دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 14 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 18 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 14 |
روش های مطالعه و برنامه ریزی
فنون موفقیت برای کنکور
از آن جایی که برای موفقیت در کنکور عوامل بسیار سهیم هستند در این فصل نکات مهم در روش مطالعه کنکور ارائه خواهد شد.
1- مثبت گرا باشید خود را فرد موفقی ببینید، به خودتان اطمینان دهید که موفق می شوید زیرا مثبت فکر کردن باعث اعتماد به نفس می شود و هیچ وقت جنبه های منفی را در نظر نگیرید زیرا باعث ناامیدی و د لسردی شما می شود اگر خود را باور نداشته باشید آن وقت چه انتظاری از دیگران دارید که برایتان قضاوت مثبتی داشته باشند.
کسی که خود را کم استعداد- کم حافظه می بیند و نوعی تصویر منفی از خود دارد ضربه محکمی بر ذهن خود وارد می کند.
پس من حافظه قوی دارم و می خواهم موفق شوم و حتما موفق می شوم.
2- اگر خود را برای کنکور آماده می کنید بیهوده وقت خود را تلف نکنید.
هرزمانی آمادگی لازم را داشتید، مطالعه را شروع کنید و دائما" وقت مطالعه را به عقب نیاندازید. زیرا کم کم به دنبال سپری شدن وقت خود احساس ناامیدی خواهید کرد و سعی کنید هیچ وقت به دنبال فرصت مناسب برای مطالعه نباشید. از همین فرصت موجود نهایت استفاده را ببرید و همه زمانها برای مطالعه ارزشمند باشد، زمان برای همه یکسان است. اما فقط تعدادی از افراد طرز استفاده صحیح آن را می دانند، و اینان هستند که در کنکور و مراحل مختلف زندگی موفقند.
- متخصصین امور مطالعه، اغلب محتوای یک کتاب را حرف ربط، حرف اضافه و مشابه آن ذکر کرده اند تا این که معنی و مفهوم خاصی را برداشته باشد. لذا همه محتوای یک کتاب مهم و مفید هستند که آنهم باید به صورت کلمات کلیدی یادداشت شوند.
- تعدادی از داوطلبان کنکور برای خواندن کتابهای درسی اینطور فکر می کنند که ابتدا باید کتاب را به طور کامل بخوانند و بعد سراغ کتاب دیگری بروند.
این روش خواندن صحیح نیست. در هرصورت باید این نکته را مدنظر داشته باشید که ابتدا کتاب های مورد علاقه تان را بخوانید و از طرفی در طول روز فقط یک کتاب خاص را نخوانید بلکه ساعات مطالعه را به چند قسمت تقسیم کنید و در هرزمانی یک بخش از کتاب را بخوانید. این روش در فرآیند مطالعه بسیار مهم و مفید است.
حتی المقدور سعی کنید یک کتاب تخصصی و یک کتاب عمومی مطالعه کنید، یعنی یک کتاب مربوط به تجزیه تحلیل و یک کتاب عمومی و یا حفظی.
- مطالعه دروس به ویژه اگر به منظور قبول شدن در کنکور باشد، نیازمند طرح یک برنامه جامع و مانع است که در آن از تمام شرایط به بهترین نحو استفاده شود. آنهایی که بدون برنامه شروع به خواندن کتاب می کنند و نمی دانند که چه مدتی یا چند صفحه را می خواهند بخوانند، هیچ گونه اطلاعات اولیه ای نسبت به کتاب ندارند و به اصطلاح خودشان آن قدر می خوانند تا سه شوند، بدانند که بدترین شیوه مطالعه را انتخاب کرده اند و بعد از مدت کوتاهی مطالعه خستگی عارض گشته و حواس پرتی باعث کاهش راندمان خواهد شد. مانند معماری که ساختمان را بدون نقشه قبلی شروع کرده است. درهنگام برنامه ریزی دروس مهم تر که باید زمان مطالعه بیشتری را به آنها اختصاص دهید دروسی هستند که از ضریب بیشتر برخوردار هستند و یا در آنها ضعف بیشتری را درخود احساس می کنید، که در قسمت بعدی کتاب اهمیت و الویت دروس درج شده است.
