جوش فلزات رنگی و جوش لیزری
دسته بندی | مکانیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 30.864 مگا بایت |
تعداد صفحات | 103 |
جوش فلزات رنگی و جوش لیزری
چکیده:
اغلب خواص جوش به دلیل تفاوت بین ترکیب و مراحل حرارتی با خواص فلز مادر فرق دارد این مسئله لزوماً یک نقطه ضعف نیست به عنوان مثال در جوشکاری لب به لب استحکام بهتر جوش معمولاً مفید است البته به شرطی که از نرمی و شکل پذیری خوبی بهرهمند باشد. پس با عنوان این مسئله به این نکته خواهیم رسید که جوشکاری فلزات نرم مانند مس و AI و Ni و به طور کلی فلزات رنگی همانگونه که نسبت به سایر فلزات آسانتر است احتیاج به دقت بالاتری دارند.
در این پژوهش به چند مسئله پرداخته شده است که سر فصل مطالب به عنوان روشهای جوشکاری فلزات رنگین همچنین جوشکاری با گاز محافظ و جوشکاری با ماشین لیزر میباشد و میتوان با مطالعه هر فصل اطلاعات کاملی راجع به موضوع مورد نظر به دست آورد.
مقدمه:
همواره در ایران صنعت دستخوش تحولاتی بوده است. که بعضی مثبت و برخی منفی بوده است. صنعت جوشکاری و جوش یا به عبارتی بهتر علم جوش نیز همواره دچار تغییر و تحول شده است و امروز از صورت سنتی خود به یک علم پیشرفته تبدیل شده است. آنچه در این مقاله مورد بحث قرار میگیرد بیان گوشهای از پیشرفت این علم میباشد که در قالب جوشکاری فلزات رنگی و غیر فولادی و جوشکاری لیزری مورد بحث قرار میگیرد. جوش لیزری باعث شده که امروز کیفیت جوشکاری به طور فزایندهای بهبود یابد و امروز بیشترین کاربرد را در صنعت داشته باشد. با امید به اینکه این مقاله بتواند کمکی هر چند کوچک در این زمینه باشد .
فهرست مطالب:فصل اول
1-3 خواص حرارتی مس 1
2-3 نکاتی در مورد جوشکاری مس 1
3-3 جوشکاری مس با الکترود دستی 4
4-3 جوشکاری مس با شعله گاز 5
5-3 جوشکاری مس با فرآیند TIG 7
6-3 جوشکاری مس با فرآیند MIG 8
7-3 جوشکاری مقاومتی مس 11
8-3 تعریف 12
9-3 جوشکاری برنج 14
10-3 جوشکاری آلومینیوم – برنز 20
11-3 جوشکاری سیلیسیم برنز 25
12-3 جوشکاری مس – نیکل 31
فصل دوم
4- جوشکاری با گاز محافظ 35
1-4 تعریف 36
2-4 تاریخچه 37
3-4 روشهای کاربرد 38
4-4 مزایا و محدودیتها 40
5-4 نحوء انتقال قطرات و تجهیزات از مفتول در فرآیند جوشکاریMIG 42
1-6-4 عیوب جوش MIG 50
2-6-4 تاثیر ولتاژ در نرخ تغذیه 55
3-6-4 تنظیم میزان حجم گاز 57
4-6-4 حالتهای از نفوذ ناقص 60
7-4 پارامترهای جوشکاری سیلیسلم برنز 67
8-4 پارامترهای جوشکاری مس – نیکل 69
فصل سه
9-4 جوشکاری با ماشین لیزر 72
1-9-4 مواد قابل جوش با لیزر 76
2-9-4 فولاد 77
3-9-4 فولاد ضد زنگ 78
4-9-4 آلومینیوم 79
5-9-4 مس 79
6-9-4 نیکل 80
7-9-4 تیتان 80
9-4 پارامترهای 80
10-4 نمودارهای از جوشکاری لیزری 82
11-4 جوشکاری اشعه لیزر دو لبه 88
12-4 آزمایشات 98
13-4 نتایج و بحثها 100
14-4 چکیده مقاله جوش لیزر 106
منابع و مأخذ 109
مقاله در مورد جامعه شناسی
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 424 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 325 |
نقد جامعهشناسی برخلاف آنچه در نگاه نخست به نظر میآید، تنها بررسی تأثیر مستقیم رخدادهای اجتماعی مشخصی بر ادبیات یک دوره نیست و برخلاف بسیاری مکاتب دیگر نمیتوان یک مقطع معین تاریخی و یک محدودهی مشخص جغرافیایی و فرهنگی برای آن درنظر گرفت. بلکه در طول سالها افت و خیزهای فراوانی را پشت سرگذاشته و با جریانهای بسیار در پیوسته است.
یکی از مهمترین این جریانها که پیوندی گسستناپذیر با جامعهشناسی دارد، نقد فمنیستی است. بسیاری از منتقدان، فمنیسم را شاخهای از نقد جامعهشناسی میدانند که در آن به جامعه از رهگذر امکانات و شرایطی مینگرد که همواره از زنان دریغ داشته شده است.
این رساله ابتدا به معرفی مشروح رویکرد جامعهشناسی میپردازد و ویژگیهای اصلی آن را جست و جو میکند و مهمترین گرایشهای این گونهی نقد ادبی را معرفی میکند. فصل دوم رمان سووشون را براساس شیوههای این رویکرد تحلیل میکند و مناسبات سووشون را با جامعهای که در آن شکل گرفته و نیز جامعهای که روایتش میکند مورد کنکاش قرار میدهد. در فصل سوم از رویکرد فمنیستی و نقد ادبی سخن میرود و در فصل پایانی سووشون از چشمانداز این رویکرد نوآیین و در حال شکلگیری بررسی میشود.
فصل اول
معرفی رویکرد جامعهشناسی
پیوندهای جامعه و ادبیات در نگاه نخستین
نخستین تصوری که از شنیدن ترکیب جامعهشناسی ادبیات در ذهن نقش میبندد، احتمالاً بررسی تأثیر مستقیم رخدادهای اجتماعی مشخصی بر ادبیات یک دوره و به ویژه نمودهای معین آن در آثاری خاص است.
اما حتی پیش از آنکه به سراغ آنچه ناقدان کهنه و نو در این باره گفتهاند، برویم با تأمل در مجموعهی نسبتهای محتمل میان ادبیات و جامعه میتوانیم آرام آرام دریابیم که این ماجرا بسیار پیچیدهتر از آن چیزی است که در آغاز میپنداشتیم، ببینیم پیوندها و تأثیر و تأثرات متقابل میان دو مفهوم گستردهی جامعه و ادبیات چه ابهاماتی در ذهن ما برمیانگیزند:
1ـ آیا میتوان از عکس این نسبت یعنی تأثیر ادبیات بر جامعه نیز سخن گفت؟
2ـ آیا میتوان این رابطه را تأثیر و تأثری دوجانبه و دیالکتیکی دانست؟
3ـ آیا جامعه مستقیماً بر متن ادبی تأثیر میگذارد یا به واسطهی تأثیر بر نویسنده؟
4ـ آیا حوادث جامعه مستقیماً براثر ادبی تأثیر مینهند یا آنکه حوادث اجتماعی با تحولی که در فضای فرهنگی و ادبی ایجاد میکنند، اثر را تحت تأثیر قرار میدهند؟
5ـ آیا نویسنده حتماً باید تحت تأثیر فضای اجتماعی قرار گیرد یا آنکه در مواردی باید در برابر این تأثیر ایستادگی کند و حتی آن را خنثی و یا دیگرگون سازد؟
6ـ تأثیر جامعه بر ادبیات در قلمرو خود آگاه نویسنده جای دارد یا ناخودآگاه؟
7ـ تأثیر جامعه بر ادبیات به جنبهی هنری ـ ادبی متن باز میگردد یا اثر از طریق تأثیر بر فضای فکری دوران و ذهنیت نویسنده از جامعه رنگ میپذیرد؟
8ـ آیا تأثیرپذیری از جامعه صرفاً در آثار رئال تحققپذیر است؟
9ـ آیا تأثیرپذیری از جامعه محدود به انواع و قالبهای خاصی است؟ آیا اثرپذیری شعر و داستان با اثر تغزلی و تعلیمی به یک نسبت است؟
10ـ آیا میتوان از اثرپذیری اجتماعی نظریههای ادبی سخن گفت؟
11ـ آیا منظور از جامعه در این تعابیر صرفاً جنبههای سیاسی را دربر میگیرد؟ آیا تأثیر جامعه به معنای تأثیر حکومت و ایدئولوژی خاصی است؟
12ـ آیا ممکن است تأثیرات اجتماعی در مورد دو نویسنده، یا دو متن متفاوت و یا حتی متضاد باشد؟ آیا ممکن است اثری به گونهای منفی و واکنشی تحت تأثیر جامعه قرار گیرد؟
13ـ واقعیتهای اجتماعی براثر تأثیر مینهند یا آرمانهایی که هنوز تحقق نیافتهاند؟
14ـ آیا نشانههای اثرپذیری اجتماعی اثر ادبی به طور پراکنده در متن منتشر است یا آنکه ساخت کلی متن از جامعه اثر میپذیرد؟
15ـ آیا اثر تحت تأثیر و نمایشگر بخش و طبقهی خاصی از جامعه است یا میکوشد تصویری از همهی جوانب اجتماع به دست دهد؟
16ـ آیا اثر با مقطع معینی از جامعه نسبت دارد یا با گسترهای تاریخی از اجتماع در ارتباط است؟
17ـ آیا روابط اثر و جامعه به گونهای آشکار مطرح شده است یا به صورتی پنهان و نامستقیم؟
18ـ آیا اثر همواره صرفاً به روایت بیکم و کاست فضای جامعه دست میزند یا در آن تصرف و اغراق میکند و احیاناً با دیدگاهی ناقدانه به آن مینگرد؟
19ـ آیا آثار نویسندگانی که ظاهراً به جامعه توجهی نشان نمیدهند، برکنار از هرگونه تأثیر اجتماعی است؟
20ـ آیا نگاه اجتماعی به ادبیات الزاماً به معنای داوری ارزشی و نگاه تعهدآمیز است؟
بیتردید با تأمل بیشتر میتوان بر این پرسشها افزود و یا بسیاری از آنها را به شکلی دقیقتر و فنیتر مطرح کرد.
مسألهی پیوند جامعه و ادبیات بسیار پیچیده و دارای جوانبی گوناگون است و همواره در مباحث نقد ادبی حضور داشته است. در حقیقت گرایشهای گوناگون جامعهشناسی ادبیات یا مکاتب دیگری که به نحوی با این قلمرو ارتباط یافتهاند، هرکدام به بخشهایی از این زمینهی پهناور توجه کردهاند و در پی پاسخ تنها تعدادی از پرسشهای بیست گانهی پیش گفته، برآمدهاند.
