتیجه‌گیری می‌کند در حالیکه شخصی که تفکر را لازمه خواندن نمی‌داند هر مطلبی که در قالب نوشته به او ارائه گردد بدون اینکه درصدد اقامه دلیل و برهان و پرسش باشد قبول می‌نماید.یانگ می‌گوید: مهم‌ترین عامل در خواندن فکر کردن است نه مراحل حرکتی یا مکانیکی چشم، حوزه دید، لب‌خوانی و نظایر آنها (ورزگر، 1358).