- هرچند وقت یک بار برای خود یک آزمون آزمایشی ترتیب دهید. برای این منظور می توانید از تست های کنکور سال گذشته و کتاب های کمک آموزشی معتبر که به صورت تستی تهیه شده اند استفاده کنید. شرکت در آزمون های آزمایشی که از جانب سازمان های آموزشی معتبر برگزار می شوند نیز بسیار کمک کننده است و سعی کنید همه مواردی را که در کنکورهای آزمایشی تجربه می کنید فقط اطلاعات نباشند. طریقه تست زدن، دقت، سرعت و غیره که در جلسه کنکور اصلی گریبانگیرمی شود را یاد بگیرید تاگرفتار عوامل جانبی نشوید.
- توجه به ضرایب مربوط به دروس عمومی و اختصاص را درنظر داشته باشید ضمنا" مطالعه دقیقی از چگونگی سهمیه های ورودی و دانشگاههای مورد نظر خود داشته باشید که قصد دارید به چه دانشگاه و چه رشته ای بروید مطالعه دانشگاههای روزانه، شبانه ، پیام نور، رشته ای خاص و ... ضروری می باشد. تقریبا" 22 نوع دانشگاه داریم.
- بسیاری از داوطلبان ورود به دانشگاه و مراکز آموزش عالی چند روز مانده به برگزاری کنکور دچار اضطراب، بی خوابی، افسردگی و امثال آن می شوند و در نتیجه با وجود آگاهی های لازم و توانمندی و زحمات زیاد توفیق راه یافتن به دانشگاه را پیدا نمی کنند در حالی که برای درمان هر یک از عوارض زیان آور راه حل های علمی وجود دارد. یکی از سودمندترین راه ها برای غلبه یافتن به عوارض یاد شده استفاده از روش های آرامش دهی است. با انجام این کار دو هفته قبل از امتحان می توان تا حدود زیادی مشکل را مرتفع نماید و با تولید انرژی مثبت از خود و کشیدن چند نفس عمیق با آرامش کامل خودتان را طوری تجسم کنید که در ساعت 8 صبح روز امتحان کنکور سرجلسه بر روی صندلی مورد نظر نشده اید و به تمام سئوالات بدون هیچ اشتباهی و با سرعت و اعتماد به نفس پاسخ می دهید و احساس خوبی دارید. این کار را به مدت دو هفته شب ها قبل از خواب انجام دهید حتما" نتیجه خوب آن را احساس خواهید کرد و اگر با استفاده از قوه تخیل حالت دانشجو بودن خود را نیز مجسم کنید که مثلا" در رشته مورد علاقه تان قبول شده اید و به هر صورت اگر توان اجرای این اعمال را نداشته و احتیاج به اتخاذ تصمیم و همفکری در مورد هدایت تحصیلی و مواردی نظیر ترس از امتحان، اضطراب امتحان و روش های مطالعه صحیح و ... دارید حتما" با یک مشاور یا روانشناس تماس بگیرید و با کمک او مشکل خود را قبل از ورود به جلسه مرتفع نمایید.
- پیشنهاد می شود حدود دو هفته قبل از برگزاری کنکور، دیگر کتاب های درسی و کمک درسی را نخوانید و فقط به مرور یادگیری ها و یادداشت های خود که بصورت طرح های شبکه ای و به شکل سازمان یافته ای نوشته اید بپردازید. این کار بسیار مهم تر از خواندن یک کتاب درسی جدید خواهد بود. و سعی کنید خودتان را در روزهای آخر بیش از اندازه خسته نکنید که باعث فشار روحی گردیده و عوامل منفی برای شما خواهد داشت، اگر برنامه ریزی دقیق داشته باشید خود به خود این مسئله حل شده است.
- هیچگاه به یک درس خاص بعنوان عامل منحصر به فرد قبولی خود تکیه نکنید زیرا در صورتیکه در آن درس خاص نمره خوبی کسب نکنید نخواهید توانست با دروس دیگر این نقیصه را جبران نمائید.