چشمانداز تاریخی جامعهشناسی ادبیات
گزارش تمام تأملات پیرامون مسائلی که به گونهای به نسبت جامعه و ادبیات پیوند دارد، به صورتی دقیق، سزاوار و منسجم و در عین حال موجز بسیار دشوار است. تقریباً همهی شاخههای خرد و کلان نقد ادبی، بعدی جامعهشناسی نیز دارند. جامعهشناسی ادبیات برخلاف بسیاری مکاتب دیگر در یک مقطع معین تاریخی و یک محدودهی مشخص جغرافیایی و فرهنگی، دارای سیر تکوین، اوج و افول آشکاری نیست و پیوسته در حال اُفت و خیز و بازگشت به جریانهای پیشین بوده است. از اینها گذشته مناسبات جامعه و ادبیات چندان عام و گسترده است که میتوان ادعا کرد هیچ دورهی تاریخیای خالی از ذهنیتی هر چند مبهم و کلی و نظریهای هرچند خام و نارسا در این باره نبوده است.
به هر روی می کوشیم در این مجال اندک پس از اشارهای گذرا به ریشههای تاریخی جامعهشناسی ادبیات در مفهوم فنی امروزی آن، جریانهای عمده، چهرههای ممتاز و مفاهیم کلیدی این قلمرو پهناور را معرفی کنیم و با اشاراتی کوتاه به واپسین جریانها که در زمانی نزدیک به ما متولد شدهاند، به مسیر تحولات در پیش رونگاهی بیندازیم.
هنر و جامعه: همزادان دیروز
ارتباط هنر و جامعه از اساسیترین مسائلی است که توجه تاریخنگاران هنر و زیباییشناسی را به خود جلب کرده است.
بیگمان یکی از نامدارترین و گستردهترین پژوهشها در این زمینه، کتاب تاریخ اجتماعی هنر نگاشتهی آرنولد هاوزر است، که تاریخ هنر را از منظری کاملاً اجتماعی بررسی کرده است و پیوند تحولات هنری و ایجاد سبکهای جدید و از میان رفتن سبکهای پیشین را با تحولات مختلف اجتماعی آشکار ساخته است و تولد یا زوال جریانات را با وقوع حوادث معین اجتماعی گره میزند.1
ارنست فیشر در ریشهیابی ارتباط هنر و جامعه به اصل «تصورناپذیری ابزار بدون انسان و انسان بدون ابزار» توجه میدهد. فیشر میپندارد انسان از آغاز همان گونه که ابزار و سلاح میساخت و در جست و جوی خوراک و پناهگاه بر میآمد، به کارهای هنری نیز دست مییازید، نقاشی و پیکرتراشی میکرد و به هنگام کارهای دستهجمعی، ترانه میخواند.2
دکتر آریانپور ـ از پیشگامان جامعهشناسی و جامعهشناسی هنر در میهمن ما ـ نیز پس از بررسی دیدگاههای گوناگون دربارهی منشأ هنر، نگرشها یی را که به شیوهای هنر را با فردیت هنرمند پیوند میدهد، به یک سو مینهد و به این نتیجه میرسد که اجتماع، مهمترین منشأ پرورش شکوفایی هنر ابتدایی است.3
در زندگی ابتدایی، جمع انسانی اهمیت بسیار داشت. زندگی معنای خویش را از جمع و روابط انسانی به دست میآورد ـ ذهنیتی که تا امروز همچنان تداوم یافته است. اشکال گوناگون هنری زبان، آوازهای موزون و مراسم جادویی ـ کوششی جمعی بود که همهی انسانها در آن مساهمت داشتند. هنر وسیلهای برای تسخیر طبیعت و حیوانات توسط جامعهی انسانی به شمار میرفت. هنر فردی اساساً مفهومی متأخر و حتی امروزین است. پیشرفت زندگی اجتماعی انسانها، یک جانشینی و رویآوری آدمی به کشاورزی مفهوم هنر را دیگرگون ساختند.4
تقسیم کار و تخصص که پیامدهای مستقیم و ضروری شکلگیری تمدن بود، رفته رفته هنر را پدیدهای ویژه و هنرمندان را گروههای ممتاز ساخت. در این جامعهی تازه شکل گرفته دیگر نه هنرمند، هنر خویش را به منزلـهی ابزار مینگریست و از آن تنها برای بهرهبرداری از طبیعت سود میجست و نه هنر و جامعه میتوانستند یگانگی آغازین خود را پاس دارند. پنداری «من» هنرمند و بسیاری مسائل غیراجتماعی دیگر این دو را از هم جدا میکرد.
با آنکه از آن سالهای دیرینه و جادویی هم نهادی و همانی هنر و جامعه دور افتادهایم اما آثار پدیده آمده، هنوز هم این ارتباط دوسویه را می نمایانند.
پیشینهی گره خوردگی مطالعات ادبی با مسائل اجتماعی
به سهولت و قطعیت نمیتوان نقطهی آغاز معینی برای آمیزش مطالعات ادبی با مسائل اجتماعی سراغ کرد. در این زمینه اجماعی میان پژوهندگان وجود ندارد و شاید بهتر باشد اندکی دورتر رویم و زمینههای اجتماعی پدیداری این رویکرد را تا اندازهای شناسایی کنیم ـ رویکردی اجتماعی به رویکرد جامعه شناختی ادبیات!
از حدود سال 1830م رمانتیسم در بیشتر کشورهای اروپایی جای خود را به واقعگرایی داد. از نویسندگانی که چندان واقعگرا نبودند، چون دیکنز، گوگول و بالزاک به گروهی واقعگراتر رسیدیم؛ مانند جرج الیوت، تولستوی و فلوبر. جنبشن رماننویسان واقعگرا را میتوان واکنشی در مقابل کلگرایی رمانتیکها دانست. واقعگرایی رمان سدهی نوزدهم ریشه در شیفتگی به «چنین استی» زندگی بود و برخلاف رمانتیسم توجه خود را نه به آینده و نه به گذشته، بلکه به زمان حال معطوف میکرد. رمان در میانهی سدهی نوزدهم «منظری گسترده بر بخشهای متعدد جامعه و شمار بزرگی از گونههای شخصیت میگشاید و البته این گونههای شخصیت برحسب کنشها و رابطه های اجتماعیاشان به تصویر کشیده میشوند. انتقال محوری میان رومانتیکها و نسل نخستین واقعگرایان، بیش از هر چیز انتقال از تخیل است به دیدی اجتماعی و همین انتقال در نظریه ادبی خود را نشان داد.5»
روان بنیادی و جامعه بنیادی از دیگر جریان های فکری بودند که تناقضاتشان در تولد نقد جامعهشناسی تأثیر قطعی داشت، مباحثات و مجادلـههای فراوانی در این زمینه به طور همزمان در فرانسه (سورل، لانسون، گراسری، پوسینه، اَرِآ، موفیه، گاستینه و لالو)، آلمان (بورکهارت و هوسن اشتاین و شمارلو) و انگلستان (ایرجوهیرن) به وجود آمد. مناقشاتی که سرانجام باعث توجه بیشتر منتقدان ادبی به مسألهی اجتماع شد اما ناقدان همچنان روانشناسی فردی را در آفرینش هنر مؤثرتر میدانستند. از این رو م.لالو در کتاب طرح یک زیباییشناسی موسیقی علمی برای توصیف هنر سه جنبه را برمیشمارد: «جنبهی فیزیولوژیک، جنبهی روانی و جنبهی جامعهشناسانه.» و نیز از همین روست که ای هیرن برآن است که «انگیزهها یا محرکهای درونی Impulsions هنر، محرکهای فردی هستند و ماهیت آنها احساسی است و در نتیجه فقط از وضع روانی فرد ریشه میگیرند ولی نمیتوانند منشأ هنری به خود بگیرند. مگر وقتی که هنرمند از تصویرهای ذهنی و وسیلههای بیانیای استفاده کند که محیط اجتماعی برای او فراهم میآورد.6 آنچه در زندگی هنری و سیر و تکامل آن توجه ناقدان را همیشه به خود جلب کرده است، تحولاتی است که در آن روی میدهد. دستهای آن را نشانهای از یک انحطاط کلی میدانستند و آن را با «زوال آرمان های سیاسی و اجتماعی خود» نزدیک میدیدند. از همین رو منتقد و مورخ فرانسوی فردینان برونیتر در تبیین و توجیه جهشها و انقلابات بزرگ در تحول ادبیات بسیار کوشید. برونیتر هنر را به نوعهای زنده تقسیم کرد و کوشید تا اصول «گزینش انواع» داروین را در مقیاسی وسیع، در قلمرو هنر و ادبیات به کار گیرد.7
هرچند نظریهی برونیتر ناکام ماند، راه را برای طبیعتگرایان گشود. ناقدانی برسرکار آمدند که برای عامل طبیعی نقش بسیاری قائل بودند و میکوشیدند تا هنر را با توجه به محیط طبیعی آن بررسی و تبیین کنند. اینان میپنداشتند که هنر عبارت است از ترکیب، تلفیق و بازپردازی Transposition عوامل طبیعی، از همین رو «الیفور» هنر نقاشی را که از دید او نسبت به سایر هنرها همبستگی بیشتری با طبیعت دارد، میستاید.8
ناقدان بعدی عوامل محیطی را به دو گروه عوامل طبیعی و عوامل اجتماعی تقسیم کردند. اکثر آنها همچون سوروکین و بهکر و بارنس تاکید میکردند که عوامل اجتماعی در مقایسه با عوامل طبیعی تأثیر افزونتری برهنر و ادبیات دارند و رها کردن زمینهی اجتماعی فرآیند هنری را خطایی سخت نابخشودنی خواندند.
برخی مورخان نقد ادبی مانند ادموند ویلسن، سابقهی نقد ادبی برمبنای جامعهشناسی را به پژوهشی دربارهی حماسهی هومر اثر «ویکو» در قرن هجدهم میرسانند. ویکو در این پژوهش به شرایط اجتماعی دوران زندگی شاعر یونانی توجه میکند. اما نقطه آغاز این مکتب به صورت یک جریان گسترده و ممتد را در سدهی نوزدهم باید جست و جو کرد. در آثار منتقدانی چونان مادام دواستان (1817-1766) و هیپولیت تن (1893-1828) و فیلسوفانی مانند هگل و مارکس که اصولی را پیریزی کردند که بسط و پرورشهای بعدی، آگاهانه یا ناآگاهانه با آنها پیوند مییابد.9
هرچند نمیتوانیم تن را بنیانگذار یکه و تنهای نقد جامعهشناسی و پدر جامعهشناسی ادبیات معرفی کنیم، اما بیگمان او یکی از طلایهداران این مکتب به شمار میآید. تن در مواجهه با منتقدانی که طبیعت را یگانه عنصر تأثیرگذار در ادبیات میدانستند، زیستشناسی، جغرافیا و تاریخ را در کنار یکدیگر جای داد و عوامل مؤثر در ظهور آثار ادبی را نژاد، محیط و زمان معرفی کرد.10
محیط از نظر تن یک ذهنیت اجتماعی یک دست و اثیری است که از پیچیدگی ساختارهای قدرت تاریخی فاصلهی بسیار دارد. تأثیر محیط اجتماعی جزئی است از زمان ـ برداشتهای فراگیر عصر ـ یا جزئی از محیط ـ شرایط خاصی که بر تولید ادبی تأثیر میگذارد.