همچنین یک درس تضمین کننده قبولی شما نخواهد بود و برای قبول شدن هر سئوال می تواند برای شما ارزشمند و مهم و سرنوشت ساز باشد. همواره به یاد داشته باشید که در گروه آزمایشی، دروس اختصاصی و عمومی ضریب بالا عامل لازم برای موفقیت شما هستند ولی کافی نیستند، به خصوص اگر قصد داریددر یک رشته بالا یا ممتاز قبول شوید همه سئوالات برای شما مهم هستند.
- شب قبل از برگزاری کنکور و امتحان مطالعه نکنید فقط استراحت کنید و تمامی وسایل مورد نیاز امتحان را آماده نمایید. در صبح روز امتحان کمی زودتر بیدار شوید با توکل بر خدا نماز خود را بخوانید و حتما" چند آیه از قرآن را تلاوت نمایید که عامل مهم برای آرامش شما خواهد بود. صبحانه کاملا" مفصل و مقوی بخورید کمی قدم بزنید و یک ساعت قبل از امتحان حرکت کنید که مبادا دیر شود و آْرامش شما مختل گردد. شاد و خوشحال باشید و با ذهن مثبت و تصویر مثبتی از خود به مراکز مورد نظر بروید و سعی کنید با دوستان خود در مورد سئولات و درس ها اصلا" صحبت نکنید زیرا ممکن است یک سئوال را بلد نباشید و اعتماد به نفس خود را از دست بدهید. به محض اعلام ورود به جلسه با نام و یادخدا حرکت کنید و وارد جلسه شوید.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 16 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 21 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 18 |
روش های تدریس
مقدمه
از زمانی که انسان خلق شده بشر همواره دنبال دانش اندوزی و کسب علم بوده و با طراحی برنامه ها و آموزش های گوناگون پرورش و آموزش همواره با موفقیت ها و فراز و نشیب هایی در آموزش روبرو شده با تحلیل وقاع گذشته دو مشکل اساسی جهت توسعه و غنی سازی برنامه های مذکور قابل مشاهده است:
1) عدم تأثیر فعالیت های پرورشی بر سرنوشت دانش آموزان
2) نقصان اثر بخشی نظام برنامه ریزی درسی در حوزه آموزش و پرورش که حل دو مشکل یاد شده در گرو اقدامات متنی بر یافته های عملی و تجر بی متکی برارزش های دینی و ملی است.
در نظام آموزش و پرورش کشور برنامه درسی به غلط در کتاب درسی خلاصه گردیده و به تدریج «محتوی محوری» سیطره سنگین خود را بر اغلب فعالیت های مدرسه ای تحمیل نموده و تقریباً تمام وقت دانش آموزان با کتابهای درسی پر می شود و یقیناً در چنین فضایی تغییر و تحول در جهت افزایش اثربخشی فعالیت های درسی و چشاندن حلاوت و شیرینی و تلاش کوششهای علمی به صورت فردی و اجتماعی به دانش آموزان بسیار دشوار بوده و راه ساختن انسان های مطلوب برای آینده را بس طولانی خواهد نمود که همواره باید با همت معلمان، مربیان وکارشناسان متعهد تغییرات بنیادی و مطلوب در نظام برنامه ریزی درسی و نظام ارزشیابی تحصیلی شاهد باشیم و این کار جز با روش های فعال و نقطه اثرات، پیشنهادات، انقادات میسر نمی شود.
پیش گفتار
زندگی بدون یادگیری و آموزش همچون مردابی در حال تقلیل وفساد است. از زمانیکه آموزش و یاد دادن شروع شد نحوه انجام دادن این فعالیت یعنی چگونگی آموختن و روش های تدریس مورد توجه دست اندرکاران قرار گرفت. هنر معلم در انتخاب این شیوه ها و روش مؤثر می باشد. از آجا که توانایی های افراد متفاوت است نحوه یادگیری و چگونگی آموزش نیز متفاوت خواهد بود.
روش های تدریس
یکی از عناصر اصلی دربرنامه درسی وطراحی آموزش، موضوع روش های یاددهی، یادگیری است. کلیه اقدامات، تصمیمات، ضمن اجرای روش به مرحله ظهورمی رسد ویادگیری اتفاق می افتد.
درطراحی آموزشی، موضوعاتی چون اهداف، روش های ارزشیابی، وسایل آموزش .... تدوین واز طریق روش تدریس به راه کارهای عملی تبدیل می شود. اگر روش تدریس مورداستفاده به خوبی انتخاب واجرا شود بدون شک خلاقیت دانش آموزان نیز مجال پرورش پیدا می کنند.
درنتیجه روش های یادگیری دردانش آموزان آموزش داده می شود وآنان می دانند چگونه یادبگیرند که یادبگیرند.(یادگیریِ یادگیری )
معلمان درمقام برنامه ریز وطراح آموزش درچند گروه قرارمی گیرند که با شناخت ویژگی های خاصی، حرفه ای یا غیرحرفه ای بودن آن ها مشخص می گردد.
1- معلمان حافظه گرا (غیرحرفه ای)
2- معلمان معلم مدار (غیرحرفه ای )
3- معلمان عمل گرا (حرفه ای )
4- معلمان شاگردمدار (حرفه ای )
روش های تدریس از زوایای گوناگون قابل تقسیم بندی است .
الف ) روش تاریخی که شامل: 1- روش سقراطی 2- نظام مکتبی (درایران)
ب) روش های جدید که شامل: 1- روش توضیحی 2- روش سخنرانی
3- روش اکتشافی 4- حل مسئله 5- مباحثه ای 6- پرسش وپاسخ
7- انفرادی 8- واحدکار(پروژه) 9- روش نمایشی 10- روش بدیعه پردازی
11- روش بازیهای تربیتی 12- روش ایفای نقش
13- روش دریافت مفهوم 14- روش استقرایی
15- روش آزمایش وکاوشگری و....
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 16 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 55 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
تحقیق در مورد روانشناسی تربیتی
روانشناسی تربیتی
روان شناسی تربیتی یکی از مهترین رشتههایی است که به بحث و بررسی پیشرفتهای درسی و نارسائیهای تحصیلی یاد گیرندگان میپردازد. به عبارتی روان شناسی تربیتی شاخهای از علم روان شناسی است که هدف آن کمک به دست اندرکاران تربیت در برخورد درست با مسائل آموزشی و تربیتی است.
دید کلی
تربیت معادل اصطلاح انگلیسی education است که گاهی نیز به پرورش ترجمه شده است. در هر حال تربیت عبارت است از جریانی منظم و مستمر که هدف آن کمک به رشد جسمانی ، شناختی ، روانی ، اخلاقی و اجتماعی یا بطور کلی رشد شخصیت افراد در جهت کسب هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعدادهای آنهاست. به این ترتیب واژه تربیت معنی کلیتری مییابد و از آنجا که نظام تربیتی ، نظامی گسترده است، روان شناسی تربیتی در بدو تاسیس عمده زمینههای تربیت را شامل میشد، اما با رشد سایر حوزههای روان شناسی حیطه عمل آن محدودتر گشته و تنها مسائل تربیتی مربوط به شرایط آموزشگاهی و آموزش را شامل شد.
تاریخچه
از زمانی که « ویلهلم وونت » (Willhelm Wundt) در سال 1879 آزمایشگاه روان شناسی خود را در دانشگاه لایپزیک تاسیس نمود، همه پژوهشهایی که از آن پس در مورد مسائل رشد آدمی ، تفاوت فردی ، هوش ، انگیزش ، یادآوری و فراموشی ، ارزشیابی تحصیلی ، شیوههای یادگیری و هر نوع پژوهشی که با آموزش و پرورش ارتباط داشته است، انجام گرفتند، ستون اصلی روان شناسی تربیتی را تشکیل میدهند. نخستین کتاب روان شناسی تربیتی که به وسیله « ثرندایک » (Thorndike,E.L) در سال 1913 انتشار یافت، به تحقیق در مورد طبیعت و فطرت آدمی تفاوتهای فردی و قانونهای یادگیری پرداخت و مسائل آموزشی را با روشهای علمی توصیفی و آزمایشی مورد بررسی قرار داد.