«محیط یعنی حال و هوای کلی اجتماعی و فکری که گونهی اثر ادبی را تعیین میکند. محیط گونههایی را مجاز میداند که با آن همسان و همخوان باشند و گونههای دیگر را با موانعی که ایجاد میکند و حملاتی که در هرگام از تکاملشان تجدید میکند، نابود میسازد.»11
در نظر تن «عظمت اجتماعی یا تاریخی با عظمت هنری یکسان دانسته میشود. هنرمند بیان کنندهی حقیقت و ضرورتاً بیان کنندهی حقایق اجتماعی و تاریخی است. آثار هنری از این جهت که یادگار دورانی هستند، سند به حساب میآیند و فرض براین است که بین نابغه و عصر خودش هماهنگی وجود دارد.»12
دنیای درون هنرمند و شخصیت فردی نویسنده یکسره به سویی نهاده میشود. تن تحت تأثیر فلسفهی اسپینوزا و تجربهگرایان انگلیسی بود. از اسپینوزا بی چون و چراترین جبرگرایی را آموخت و تجربهگرایان نیز به او آموختند که نظریات و عقاید ما چیزی نیستند «جز استحالههای تأثیراتی که از طریق حواس به ما منتقل میشوند»13
بیشک تن در عقیدهی خود راه اغراق و مبالغه پیموده است. نمیتوان تمام جلوههای ذوق و هنر را مطلقاً محصول علل خارجی دانست و تأثیر ذوق و ابتکار انسانی را به کلی نادیده گرفت. در میان منتقدان کسانی بودند که تنها یکی از سه اصل مورد نظر تن را عامل عمدهی آفرینش ادبی میدانستند.14
گوایو کار تن را به نحوی تکمیل میکند و دومین جنبهی زیباییشناسی جامعه شناختی را مینمایاند. او به تأثیر ادبیات برمحیط اجتماعی تکیه میکند. تن میپنداشت که جامعه نابغه و نویسنده را برمیانگیزد و در عین حال او را مقید میکند. در نظر گوایو، نابغه به نوبهی خود جامعهای جدید خلق میکند. آمیزهی آرای این دو را میتوان این گونه بیان کرد: با آن که «نابغه از این یا آن محیط اجتماعی برمیخیزد، خود آفرینندهی یک محیط اجتماعی جدید یا دگرگون کنندهی محیط اجتماعی قدیم است.»15
شاید بتوان جامعهشناسی در معنای امروز را شکل تکامل یافتهی نظریههای تن و گوایودانست. یکی دیگر از سرچشمههای نقد اجتماعی در آراء برخی اندیشگران سدهی نوزدهم روسیه یافتنی است که بر جامعهشناسی ادبیات به ویژه صبغهی مارکسیستی آن تأثیر بسیار گذاشته است.
گفته میشود که آموزهی رئالیسم سوسیالیستی از مارکس و انگلس است ولی حقیقت این است که نیاکان این آموزه منتقدان «دموکرات انقلابی» روسیه در سده ی نوزدهم یعنی و یساریون گریگوریویچ بلینسکی (1848-1811) و پیروانش بودند. اینان به چشم نقد و تحلیل به ادبیات مینگریستند و هنرمند را روشنگر اجتماعی میدانستند و میپنداشتند «ادبیات میبایست از تکنیکهای هنری پیچیده پرهیز کند و به صورت ابزار تکامل اجتماعی درآید. هنر بازتاب واقعیت اجتماعی است و میبایست ویژگیهای نمونه نمای واقعیت اجتماعی را تصویر کند.»16
البته بلینسکی واقعگرایی را تا آنجا لازم میداند که ادبیات را با زندگی پیوند دهد و سیر این پیوند به شکلی منطقی و کارآمد برای دستیابی به یک تأثیر اجتماعی به کار برده شود.17 بسیاری او را پدر نقد ادبی اجتماعی، نه تنها در روسیه بلکه شاید در سراسر اروپا، مینامند. البته بلینسکی هنر را تنها از نظر گاه تاریخی و اجتماعی نمینگریست و حتی سعی نمیکرد تا
«هنرمند یا اثر هنری را به فلان زمینهی خاص اجتماعی نسبت دهد و تأثیرات خاصی را در هنرمند باز نماید و به بررسی و توصیف روشهایی که او به کار برده، بپردازد و دلایل روانشناختی یا تاریخی توفیق یا شکست شگردهای خاص او را توضیح دهد، البته گاه این کارها را میکرد و در واقع نخستین و بزرگترین مورخ ادبیات روسیه بود اما از جزئیات بیزار بود و میلی به تحقیقات دقیق نداشت.»18
معروفترین پیروان بلینسکی نیکالای گاویلوویچ چرنیشفسکی (1889-1828)، نیکالای آلکساندروویچ دابرالیوبوف (1861-1836) و دمیتری ایوانویچ پیسارف (1868-1840)، آن مایه راه افراط پیمودند که اساساً در این نکته تردید کردند که آیا «ادبیات آن مایه و مقدار رسالت اجتماعی در خود دارد که آن را مستحق یک هستی ماندگار کند»19 آنان میپنداشتند تنها زمانی هنر دارای ارزش است که سراپا از حقیقت زمانه سرچشمه گرفته باشد. آنان برای منتقد حتی ارزشی والاتر از نویسنده قائل بودند و او را دارای نیرویی خارقالعاده میدانستند که میتواند دنیای توصیف شده در داستان را ژرفتر از خود نویسنده درک کند.
دابرالیوبوف حتی میگفت که هنر نه اثری ادبی یا هنری بلکه سندی اجتماعی است. او در نقد یک اثر چنان از شخصیتها سخن میگفت که گویی اشخاصی واقعیاند که در برابر محیط واقعی خود واکنش نشان میدهند نه موجوداتی آفریدهی ذهن نویسنده.20
تکوین و تکامل جامعهشناسی ادبیات
جامعهشناسی ادبیات از سدهی بیستم به شکل رویکردی تخصصی و فراگیر مورد توجه قرار میگیرد، گسترش پیدا میکند، به شاخههای گوناگونی بخش میشود و تقریباً بر همهی رویکردهای دیگر تأثیر میگذارد و رویکردهای تلفیقی تازهای را نمایان میسازد.
در آغاز سدهی بیستم به سال 1904 تأملاتی از لانسون دربارهی پیوند تاریخ ادبیات و جامعهشناسی در مجلهی «فلسفهی اولی و اخلاق» مییابیم که در کنار نگاشتههای امیل دورکیم جامعهشناس مشهور نشر مییافت. این نوشتهها و نگاشتههای مشابه خبر از حضور جریانی تازه در این سده میداد. اما نقطهی عطف رویکرد جامعهشناختی به ادبیات را باید در دورهی رواج مارکسیسم ـ دهههای 1920 و 1930 ـ جست و جو کرد. منتقدان مارکسیست از منظری متفاوت با چشمانداز اومانیسم، به ادبیات توجه کردند. در این دو دهه نقد عملاً معطوف به رئالیسم بود. از این رو در ابتدا توجه نقد مارکسیستی بیشتر به رمان بود، به ویژه رمان سدهی نوزدهم. اگر شخصیتی را به عنوان نقطهی عطف جامعهشناسی ادبیات، چه از نظر پدید آوردن نظام فکری و زبانی گسترده و منسجم و چه از نظر تأثیر برجریانها و شخصیتهای پس از خود سراغ کنیم، بیهیچ تردید او کسی نیست جز گئورک لوکاچ ناقد و اندیشگر مجارستانی.
لوکاچ در سال 15-1914 کتاب دورانساز نقد نظریه رمان را منتشر میکند. مبانی نظری جامعه شناختی این اثر مهم از هگل، دیلتای و مارکس و بر است. همچنین از انگلس و مارکس باید یاد کرد. اما اهمیت کار لوکاچ آن است که این مبانی جامعهشناسی را به گونهای روشمند و عمیق وارد قلمرو نقد ادبی میکند. این کوشش پیش از او به این دقت و سامانمندی صورت نگرفته بود. لوکاچ چندین دهه در پروردن جامعهشناسی ادبیات پیشتاز بود. البته در این سالیان دراز لوکاچ، پیاپی تغییر و تکامل مییابد. او شاخصترین چهرهی این رویکرد در نیمهی نخست قرن بیستم است. البته شاخصترین چهرهی نیمه دوم قرن یعنی لوسین گلدمن به شدت تحت تأثیر اوست و در حقیقت مبانی فکری و روشهای او را گسترش بخشیده است. جریان مارکسیستی تنها به شوروی و کشورهای بلوک شرق منحصر نیست. مثلاً اندکی پس از دهههای بیست و سی که از آن یاد کردیم، رالف فاکس مارکسیست انگلیسی کتاب شاخص رمان و مردم را به سال 1937 منتشر میکند. گرامشی نیز در ایتالیا در دههی 1930 آغازگر مباحث مهمی در این زمینه میشود. دو نویسندهی آلمانی مارکسیست دههی سی یعنی برشت ـ هم در مقام عمل در صحنهی تأتر و هم در مقام نظر ـ و والتر بنیامین با پژوهشهای گسترده، چشماندازهای تازهای را در این قلمرو مطرح میکنند که با منظر لوکاچ تفاوتهایی دارد. بنیامین در مقالهی مهم «اثر هنر در عصر باز تولید ماشینی» (1933) به گونهای، برنوگرایی و خلاقیت و آشنایی زدایی ـ برخلاف نقد دههی بیست و سی مارکسیستی ـ تکیهی بسیار میکند. در همین سالهاست که جمعی از ناقدان و فیلسوفان مارکسیست چون آدرنو، هورکهایمر و مارکوزه مؤسسهی پژوهشهای اجتماعی فرانکفورت را پایهریزی میکنند. این جریان که با نام مکتب فرانکفورت شهرت دارد در سال 1932 از آلمان رانده میشود و در سال 1950 دوباره به آلمان باز میگردد. مکتب فرانکفورت دیدگاه کاملاً متفاوتی را با برشت، بنیامین و لوکاچ مطرح میکند. این مکتب در عین تکیه براهمیت تحلیل جامعهشناختی اثرهنری، برنفی رئالیسم اصرار میورزد. چهرهی مهم تأثیرگذار برنیمهی دوم سدهی بیستم چنانکه یادآور شدیم لولسین گلدمن رومانیایی است. نقطهی شروع فعالیت جدّی او را باید سال 1947 انگاشت. او از این زمان شالودهی روش خویش را ضابطهبندی میکند. گلدمن با این اصل بنیادین آغاز میکند که «از دیدگاه ماتریالیسم تاریخی، عنصر اساسی در تحلیل آفرینش ادبی این واقعیت است که ادبیات و فلسفه در سطوح مختلف بیانگر نوعی جهان بینیاند و جهانبینیها مسائل فردی نیستند بلکه اجتماعیاند.»21
گلدمن در تثبیت و استقرار جامعهشناسی ادبیات به عنوان یک رویکرد فنی و کارآمد نقشی بیبدیل دارد به ویژه آنکه او در آمیختن این جریان با جریان دیگری که چه بسا رویاروی با رویکرد جامعهشناسی شناخته میشود یعنی ساختارگرایی بسیار نقش آفرین است. اساساً در ترسیم دامنهی جامعهشناسی ادبیات، توجه به آمیزشهایی از این دست بسیار اهمیت دارد. بسیاری از ناقدانی که بر این مکتب تأثیر گذاشتهاند، ممکن است متعلق به رویکردهای دیگر باشند مثلاً میخائیل باختین اندیشگر بزرگ روسی در بسیاری پژوهشهای خود به عمیقترین معنا به جامعهشناسی ادبیات میپردازد.