نقش و تاثیر در زندگی
امروه رونق اقتصادی ، پویائی فرهنگی ، آسایش عمومی و بطور کلی توانائی صنعتی و خودکفائی هر جامعهای به نظام آموزشی برتر و پیشرفتهتر آن وابسته است. زمانی که به دستگاههای عظیم آموزشی در کشورهای قدرتمند جهان نظر بیافکنیم، مشاهده میکنیم که چه نیروی بزرگی و با چه برنامههای سنجیدهای برای تربیت و آموزش کودکان و نوجوانان ، کارگران فنی ، مهندسان ، حسابداران ، مدیران ، معلمان و بسیاری متخصصان دیگر دستاندرکارند و برای تربیت مدرسان و کارشناسان هر یک از این رشتهها سازمانهای گوناگون دیگری با برنامهها ، تکنیکها و روشهای خاص به فعالیت ادامه میدهند. موفقیت این سازمان آموزشی ، وابستگی تام به اجرای درست یافتهها و دستاوردهای روان شناسی تربیتی دارد.
ساختار
ساختار عمل روان شناسی تربیتی بطور کلی در سه مرحله انجام میگیرد: در مرحله نخست که فعالیتهای پیش از آموزش نامیده میشود، مواردی چون بررسی اهداف شناختها و ویژگیهای یاد گیرنده را در برمیگیرد. در مرحله دوم یا فعالیتهای ضمن آموزش مسائلی چون انگیزش _ فرایند یادگیری ، ویژگیهای معلمان و تدریس موثر مورد بحث قرار میگیرد و آخرین مرحله یا فعالیتهای پس از آموزش ، به موضوع ارزشیابی از عملکرد اختصاص دارد.
شیوه عمل
در هر یک از ساختارهای فوق ، روان شناسی تربیتی با استفاده از شیوههای پژوهش علمی به شناسایی مسائل تربیتی میپردازد. شیوه عمل آن هر چند کاملا از دسته پژوهشهای آزمایشی در علوم تجربی نیست، اما به روشهای علمی و دقیق اهمیت فراوان داده میشود.
ارتباط با سایر علوم
روان شناسی تربیتی دانشی است که به دین ، فلسفه و پژوهشهای آزمایشگاهی وابسته است. به ویژه با روان شناسی علمی پیوندی استوار دارد. در این حوزه با روان شناسی رشد ، روان شناسی شخصیت ، روان شناسی کودک ، اندازه گیری و ارزشیابی و روان شناسی یادگیری مرتبط است.
کاربردها
روان شناسی تربیتی نقش کارسازی در شناخت شاگردان ، تربیت معلمان و طرح و اجرای برنامههای آموزشی و پرورشی به عهده دارد. تدوین و طرح ریزی محتوای درسی سالهای مختلف تحصیلی بر پایه اصول و کشفیات روان شناسی تربیتی ، آشناسازی معلمان با شیوههای تدریس نوین که حاصل پژوهشهای روان شناسی تربیتی است و کاربست دیگر یافتههای تربیتی در شرایط آموزشگاهی به بهبود عملکرد یاد گیرندگان و در نتیجه رسیدن به اهداف جزئی و کلی تربیتی در سطح فردی و جامعه خواهد شد.
با شناخت تاثیر مهم یافتههای این شاخه از علم در پیشرفت فرد و جامعه توجه بیشتری بر این علم مبذول میشود. استفاده از یافتههای این علم سرعت بیشتری را در رشد علمی ، تکنولوژیک اقتصادی و ... جامعه خواهد داشت
سخنانی از محمد صالح ابوسعیدی در باب تربیت فرزند
فنلن : اگر از من سئول شود که برای والدین چه صفتی بیش از هر صفت دیگر ضرورت دارد پاسخ من بطور قطع صبر است . صبر در برابر خلق و طبیعت مخصوص کودک ، صبر در برابر طرز فکر و رشد او
محمد صالح ابوسعیدی : این را باید بدانیم که سرنوشت بچه بدست خود ما و مسئول انحراف و بد اخلاقی او نیز خود ما هستیم
محمد صالح ابوسعیدی : ارزش فرد بستگی به پرورش ماهرانه قوا و استعدادهای طبیعی او در خردی دارد .
محمد صالح ابوسعیدی : خوب یا بد بچه هر چه هست مخلوق رفتار ماست . هر موقع که می خواهیم به بچه خود پر خاش کنیم و او را سرزنش دهیم باید اول بخود پرخاش کنیم که چون یک حیوان با بچه رفتار کرده و او را بیچاره ساخته ایم.
محمد صالح ابوسعیدی : میزان بدبختی و مصیبتی که در اثر بی خبری از احتیاجات اساسی بچه ناشی می شود خارج از حد تصور است . بسیاری از اشتباهاتیکه ما در زندگی می کنیم فقط بخود ما صدمه می زند اما اشتباهاتیکه والدین در مورد تربیت اولاد مرتکب می شوند نه تنها بخود آنها و اولا آنها بلکه به جامعه نیز ضررهایی جبران ناپذیر وارد می آورد.
محمد صالح ابوسعیدی : والدینی که سعی می کنند از هرچه خود محروم بوده اند اولاد را با نصیب سازند از این حقیقت غافل هستند که آنچه که مطلوب آنها در کودکی بوده مناسب حال بچه نیست . متوجه نمی شوند که بچه به نسلی غیر از نسل آنها تعلق دارد و حال و مقتضیات آن تغییر می کند . آنچه یک زمان مطلوب است ، زمان دیگر از نظر می افتد . والدینی که متوجه این تغییرات و تحولات نیستندو بخواهند هوی و هوسهای خود را بر بچه تحمیل کنند رشد طبیعی او را متوقف می سازند...
محمد صالح ابوسعیدی : بهتر از هر نوع تنبیه این است که رویه ای پیش گیریم تا بچه فرصت شرارت را نداشته باشد ، علت اصلی شرارت بچه ها اغلب نداشتن مشغولیت و سرگرمی است که از هر عذابی برای بچه سخت تر می باشد.
محمد صالح ابوسعیدی : بچه های که همبازی و جای کافی برای بازی دارند و می توانند دور از بزرگترها چند ساعت بازی کنند چون بمنزل بر می گردند ، آرام و مطیع می نشینند و اگر به آنها گفته شود شلوغ نکنید اطاعت می نمایند و اگر کمی شرارت کنند می توان با اندک مهارت آنها را به اطاعت وادار نمود.ولی بچه ای که جایی برای گردش ندارد و در یکی دو اطاق محبوس است حتی اطاق مخصوص بخودش ندارد و اگر صدایش بیرون آید همه به او اعتراض می کنند چنین بچه ای نمی تواند که بد اخلاق نشود خواه ناخواه سرپیچی و گریه و شیطنت می کند که طبیعت او اقتضا می کند .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 9 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 17 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 18 |
راههای ترویج فرهنگ خلاقیت و نوآوری
مقدمه
نگاه کردن متفاوت به مساله و رسیدن به یک راه حل جدید، همان چیزی است که عموماً از آن به خلاقیت تعبیر می¬شود. اما خلاقیت مفهومی نیست که بتوان آن را در یک جمله و حتی یک کتاب مفصل هم توضیح داد. خلاقیت در حقیقت، فرآیندی است که در ذهن فرد خلاق اتفاق می¬افتد و حاصل آن شکل گرفتن یک ایده¬ی جدید با یک راه حل ابتکاری است.
این که خلاقیت ذاتی است یا اکتسابی، موضوعی نیست که این روزها ضرورت بحث بر سر آن در میان باشد. دنیای امروز تلاش می¬کند خلاقیت و مباحث مرتبط با آن را، چه در زمینه¬های روان شناسی و علوم تربیتی و چه در زمینه¬های مدیریت و کسب و کار، به درستی بشناسد و ابعاد مختلف آن را توسعه دهد. کتاب¬های فراوانی که درباره¬ی تکنیک¬های افزایش خلاقیت در افراد و در سازمان¬ها نوشته شده¬اند، گویای این حقیقت می¬باشند که توجه به خلاقیت و توسعه¬ی ان در سازمان، نه تنها باعث می¬شود که افراد از کار خود احساس رضایت بیش¬تری کنند، بلکه در پیش برد سازمان و افزایش بهره¬وری و رسیدن به موفقیت¬های بزرگ سهم عمده¬ای دارد.