جریان نقد جامعه شناختی مارکسیستی پس از 1960 تحت تأثیر ساختارگرایی و پیامدهای آن مانند پسا ساختارگرایی و ساخت شکنی قرار گرفت. در همین دههی 1960 زبان و رویدادهای اجتماعی ـ تاریخی به طرزی جداییناپذیر با یکدیگر مرتبط میشوند.22
جریان نوآیینتر موسوم به «نقد اجتماعی» از دههی هفتاد و هشتاد با چهرههایی چون کلود دوشه و پیرزیما شکل میگیرد که عمدتاً متن را قلمرو مدّاقهی انتقادی قرار میدهند و شاید بهتر باشد آن را جامعهشناسی متن خواند. جریان نسبتاً نوظهور دیگر «زیباشناسی دریافت» یا «جامعهشناسی خواندن» است که شکل خام و ابتدایی آن را در کتاب با داستان و خوانندگان (1932) نگاشتهی خانم لیویس میتوان بازیافت. از پیش روان این جریان داگلاس ویپلر است که به سال 1937 یادداشت تحقیقی دربارهی جنبههای اجتماعی خواندن در بحران را منتشر میکند و نیز روبر اسکارپیت را میشناسیم با جامعهشناسی ادبیات (1958). اما شکل فنیتر آن را در این دو کتاب مهم میتوان ملاحظه کرد: در باب زیباشناسی دریافت (5-1972) نگاشتهی روبرت یاوز و خواندن را بخوانیم (1982) به قلم ژاک لنار و پییرپوژا.23 از جمله نامآورترین منتقدان معاصر نظریه مارکسیستی جامعهشناختی ادبیات میتوان از ایگلتون و جیمسون یاد کرد.
توضیح این نکتهها ضرورت دارد که اولاً جریان نقد مارکسیستی و نقد جامعهشناسی همواره به یک معنا به کار نمیرود. حتی خود نقد مارکسیستی در مراحل متفاوت تاریخی و در قلمروهای فرهنگی ـ جغرافیایی مختلف، معناهای چندگانهای را القا میکند. اساساً «هرگز یک چشمانداز واحد مارکسیستی در مورد ادبیات پیدایش نیافت.»24 ثانیاً جامعهشناسی ادبی چه به معنای مارکسیستی آن و چه به معنای عام، با افت و خیزهایی همراه بوده است که با تحولات اجتماعی مانند انقلاب شوروی، اختناق استالینستی، جنگهای جهانی، جنگ ویتنام و دیگرگونیهای فرهنگی به ویژه در قلمرو نقد هنری و ادبی مانند رواج ساختارگرایی ومدرنیسم در ارتباط نزدیک بوده است.25
پس از تأمل در سیر تاریخی جریانهای این رویکرد به تحول مفهومی جامعهشناسی ادبیات میرسیم. به راستی جامعهشناسی به معنای سدهی بیستمی آن چیست؟ تمایز آن با رویکردهای دیگر کجاست و اساساً ضرورت وجودی این رویکرد کدام است؟
بسیاری از نظریههای ادبی را میتوان به علت کم توجهی به ارتباط میان ادبیات و جهانی که آن ادبیات را در خود پرورانده است، نقد کرد. نظریههایی که متن ادبی را جدا از جامعهی پدید آورندهی آن و تنها از طریق واژه، سبک، ساختار و... بررسی میکنند و چشم بر روی رویدادهای تاریخی میبندند که زمینهی مساعد تولید یک اثر را فراهم آوردهاند و مردمی را که همان گونه که بر فضای کلی ادبیات اثر مینهند، از آن تأثیر نیز میگیرند، نادیده میانگارند.
دربارهی تأثیر و تأثر متقابل ادبیات و جامعه در جای خود به تفصیل سخن خواهیم گفت. در اینجا تنها به اصلیترین چشماندازهای اثرگذاری دوسویه و دیالیکتیکی اشاره میکنیم زیرا تحلیل تعاملهای پیچیده و متنوع ادبیات و اجتماع در شکلگیری نقد جامعهشناسی ادبیات نقش بسیار داشته است. چشمانداز نخستین، تحلیل موقعیت اجتماعی نویسنده است که ممکن است بر پایهی گفتارها و کردارهای غیرادبیاش تبیین شود.26 زندگینامهی نویسنده و کنکاش در محیط زندگانی و پرورش نویسنده به ویژه خانواده و محیط تربیتی او نیز گاه مورد توجه قرار میگیرد. البته، پیداست این زمینه چهبسا مجال افراط و گزافکاری را برای برخی ناقدان ساده انگار فراهم کند.
اگر ادبیات را صرفاً بازتاب مستقیم جامعه و تاریخ و عکس برداری از آنها بدانیم و به تعبیر دیگر ادبیات را مدرکی اجتماعی بیانگاریم که نقد جامعهشناختی تنها ابزار بازنمایی ارجاعات آن به مسائل معین اجتماعی است، بیشک از ژرفا و پیچیدگی آن کاستهایم.
جامعهشناسی ادبیات در معنای فنی و راستین آن، رابطهی جامعه و اثر ادبی را بسیار پیچیدهتر و متنوعتر فهم میکند. مثلاً چنان که ولک یادآور میشود در مرحلهی نخستین باید تصویرهایی را که متن از اجتماع به دست میدهد از این نظر بخشبندی کنیم که کدام یک تعمداً واقعگرایانه است و کدام یک کاریکاتور یا هجو یا آرمانسازی رمانتیک است.27
چشمانداز دیگر این رابطه که گاه مغفول میماند، قلمرو مخاطبان و اثرپذیری آنها از متن است که در برخی مطالعات جدیدتر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. وسعت دامنهی مخاطبان نیز در همین زمینه قابل تأمل است. یعنی در کنار جامعهشناسی خواندن و قرائت و فهم واکنش خوانندگان و بررسی متن، از جامعهشناسی مخاطبان نیز میتوان سخن گفت. پس جامعه و تحلیل اجتماعی، سه دنیای پیش از اثر، در اثر و پس از اثر را دربر میگیرد.28
توضیح این نکته ضرورت دارد که مکتب نقد جامعهشناسی مبتنی برواکنش خواننده، خوانندگان عام را در نظر دارد، در حالی که مکتب نقد مارکسیستی برحسب «طبقه» تمایزات و تفاوتهایی را بین خوانندگان و مخاطبان درنظر میگیرد و این یکی از تفاوتهای عمدهی این دو مکتب است.29
مکتب جامعهشناسی را با مکاتب دیگر نیز میتوان سنجید. اکثر مورخان ادبی نقد اجتماعی را واکنشی به نقد نو و نقد روانشناختی ـ که شارل مورون در فرانسه آن را تبلیغ میکرد ـ معرفی میکنند. برخلاف نقد روانکاوانه که به روانشناسی فردی توجه دارد و میکوشد بازتابهای روانشناختی را در متون ادبی کشف کند، نقد جامعهشناسی به تودهی مردم ـ عام وخاص ـ و تأثیر و تأثرات آنها توجه نشان میدهد. نقد جامعهشناسی راه خود را از مکتبهای دیگر جدا میکند؛ از ناقدان نقد نو که در «جستجوی متن» خود را به «واژههای روی صفحه» محدود میکنند یاصورتگرایانی که در اصل به آنچه ادبیات را از دیگر روشهای کاربرد زبان متمایز میکند، توجه نشان میدهند و نیز ساختارگرایانی که به دنبال تثبیت ساختارهایی هستند که زیربنای روایتاند و معنا را میسازند. جامعهشناسان ادبی در موقعیتها و شرایط تاریخی و مسائل سیاسی مربوط به متون ادبی تأمل میکنند.30
تأثیرها و امتزاجهای جامعهشناسی ادبیات
هیچ کدام از رویکردهای نقد ادبی به ویژه جامعهشناسی ادبیات در چشمانداز تاریخی خود رویکردی ثابت، لایتغیر، خالص و به دقت مرزبندی شده نیست. جامعهشناسی ادبیات از یک سو تقریباً برتمام رویکردهای دیگر تأثیر گذاشته است و آن رویکردها را با مبانی و جهتگیریهای خویش در آمیخته است و از سوی دیگر از رویکردهای بسیاری تأثیر پذیرفته است. این رویکردهای دیگر حتی شامل جریانهایی میشود که در اساس یکسره با اصول جامعهشناسی ادبیات رویاروی قرار میگیرند یا دست کم معارض شمرده میشوند. اساساً در تشکیل شاخههای گوناگون جامعهشناسی ادبیات این اثرپذیری از رویکردهای دیگر نقش برجستهای دارد. میکوشیم به اهمّ این اثرپذیریها و آمیختگیها نگاهی گذرا افکنیم:
الف. رویکرد روانشناختی: پایان سدهی نوزدهم نقطهی گرهخوردگی نقد روان بنیاد و جامعه بنیاد است. شاید بتوان اشخاصی همچون تارد و ادموند ویلسون را نماد و نمایندهی این گرهخوردگی دانست. شخصیتهای دوچهرهای که آمیزهای از روانشناسی و جامعهشناسند. تارد میکوشد نشان دهد که چگونه جامعه بر روی «من» نویسنده تأثیر میگذارد و به درون حساسیتهای او نفوذ میکند و شخصیت روانی او را شکل میدهد. ادموند ویلسون نیز همچون تارد شیوهای را به کار میگیرد که میتوان آن را ترکیبی از روانشناسی و جامعهشناسی دانست. برخلاف مارکسیستها که به تحلیل عوامل اجتماعی مؤثر در آفرینش اثر اصرار میورزند، ویلسون میکوشد تا با عناصر روانشناختی، احساسات نویسنده نسبت به طبقهی خود و تأثیراتی که تلاشهای اقتصادی در زندگی او بر جای میگذارند، توصیف کند. ویلسون همچنین به برخوردها و واکنشهای روانی نویسنده به عرف و قراردادهای اجتماعی توجه نشان میدهد.
موضوع نوشتههای منتقدان مارکسیست عمدتاً اجتماعی است و در آنها غالباً به فرد توجه خاصی نمیشود و بررسی جنبه های جامعهشناختی متون ادبی وجههی همت قرار میگیرد که چنان که پیشتر گفتیم، ممکن است در پارهای موارد با روانشناسی شخصیتهای منفرد در تضاد باشد. منتقدان مارکسیستی در بررسی شخصیتها، معمولاً عوامل اجتماعی و تاریخی گستردهای را مورد بحث قرار میدهند و شخصیتها را محصول آن شرایط تلقی میکنند و فراموش میکنند که «روانشناسی فردی هم فراوردهای اجتماعی است.»31
ب. نظریه اخلاقی: یکی از گرایشهای نزدیک به مباحث روانشناسی است و از آنجایی که ادبیات را به عنوان بخش مکمل فعالیت یک گروه اجتماعی درنظر میگیرد و با توجه به وضعیت آن گروه به تفسیر و سنجش آن دست مییازد، با جامعه شناسی ادبیات هم مرز میشود.
«یک نظریهی اخلاقی اگر با سعهی صدر امور را تجزیه و تحلیل کند، باید با توجه به کلیت اجتماعی، ادبیات را تفسیر کند و ارج نهد. گروه اجتماعی یک نظریهی اخلاقی هر قدر مشخصتر باشد نظریهی اخلاقی قاطعتر و صریحتر خواهد بود»32
البته متأسفانه سوء تعبیری که از نظریههای معطوف به ساخت و صورت اثر و نیز آرایی که تکیه بر اعتبار و ارزش درونی و مستقل اثر دارند، ایجاد شده است، این تصور را رواج داده که منتقد تنها با خود اثر سروکار دارد و بس. از جمله باید به مجموعهی نتایج بیرون از اثر و تأثیر اثر بر مخاطب کاملاً بیاعتنا و خونسرد باشد. «توجه به این نتایج را میتوان به دیگران واگذاشت. شاید به یک کشیش یا پلیس»33 اما حقیقت این است که سخن از جنبههای اخلاقی اثر همواره نه به معنای طرح مسائل بیرون از اثر است و نه به معنای داوری ارزشگذارانه. به هر روی ارزشهایی که از طریق یک اثر ادبی مطرح میشود، ممکن است در نظر یک گروه، یک طبقه، یک ملت یا یک فرد، مهم جلوه میکند.
بدین ترتیب نظریههای اخلاقی ادبیات نیز نظریههایی اجتماعی هستند اما این بدین معنا نیست که تمام اخلاقیات، اخلاقیات اجتماعی است و یا این که قضاوتهای اخلاقی همان قضاوتهای اجتماعی است.
ج. رویکرد تکوینی و ساختارگرایی: از دیگر رویکردهایی است که هرچند با جامعه شناسی ادبیات تفاوتهای بنیادین دارد، اما در نقطهای با آن در میآمیزد. نقد تکوینی اساساً به بررسی مراحل تکوین اثر بر پایهی «پژوهش در دست نوشتههای نویسنده در مراحل مختلف انشای اثر، دفتر یادداشتهای او، منابع و آثار مشابه»34 میپردازد.
البته گاه از تأثیرات مختلف دیگری سخن میرود که در میان آنها چه بسا خاستگاههای اجتماعی نیز مطرح شود، اما عمدهی توجه شیوهی تکوینی به معنای سنتی آن به روایتهای گوناگون اثر و روایتهای مشابه باز میگردد. بعدها لوسین گلدمن تعبیر نقد تکوینی را به مفهومی دیگر و پیچیدهتر به کار گرفت. او که میراث بر شیوهها و مبانی ساختارگرایی بود، آن را به جامعهشناسی ادبی گره زد و در حقیقت تکوین ساختار اثر را با ساختارهای اجتماعی محیط براثر در پیوست. بنابراین کوشش گلدمن بیش از آن که به معنای نزدیک کردن نقد تکوینی به جامعهشناسی ادبیات به شمار رود از نظر تلفیق سنّت ساختارگرایی که معارض و حتی عامل اصلی بیاعتنایی به جامعه شناسی ادبیات بود، اهمیت دارد.
شبکه قواعد واجی در گویش لری اندیمشک
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 805 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 225 |
شبکه قواعد واجی در گویش لری اندیمشک
1-1 درآمد
امروزه مطالعات زبانشناختی در گوشه گوشه جهان جایگاه برجستهای را به خود اختصاص داده است و در این میان بررسیهای واجشناختی از دیدگاه مختلف نظری مطرح گردیده است. نظریههای واجشناسی موجود در حوزه زبانشناسی نظری به عنوان مدلهایی آرمانی زمانی میتوانند ادعای خود را به اثبات برسانند که براساس دادههای برگرفته از زبانهای طبیعی قابل سنجش باشند. برای نیل به این هدف ناگفته پیداست که بایستی شواهدی از نظام آوایی زبانهای طبیعی ارائه کرد و با اتکا به این شواهد صحت و سقم این نظریهها را محک زد. گونهی زبانی که در این پژوهش به عنوان یک زبان طبیعی و زنده مورد بررسی قرار میگیرد گویش لری اندیمشکی است. مطالعهی نظام واجی این گویش براساس نظریه واجشناسی جزءمستقل صورت میگیرد.
1-2- بیان مسئله
زبان پدیدهای پویا و در حال تغییر است. گویش لری نیز که یکی از گویشهای زبانهای جنوب غربی ایران میباشد از این قاعده مستثنی نیست. گویش لری خود به زیر مجموعههایی تقسیم میشود که هر کدام با گونههای دیگر تفاوتهایی دارد. به دلیل همین تفاوتهای گویشی پژوهشگر مطالعهی خود را به گویش لری شهر اندیمشک محدود کرده است. حتی در شهر اندیمشک نیز گویش سخنگویان هر طایفه با طایفه دیگر تفاوتهای آوایی اندکی دارد که در این تحقیق از آنها چشم پوشی شده است، زیرا در غیر این صورت میبایست این تحقیق در مورد یک طایفه مشخصی انجام میگرفت و حیطهی مطالعه محدودتر میشد. در رابطه با گویش لری به طور کلی تاکنون پژوهشهای زبانی اندکی انجام گرفته است و بر روی گویش لری اندیمشک تا آنجا که نگارنده تحقیق کرده است کار زبانشناختی صورت نگرفته است.
در این پایاننامه سعی بر آن است که نظام آوایی گویش لری اندیمشک براساس نظریهی واجشناسی جزءمستقل مورد بررسی قرار گیرد و پس از تعیین همخوانها و مصوتها براساس آواشناسی نوین به توصیف تک تک اصوات گفتاری این گویش بپردازیم. توصیف همخوانهای گویش از نظر جایگاه تولید، شیوهی تولید و واکداری و توصیف واکهها براساس آن بخش از زبان که در امر تولید واکه دخیل است، ارتفاع زبان و گردی لبها صورت میگیرد. همچنین ساخت هجایی و خوشههای آغازی و پایانی مورد بررسی قرار میگیرند و چگونگی توزیع همخوانها در هجا مورد بررسی قرار گرفته و مشخص میشود که آیا همخوانها در هجا دارای توزیع کامل هستند یا ناقص. در آخر به فرایندهای آوایی موجود که صورت واجی را به صورت آوایی تبدیل میکنند، پرداخته میشود.
1-3 هدف و اهمیت موضوع
باتوجه به این که لهجهها و گویشهای یک سرزمین نشانگر غنای فرهنگی آن سرزمین است و هر گویش به نوبه خود دارای گونههای مختلفی است، جمعآوری این گویشها و پرداختن به مباحث مختلف زبانشناختی مرتبط با آنها در شناساندن این گونههای زبانی به نسلهای بعدی و محققان کمک میکند. پس وظیفه ماست که با برسی زبانها و گویشهای مختلف سرزمین ایران به غنای فرهنگی و فراهم آوردن زمینه برای مطالعه پژوهشگران بعدی کمک نماییم. متاسفانه، بر روی لهجههای محلی موجود در کشور تحقیقات اندکی صورت گرفته است در حالی که با انجام تحقیق، تتبع، و ثبت لهجههای محلی و گردآوری آنها میتوان فرهنگ جامع و کاملی برای زبان فارسی تهیه کرد و بسیاری از نکات باریک و مبهم موجود در زبان شناسی ایرانی را روشن ساخت، واژههای کهن موجود در متون ادب فارسی که به فارسی دری نرسیدهاند را شناخت، و از چگونگی تغییرات آوایی صرفی نحوی و معنایی واژگانی که در اثر گذشت زمان در مناطق مختلف ایران ایجاد میشود آگاه شد و به بازیافت واژههای فنا شده فارسی کمک کرد.
ثبت گویشها و لهجههای ایرانی در مطالعات رده شناختی زبان نیز مفید واقع میشود زیرا از این طریق میتوان به طبقهبندی گویشها پرداخت و به روابط موجود بین گویشهای مختلف پی برد.
شناخت آداب و رسوم، فرهنگ و باورها و اوضاع اجتماعی مناطق مختلف ایران، ایجاد زمینه مناسب برای انجام مطالعات تاریخی- تطبیقی و بازسازی صورتهای کهن از اهداف دیگر این گونه بررسیهاست. بنابراین در انجام این پژوهش اهداف زیر مدنظر قرار گرفتهاند:
1- هدف نظری: این پژوهش بر آن است که با تکیه بر دادههای یک گونهی زبانی ایرانی بار دیگر کفایت نظریه واجشناسی پسازایشی جزءمستقل را محک بزند.
2- هدف کاربردی: با نتایجی که از این پژوهش به دست میآید میتوان مواد زبانی و شواهد واقعی از یک نظام زبان طبیعی را در دسترس محققان، دانشجویان، مؤسسات علمی، آموزشی و پژوهشی دستاندرکار زبان در ایران قرار داد تا به جای دادههای گونههای زبانی غیر ایرانی هنگام تبیین نظریههای واجشناسی، از دادههای واقعی و زنده گونههای ایرانی بدین منظور استفاده گردد. این پژوهش همچنین میتواند در تهیهی اطلس گویش شناسی مورد استفاده قرار گیرد.
3- هدف توصیفی- فرهنگی: با انجام این پژوهش گوشهای از میراث زبانی ایران ضبط و توصیف میشود.
1-4 پرسشهای پژوهش
در تدوین پژوهش حاضر، پرسشهای کلی زیر به عنوان نقطه شروع مدنظر نگارنده بودهاند:
1- مجموعه آواهای گویش لری اندیمشک کدامند؟
2- از میان تجلیات آوایی لری گونه اندیمشک کدام موارد در سطح بازنمایی زیرین دارای نقش تمایزدهنده هستند؟
3- قواعد واجی گونه لری اندیمشک کدامند؟
4- نظام سلسله مراتبی قواعد واجی در لری اندیمشک کدام است؟
1-5 فرضیههای پژوهش
1- لری گونه اندیمشک در بخشی از نظام همخوانی و واکهای خود بر فارسی معیار منطبق است، اما دستهای از همخوانها و واکههای خاص خود را نیز دارا میباشد، ضمن آن که برخی واکهها و همخوانهای فارسی در آن دیده نمیشود.
2- عناصر سطح بازنمایی زیرین در لری اندیمشک برخی با فارسی معیار یکسان و برخی ویژهی این گویشاند. ازآن جملهاند: انفجاری ملازی بیواک، انفجاریهای نرم کامی واکدار و بیواک، واکههای افراشته پیشین و پسین نرم، و واکهی مرکزی.
3- در گونه لری اندیمشک قواعد واجی از نوع همگونی، ناهمگونی، حذف، درج، و قلب به فراوانی در جمع واکهها و همخوانها و همینطور در محیطهای میان همخوان و واکه قابل مشاهدهاند.
4- در جمع قواعد لری گونه اندیمشک نظام سلسله مراتبی ویژهای ناظر بر روابط برهم کنشی از نوع زمینه چین، زمینه برچین، عکس زمینه چین و عکس زمینه برچین برقرارند.
1-6 گسترهی پژوهش
گستره پژوهش حاضر به دو بخش قابل تقسیم است: گسترهی جغرافیایی و گسترهی زبانی.
1-6-1 گسترهی جغرافیایی
این شهر مرکز شهرستان اندیمشک در طول جغرافیایی 48 درجه و 21 دقیقه و عرض جغرافیایی 32 درجه و 27 دقیقه در ارتفاع 150 متری از سطح دریا واقع است. اندیمشک در 150 کیلومتری شمال غربی اهواز و در مسیر راه تهران- اهواز و همچنین در مسیر خط آهن جنوب (تهران- خرمشهر) قرار گرفته است(آمار نامه استان خوزستان، 1375). شهر اندیمشک در بخش جلگهای و هموار استان خوزستان قرار گرفته، و از آب و هوایی گرم و خشک برخوردار است و یکی از شانزده شهرستان استان خوزستان است. شهرستان اندیمشک از شرق با دزفول، از جنوب با شوش، از غرب با آبدانان (استان ایلام) و از شمال با پلدختر و خرم آباد (استان لرستان) همسایه است. شهرستان اندیمشک از دو بخش الوار گرمسیری مشتمل بر 3 دهستان به نامهای حسینیه، قیلاب و مازو، و بخش مرکزی مشتمل بر دهستان حومه تشکیل شده، و مجموعاً دارای 170 آبادی است. شهر اندیمشک، مرکز شهرستان و تنها شهر آن است (فرهنگ جغرافیایی آبادی های کشور، 1370).
این شهرستان در دامنههای جنوب باختری رشته کوههای زاگرس قرار گرفته است و بلندترین کوههای بخش شمالی آن مشتمل بر کوه سالن با ارتفاع 460، 2 متر، و کوه دار تا گیروه با ارتفاع 383، 2متر است. دو رودخانه کرخه و دز در دو سوی شهرستان اندیمشک جاریند. رود کرخه مرز باختری (15 کیلومتری) شهرستان اندیمشک را تشکیل میدهد. این رود که از کوههای الوند و گرو سرچشمه میگیرد، در ابتدای مسیر طولانی خود گاماساب، در لرستان سیمره، و در خوزستان کرخه نامیده میشود. شاخهی مهم آن در اندیمشک، رود زال است. رود دز نیز که مرز خاوری شهرستان اندیمشک را تشکیل میدهد، از کوههای لرستان سرچشمه گرفته، پس از آبیاری نواحی خاوری اندیمشک و دزفول و پس از پیوستن آب شطیط به آن، در نقطهای به نام بند قیر به کارون میریزد.
1-6-2 گسترهی زبانی
اگرچه نگارنده در این مقاله به بررسی آوایی گونهی لری شهر اندیمشک میپردازد، اما باید توجه داشت که تحقیق در مورد گویش لری بی آن که ذکری از لری گونهی لرستان شود، پژوهشی ناتمام است، چرا که مردم لر زبان اندیمشک در اصل مهاجرانی هستند که اجداد آنها در سالیان گذشته از لرستان به آن جا مهاجرت نمودهاند. لری یکی از زبانهای شاخهی هند و اروپایی است که چهار میلیون گویشور دارد (آنونبی، 2003). گسترهی نژادی لران در مناطق جنوب غربی ایران و جنوب شرقی عراق میباشد. لرها شاخهای از خانواده اقوام ایرانی (هندو اروپایی) هستند که این شاخه خود متشکل از چند زیرگروه پیوسته از ایلات یا قبایل و طوایف و... است، شناخته شدهترین این گروهها عبارتند از: فیلی (feyli)، یا لر کوچک، بختیاری، بویراحمد، کهگیلویه و ممسنی (چهار گروه اخیر لر بزرگ را تشکیل میدهند). فیلی خود به دو شاخهی پیش کوه و پشت کوه تقسیم میشود، سرزمین تحت نظر لر بزرگ شامل استانهای بختیاری، قسمتهای بزرگی از خوزستان، اصفهان، فارس، بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد بوده است. در زمان صفوی، سرزمین لر بزرگ به بخشهای بختیاری، کهگیلویه و ممسنی تقسیم میشود. علاوه بر جمعیت اندکی (نزدیک به 80000) در جنوب غربی عراق، لرها در چندین استان ایران پراکندهاند. بیشترین تمرکز لرها در استان لرستان، خوزستان، چهارمحال و بختیاری، بویراحمد و کهگیلویه میباشد، جمعیت قابل توجهی از لرها همچنین در استانهای مجاور، یعنی ایلام، اصفهان و فارس زندگی میکنند.
1-6-2-1 گویشهای مختلف زبان لری
گونهی لری یکی از گویشهای زبانهای ایرانی جنوب غربی است (ارانسکی، 1378: 163). به طور سنتی گونههای لری تحت عنوان یک زبان واحد طبقه بندی شده است، گرچه در این مورد نظرات مختلفی وجود دارد و برخی پژوهشگران با نگرشی محافظهکارانه در قیاس با اکثریت فارس زبان ایران بیان داشتهاند که لری فقط یک «لهجه» از فارسی است، از جهتی دیگر نیز شمار فزایندهای از پژوهشگران میکوشند لری را بیش از یک زبان معرفی کنند(آنونبی، 2003). گرچه لرها از نظر زبانی آشکارا با فارسی مرتبط هستند، کارشناسان در این باره اختلاف نظر دارند که لری از فارسی باستان یا از فارسی میانه منشعب شده است. سر هنری راولینسون نخستین کسی است که به طور دقیق از رابطهی بین زبان لری با زبان فارسی باستان پرده برداشت و بدینسان متوجهی پیوستگی قومی بین پارسیان باستان و لرها شد. او معتقد است که لری از فارسی قدیم گرفته شده است که با پهلوی ساسانی تجانس دارد، اما از جهاتی نیز با آن متفاوت است(راولینسون،1362: 155). برخی نیز لری را به جهت شباهت به زبان پارسی میانه که زبان پارتیان و ساسانیان بوده است، شاخهای از زبان فارسی دانستهاند (اماناللهی بهاروند، 1370: 40). ایزدپناه معتقد است که زبان لری از زبان فارسی کهن برگرفته است (ایزدپناه،1376، ج 1 :4 ). تکستون بر این باور است که زبان لری نزدیک به هزار سال پیش یا کمتر از زبان فارسی منشعب شده است (تکستون، نقل از اماناللهی بهاروند،1370 : 53). اماناللهی تقسیم بندی دیگری از زبان لری ارائه میدهد. او لری را به دو شاخه «باختری» و «خاوری» تقسیم میکند. گویش لری باختری شامل لرنشینان نهاوند، بروجرد، ملایر، تویسرکان، لرستان و برخی از نواحی استانهای ایلام، و خوزستان است و لری خاوری، گویش مردمان ساکن استانهای چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، فارس و بوشهر است (اماناللهی بهاروند،1370 : 55). آنونبی (2003) بر این باور است که گونهی لری یک پیوستار زبانی مابین دو قطب فارسی و کردی هستند.
1-6-2-1 لرستان و تحولات تاریخی آن
لرستان از نظر باستان شناسی حائز اهمیت است چرا که از جمله سرزمینهایی است که انسان برای اولین بار در آن به اهلی کردن حیوانات و نباتات پرداخته و کشاورزی و یکجا نشینی را به عنوان لازمه پیدایش تمدن آغاز کرده است (اماناللهی بهاروند،1370 : 25). اولین قومی که بر این پهنه حکومت کرده است، «عیلامی»ها بودهاند که تاریخ آن به اوایل هزاره چهارم پیش از میلاد باز میگردد. عیلامیها از اقوام بومی ایران، آسیانیکها، بودهاند و حوزهی تمدن آنها استانهای لرستان، پشت کوه (ایلام)، خوزستان، بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد و قسمتهایی از فارس را شامل میشده است. در همین دوره و همزمان باعیلامیها قوم دیگری به نام «کاسی»ها در این منطقه سکونت داشتهاند که دربارهی نژادشان اختلاف نظر وجود دارد. عدهای آنان را بومیان اولیه لرستان میدانند و دیگران آنان را از اقوام آریایی که پیش از مادها و پارسها به این منطقه مهاجرت کردهاند، میشمارند (خودگو، 1376: 83 ). لرد کرزن انگلیسی (کرزن، 1350، نقل از اماناللهی بهاروند، 1370: 23) نیز درباره منشاء قومی لرها مینویسد:
«اکثریت نویسندگان بر این قول میباشند که ایشان از اصل و تبار آریایی و بنابراین ایرانی هستند و پیش از ورود تازیان و ترکها و تاتارها در این سرزمین ساکن بودهاند».
این منطقه در دوران ساسانی از لحاظ تقسیمات سیاسی جزو «پهله» محسوب میشده است که بعدها اعراب آن را «جبال» خواندند. از شهرهای معروف آن دوره شاپورخواست، خرمآباد امروزی است. راولینسون به این نکته اشاره دارد که سرزمینهای لرنشین به دو بخش لر کوچک و لر بزرگ تقسیم میشود و مرز بین دو منطقه رود «دز» بوده است (راولینسون،1362: 28 ). در زمان شاه عباس «لر کوچک» به «لرستان» تغییر نام داد که شامل پشتکوه و پیشکوه میشد. از این زمان تا 1348 هـ .ش. یعنی دورههای صفوی، افشاری، زند، قاجار و پهلوی این سرزمین توسط والیان اداره شده است. در زمان قاجار، پشت کوه از لرستان جدا شد و نفوذ والیان کاهش یافت و در نهایت در 1350 ه.ش. با تصرف کل منطقه به دست نیروهای دولتی، «پیشکوه» به استان لرستان و «پشتکوه» به استان ایلام تبدیل شد. سرزمین تحت نظر لر بزرگ شامل استانهای بختیاری، قسمتهای بزرگی از خوزستان، اصفهان، فارس، بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد بوده است. در زمان صفوی، سرزمین لر بزرگ به بخشهای بختیاری، کهگیلویه و ممسنی تقسیم میشود. تسلط کردها بر مناطق لرنشین و مهاجرتهایی که به این سرزمین داشتهاند و آمیزش آنها با لرها موجب شده است که عدهای به غلط لری را شاخهای از کردی بدانند و برخی از شاخههای بزرگ لر، مانند ممسنی و بختیاری را کرد قلمداد کنند (اماناللهی بهاروند، 1370: 38).
1-6-2-2 سابقهی تاریخی شهر اندیمشک
بانی آن فردی به نام صالح محمد خان حاکم شوشتر و دزفول بوده است. وی در 1220 ه.ق. در نزدیکی شهر کهن لور و در 11 مایلی (تقریبا 18 کیلومتری) شمال غربی دزفول دژی را بنیاد نهاد که انضمام حومهی آن، صالح آباد نامیده شد. روستای صالح آباد که در نتیجهی اسکان برخی عشایر به تدریج شکل گرفت، درسال 1314 ه.ش. اندیمشک نامیده شد. توسعهی اندیمشک به سبب ایجاد خط آهن در 1306 ه.ش. بوده است. همچنین در جنگ جهانی دوم، به موجب معاهدهای اندیمشک محل انتقال نفت برای روسیه بود، بدین صورت که برای کاستن از ترافیک راه آهن یک خط لوله نفت از آبادان تا اندیمشک ساخته شد تا نفت منتقل شده به واگنها حمل شود. این روند تا احداث خط لولهی تهران از مسیر کوهستان در 1334 ه.ش. ادامه یافت (ایرانیکا). اندیمشک در 1335 ه.ش. به عنوان مرکز بخش اندیمشک، و در 1359 به عنوان مرکز شهرستان اندیمشک انتخاب شد.
1-7 وجه تسمیهی واژهی" لر"
وجه تسمیه یا خاستگاه اقوام نیز مانند دیگر پدیدههای انسانی در گذر زمان دستخوش تغییراتی از جمله در نام خود میشوند، اما اولین اشاره به لرها را میتوان در متون تاریخی و جغرافیایی قرن 4 ه.ق. در واژههای مثل «اللریه»، «لاریه»، «بلاد اللور»، و «لوریه» یافت. با این حال برای یافتن اولین اظهار نظرها پیرامون وجه تسمیهی لر باید تا قرن هشتم پیش آمد. حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده به این نکته اشاره میکند که:
« به وجهی گویند وقوع این اسم بر آن قوم، از آن است که در ولایت مانرود دهی است که آن را «کرد» خوانند و در آن حدود، بندی که آن را به زبان لری «کول» خوانند و در آن بند، موضعی که آن را «لر» خوانند. چون اصل ایشان از آن موضع برخاستهاند، از آن سبب ایشان را لر خواندهاند. وجه دوم آن که به زبان لری کوه پر درخت را لر گویند، بکسرا «راء» به سبب ثقالت کسرهی لام را به ضمه بدل کردند و لر گفتند. وجه سیوم آن که شخصی که این طایفه از نسل اویند، لر نام داشته است" (مستوفی ،1363 : 37).
ایزدپناه در این رابطه چنین مینویسد:
"دربارهی سبب نامگذاری این قوم به "لر" نگارنده بررسیهای زیادی انجام دادهام. تنها خبر درست و مستندی که میتوان به آن اعتماد کرد آن است که باید نام و واژهی "لر" از نام شهر "لور" که نام شهری کهن از سرزمین کاسیها بوده، گرفته شده باشد" ( ایزدپناه،1384: 85 ).
مسعودی نیز معتقد است که پس از ویرانی لورستان یا شهر لور، ساکنان آن به تدریج به مناطق شمالی کوچیدهاند و نام لور را با خود برده و بر محلهای تازه خود نهادهاند، و پس از آن واژه با تخفیف صدا «لر» شده است (مسعودی، 1365). امان اللهی نظریات مربوط به وجه تسمیه لرها را به سه گروه تقسیم میکند. اول اینکه برخی لرها را از نسل شخصی به نام لر دانستهاند. دوم، واژه «لر» را مشتق از کلمات ایرانی میدانند و سوم آن که، واژه لر را به مکانی منسوب دانستهاند (اماناللهی بهاروند، 1370: 19).
1-8 روش تحقیق
1-8-1 روش گردآوری دادهها و تدوین پیکرهی پژوهش
منبع جمعآوری ادبیات نظری مربوط به این پژوهش منابع کتابخانهای شامل کتابها، مقالات و پایاننامههایی است که در ارتباط با موضوع پژوهش نگاشته شدهاند. گردآوری دادههای تلفظی و تدوین پیکره زبانی نیز به روش میدانی و حاصل مصاحبه با گویشوران لرزبان شهر اندیمشک و ضبط گفتار آنها به شکل دیجیتالی با استفاده از دستگاه آی سی رکوردر میباشد. شیوهی به کار گرفته در این پژوهش، شیوهی هدایت شده میباشد، به این معنا که این تحقیق براساس گفتار عادی گویشوران و در محیط طبیعی انجام نگرفته است، بلکه پژوهشگر از گویشوران خواسته است که معادل لری اندیمشکی موارد موجود در پرسشنامه را تولید کنند. در مصاحبهها از پرسشنامه استاندارد پژوهشکدهی زبانشناسی، کتیبهها و متون سازمان میراث فرهنگی استفاده خواهد شد. سپس، دادهها با استفاده از رایانه و به شیوه گوشی آوانویسی خواهد شد. پیکرهی زبانی مورد استناد به شکل آوانویسی تفصیلی خواهد بود که در آن معیار تفصیل، شیوهی مصوب گروه زبان و گویش پژوهشکدهی زبانشناسی، کتیبهها و متون پژوهشگاه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خواهد بود. پیکرهی مورد بحث، معیار استخراج آواها، واجها، قواعد واجی، و کشف شبکهی آنها خواهد بود.
1-8-2- جامعهی آماری
جامعهی آماری مورد مصاحبه متشکل از بیست گویشور بومی بالاتر از سی سال با تحصیلات دیپلم و بالاتر از آن با تسلط مطلوب بر گونهی مورد بررسی از هر دو جنس خواهد بود. تلاش خواهد شد در ارتباط با اصالت افراد مورد مصاحبه اطمینان کافی حاصل شود. گویشوران از سخنگویان بومی شهر اندیمشک خواهند بود که در تمام مدت زندگی خود ساکن این منطقه بودهاند. سپس برای آزمودن دادههای گردآوری شده، با یک گروه چهار نفره از افراد کم سواد و بیسواد، به عنوان گروه شاهد، مصاحبه خواهد شد. زمان مصاحبه برای هر مصاحبه شونده، حداکثر، سی دقیقه در نظر گرفته شده است.
فهرست مطالب:
پیشکش ........................................................................................................................................
یادداشت .......................................................................................................................................
فهرست مطالب .............................................................................................................................
نمادها و نشانهها .............................................................................................................................
فصل اول: مقدمه
1-1 درآمد...................................................................................................................................................................................
1-2 بیان مسئله.........................................................................................................................................................................
1-3 هدف و اهمیت موضوع..................................................................................................................................................
1-4 پرسشهای پژوهش.........................................................................................................................................................
1-5 فرضیههای پژوهش..........................................................................................................................................................
1-6 گسترهی پژوهش..............................................................................................................................................................
1-6-1 گسترهی جغرافیایی................................................................................................................................................
1-6-2 گسترهی زبانی..........................................................................................................................................................
1-6-2-1 گویشهای مختلف زبان لری........................................................................................................................
1-7 تحولات تاریخی لرستان................................................................................................................................................
1-7-1 سابقه تاریخی شهر اندیمشک...........................................................................................................................
1-8 وجه تسمیهی واژهی "لر" ...........................................................................................................................................
1-9 روش گردآوری دادهها و تدوین پیکره ......................................................................................................................
1-9-1- جامعهی آماری...................................................................................................................................................
فصل دوم: پیشینهی پژوهش ...............................................................................................................................................
2-1 پیشینهی نظری پژوهش ..............................................................................................................................................
2-1-1 درآمد ............................................................................................................................................................................
2-1-2 واجشناسی زایشی معیار ..........................................................................................................................................
2-1-3 واجشناسی جزءمستقل ............................................................................................................................................
2-1-4 تناوبهای مختصهای و بازنماییهای زیرین .......................................................................................................
2-1-4-1 مشاهدهیPR و کشف تناوبهای مختصهای ...............................................................................................
2-1-4-2 کشف UR.............................................................................................................................................................
2-1-4-2-1 شواهد درون پیکرهای ....................................................................................................................................
2-1-4-2-2 معیارهای روششناختی پنج گانهی کشف بازنمایی زیرین ................................................................
2-1-4-2-3 شواهد برون پیکرهای .....................................................................................................................................
2-1-4-3 تبیین رابطهی UR و PR ................................................................................................................................
2-1-4-4 تبیین اشتقاقهای واجی و برهمکنشهای بالقوهی قاعدههای واجی.....................................................
2-1-5 روششناسی انگارهی جزءمستقل...........................................................................................................................
2-1-6 هندسهی مختصههای واجی....................................................................................................................................
2-2 پیشینهی توصیفی پژوهش...........................................................................................................................................
2-2-1 درآمد..............................................................................................................................................................................
2-2-2 آثار برخی پژوهشگران پیرامون گونهی لری........................................................................................................
2-2-2-1 گرامی (1371).......................................................................................................................................................
2-2-2-2 احمدی نرگسه (1375)......................................................................................................................................
2-2-2-3 بخشیان فر (1375)..............................................................................................................................................
2-2-2-4 میرزایی (1379)....................................................................................................................................................
2-2-2-5 مکینون (2002)....................................................................................................................................................
2-2-2-6 آنونبی (2003) .....................................................................................................................................................
2-2-3 برخی مطالعات هم سو پیرامون دیگر گویشهای ایرانی.................................................................................
2-2-3-1 پرمون (1375).......................................................................................................................................................
2-2-3-2 نقش بندی (1375)..............................................................................................................................................
2-2-3-3 پرمون (1380).......................................................................................................................................................
2-2-3-4 پرمون (1381).......................................................................................................................................................
2-2-3-5 محمدی (1382)...................................................................................................................................................
2-2-3-6 مهاجرین کرمانی (1382)...................................................................................................................................
2-2-3-7 سوهانی (1383)....................................................................................................................................................
2-2-3-8 رستمی (1383)....................................................................................................................................................
2-2-3-9 ناطوری (1383).....................................................................................................................................................
فصل سوم: آواشناسی لری اندیمشک
3-1 درآمد................................................................................................................................................................................
3-2 توصیف آوایی همخوانهای لری اندیمشک...........................................................................................................
3-2-1 همخوانهای انفجاری..........................................................................................................................................
3-2-1-1 انفجاریهای دولبی.........................................................................................................................................
3-2-1-2 انفجاریهای دندانی-لثوی............................................................................................................................
3-2-1-3 انفجاریهای نرمکامی.....................................................................................................................................
3-2-1-4 انفجاریهای ملازی.........................................................................................................................................
3-2-1-5 انفجاریهای چاکنایی.....................................................................................................................................
3-2-2 همخوانهای خیشومی .........................................................................................................................................
3-2-2-1 خیشومیهای دولبی......................................................................................................................................
3-2-2-2 خیشومی لبی-دندانی....................................................................................................................................
3-2-2-3 خیشومیهای لثوی........................................................................................................................................
3-2-2-4 خیشومیهای نرمکامی..................................................................................................................................
3-2-2-5 خیشومی ملازی..............................................................................................................................................
3-2-3 همخوانهای لرزان..................................................................................................................................................
3-2-3-1 لرزانهای لثوی................................................................................................................................................
3-2-4 همخوانهای زنشی.................................................................................................................................................
3-2-4-1 زنشیهای لثوی...............................................................................................................................................
3-2-5 همخوانهای سایشی..............................................................................................................................................
3-2-5-1 سایشیهای لبی-دندانی................................................................................................................................
3-2-5-2 سایشیهای لثوی............................................................................................................................................
3-2-5-3 سایشیهای لثوی-کامی................................................................................................................................
3-2-5-4 سایشیهای ملازی..........................................................................................................................................
3-2-5-5 سایشیهای چاکنایی......................................................................................................................................
3-2-6 ناسودهها/ نیمواکهها/ غلتها.................................................................................................................................
3-2-6-1 ناسودههای کناری لثوی................................................................................................................................
3-2-6-2 ناسودههای سختکامی/ غلتهای افراشتهی پیشین ...........................................................................
3-2-6-3 ناسودههای نرمکامی (لبی شده).................................................................................................................
3-2-7 همخوانهای انفجاری-سایشی.............................................................................................................................
3-2-7-1 انفجاری-سایشیهای لثوی-کامی...............................................................................................................
3-3 توصیف آوایی واکههای لری اندیمشک......................................................................................................................
3-3-1 واکههای پیشین.......................................................................................................................................................
3-3-1-1 واکههای افراشتهی پیشین .........................................................................................................................
3-3-1-2 واکههای نیمه افراشتهی پیشین................................................................................................................
3-3-1-3 واکههای افتادهی پیشین..............................................................................................................................
3-3-2 واکههای مرکزی.......................................................................................................................................................
3-3-2-1 واکههای نیمه افراشتهی مرکزی................................................................................................................
3-3-3 واکههای پسین.........................................................................................................................................................
3-3-3-1 واکههای افراشتهی پسین............................................................................................................................
3-3-3-2 واکههای نیمه افراشتهی پسین..................................................................................................................
3-3-3-3 واکههای افتادهی پسین................................................................................................................................
3-4 جدولهای واجگونههای همخوانی و واکهای.............................................................................................................
3-5 معرفی پیش فرضیهای ساختمان هجا در گویش لری اندیمشک.......................................................................
فصل چهارم: رویکردی غیرخطی به نظام آوایی لری اندیمشک
4-1درآمد.....................................................................................................................................................................................
4-2شیوهی ارائه پیکرهها و فرایندهای واجی....................................................................................................................
4-3فرایندهای واجی................................................................................................................................................................
4-3-1 خیشومی شدگی........................................................................................................................................................
4-3-1-1تبیین غیرخطی.......................................................................................................................................................
4-3-1-2 اشتقاقهای غیرخطی...........................................................................................................................................
4-3-2 لبی شدگی...................................................................................................................................................................
4-3-2-1تبیین غیرخطی.......................................................................................................................................................
4-3-1-2 اشتقاقهای غیرخطی.........................................................................................................................................
4-3-2 واکرفتگی....................................................................................................................................................................
4-3-3-1تبیین غیرخطی.......................................................................................................................................................
4-3-3-2اشتقاقهای غیرخطی.............................................................................................................................................
4-3-4 زنشی شدگی..............................................................................................................................................................
4-3-4-1تبیین غیرخطی.......................................................................................................................................................
4-3-4-2 اشتقاقهای غیرخطی...........................................................................................................................................
4-3-5 پیش نرمکامی شدگی................................................................................................................................................
4-3-5-1تببین غیرخطی.......................................................................................................................................................
4-3-5-2 اشتقاقهای غیرخطی...........................................................................................................................................
4-3-6فراگویی ناقص................................................................................................................................................................
4-3-6-1تبیین غیرخطی.......................................................................................................................................................
4-3-6-2 اشتقاقهای غیرخطی...........................................................................................................................................
4-3-7همگونی در جایگاه خیشومیها................................................................................................................................
4-3-7-1تبیین غیرخطی.......................................................................................................................................................
4-3-7-2 اشتقاقهای غیرخطی...........................................................................................................................................
4-3-8کشش جبرانی...............................................................................................................................................................
4-3-8-1تبیین غیرخطی.......................................................................................................................................................
4-3-8-2 اشتقاقهای غیرخطی...........................................................................................................................................
4-3-9قلب...................................................................................................................................................................................
4-3-9-1 تبیین غیرخطی.....................................................................................................................................................
4-3-9-2 اشتقاقهای غیرخطی...........................................................................................................................................
4-3-10حذف انفجاری دندانی- لثوی بی واک.................................................................................................................
4-3-10-1 تبیین غیرخطی..................................................................................................................................................
4-3-10-2اشتقاقهای غیرخطی..........................................................................................................................................
4-3-11واکه کاهی...................................................................................................................................................................
4-3-11-1 تبیین غیرخطی..................................................................................................................................................
4-3-11-2 اشتقاقهای غیرخطی........................................................................................................................................
4-3-12حذف خیشو می لثوی پایانی.................................................................................................................................
4-3-12-1 تببین غیرخطی..................................................................................................................................................
4-3-12-2اشتقاقهای غیرخطی..........................................................................................................................................
4-3-13حذف انفجاری دندانی- لثوی واکدار..................................................................................................................
4-3-13-1 تبیین غیرخطی..................................................................................................................................................
4-3-13-2اشتقاقهای غیرخطی..........................................................................................................................................
4-3-14تغییر کیفیت واکه تاریخی......................................................................................................................................
4-3-14-1 تبیین غیرخطی..................................................................................................................................................
فصل پنجم: نتیجهگیری
5-1 درآمد................................................................................................................................................................................
5-2 دستآوردهای پژوهش................................................................................................................................................
5-3 پیشنهادها........................................................................................................................................................................
کتابنامهی فارسی.....................................................................................................................................................................
کتابنامهی انگلیسی..................................................................................................................................................................
پیوستها .....................................................................................................................................................................................
واژهنامهی فارسی به انگلیسی.................................................................................................................................................
واژهنامهی انگلیسی به فارسی.................................................................................................................................................
چکیده...........................................................................................................................................................................................
تحقیق سهام (بورس)
دسته بندی | اقتصاد |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 39 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 53 |
رونق اقتصادی و افزایش سطح درآمد ملی در چند سال اخیر از طرفی باعث بالارفتن سطح مصرف و در نتیجه رونق واحدهای تولیدی و اقتصادی و از طرف دیگر، موجب فزونی میزان پس انداز خانواده ها و رونق سرمایه گذاری شده است. تعادل نسبی بازار و مهار تورم، باعث شده که سرمایه ها از حوزه دارایی های مشهود مانند طلا و اتومبیل به سمت دارایی های مالی نظیر سپرده گذاری در بانک ها و خرید اوراق بهادار و سهام سرازیر شود. بدین ترتیب سرمایه گذاری در فعالیت سودده اقتصادی و تولیدی،خود باعث بالا رفتن سطوح درآمدی و قدرت خرید شده و از طرفی افزایش تعداد فعالیت واحدهای تولیدی و خدماتی،منجر به عرضه محصولات و خدمات بهتر و رقابتی تر گشته است.
فهرست مطالب
مقدمه
سرمایه گذاری
سرمایه
بازار سرمایه
سرمایه گذاری
انواع سرمایه گذاری
ریسک و بازده
بورس
بورس اوراق بهادار (معامله روی سهام شرکتها)
تاریخچه بورس اوراق بهادار
سابقه بورس در ایران
ارکان بورس
سازمان کارگزاران
هیأت داوری بورس
معافیت مالیاتی
حق رأی و اعمال مدیریت
تنوع سرمایه گذاری ها
حق تقدم
انجام معاملات توسط کارگزاران
تسریع در روند سرمایه گذاری
حفظ سرمایه از گزند تورم
انتخاب سهام و اوراق بهادار
نقدشوندگی
سهام در دست عموم
ترکیب سهامداران
روند قیمت سهام در گذشته
سود سهام پرداختی و روند آتی آن
بازار مواد اولیه و محصول شرکت
دید کلان اقتصادی و سیاسی
مدیریت شرکت
انتشار مستمر اطلاعات
ارزش ویژه هر سهم
وضعیت مالی شرکت
شاخص های بازار سهام
شاخص قیمت و بازده نقدی
اطلاع رسانی
کارگزاری و خرید و فروش سهام
حق کارگزاری
مالیات بر فروش
عوارض توسعه بورس
نحوه خرید و فروش سهام
دستور خرید و فروش
معامله سهام با قیمت باز
معامله با قیمت معین
معامله سهام به صورت همه یا هیچ
معامله سهام تا زمان مشخص
تابلوی قیمت سهام
ورقه سهم
پذیرش شرکت ها در بورس و مزایای آن
درجه اعتبار
افزایش کارآیی
نتیجه گیری
بررسی مالی شرکت تحقیقات و توسعه صادرات نرمافزار ثنارای (سهامی خاص)
دسته بندی | حسابداری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 127 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 59 |
پروژه مالی شرکت تحقیقات و توسعه صادرات نرمافزار ثنارای
مجمع عمـومی عـادی صـاحبـان سهـام
اجزای تشکیلدهنده صورتهای مالی به قرار زیر است:
1- ترازنامه
2- صورت سود و زیان
1-2- گردش حساب سود (زیان) انباشته
3- صورت جریان وجوه نقد
4- یادداشتهای توضیحی:
الف- تاریخچه فعالیت شرکت
ب- مبنای تهیه صورتهای مالی
پ- خلاصه اهم رویههای حسابداری
ت- یادداشتهای مربوط به اقدام مندرج در صورتهای مالی و سایر اطلاعات مالی