برای آن که بتوانیم خلاق باشیم، باید ابتدا معنی و مفهوم خلاقیت را به درستی بشناسیم و بتوانیم بین خلاقیت، هوش، دانش و مهارت تفاوت قائل شویم. دانستن این که ساختار ذهن چیست و چگونه در فرآیند شکل گیری تفکر خلاق تاثیر می¬گذارد، با این که ممکن است مستقیماً روی افزایش خلاقیت فرد اثر نگذارد، بدون تردید باعث می¬شود که نگاه فرد به روش¬ها و تکنیک¬هایی که برای افزایش خلاقیت مطرح می¬شوند تغییر کند.
بعد از این¬ها وقت آن است که این روش¬ها را امتحان کنیم؛ روش¬های فردی. می¬توانیم ذهن را درگیر حل یک مساله¬ی جدید کنیم، یا اینکه سعی کنیم مسائل دور و برمان را به روش¬هایی که متخصصان این رشته پیش نهاد داده¬اند حل کنیم.
الف - تقویت عناصر انگیزشی خلاقیت
پرورش عنصر انگیزشی خلاقیت باید اساساً در بستر خانواده صورت گیرد، زیرا مستعدترین محیط برای شکل دهی آن محیط کلامی و نظام تربیتی و رفتاری خانواده است. کودک و نوجوان اوقات زیادی را در خانواده سپری می¬کنند، بنابراین این طبیعی است که بیشترین تاثیر را نیز از آن بپذیرد. بیان این نکته از آن روست که بگوییم هر چند می توان در محیطی غیر از خانواده (آموزشگاه یا جایی دیگر) به تقویت عناصر انگیزشی خلاقیت مبادرت ورزید، اما تاثیر این عوامل با اندازه و اهمیت عامل نخستین نیست. پس بهتر است که هدایت¬ها و روش¬های اتخاذ شده محیط دوم یعنی «محیط یادگیری» به محیط نخستین یعنی خانواده نیز انتقال یابد و در آنجا هم مورد تمرین و تقویت قرار گیرد؛ این انتقال زمینه¬های تثبیت و تحکیم انگیزش خلاقه را بیش از پیش فراهم آورد.
آمابیلی (1988) معتقد است، برای رسیدن به خلاقیت بهتر است که انگیزه و به ویژه انگیزه درونی پرورش پیدا کند و در جایی دیگر به نقش اهمیت انگیزش بیرونی اشاره می¬کند. ما ضمن احترام به این نظر توصیه¬هایی در قالب انگیزه درونی و بیرونی ارایه می¬کنیم.
چون فعالیت انگیزشی خلاق عمدتاً ماهیتی کلامی دارد، یعنی باید به وسیله کلام و روابط کلامی وارد آن شد شاید درست نباشد که آن را محدود به فضای خاص کرد. در کودکان انگیزه معمولاً حالتی کلی و عمومی دارد. گاهی درونی می¬شود و گاهی بیرونی. برای آن که کودکان موفق شوند به انگیزه خود سازمان دهند و جهت ان را مشخص کنند (درونی سازند یا بیرونی) طوری که برجستگی با یکی باشد برخورد کلامی ما یا به عبارت ساده¬تر برخورد شفاهی ما نقشی اساسی دارد. آنچه هسته و محور برخورد را می¬سازد گرایش و جهتی است که در خود پاسخ یا کلام نهفته است؛ آیا کلام مشوق انگیزه درونی است یا بیرونی. بنابراین، در اولین گام آموزش « انگیزه» باید به جهت پاسخ¬ها و هدایت¬های کلامی فرد توجه کافی داشته باشیم. برای مثال وقتی از کودک می¬پرسیم چرا بازی نمی¬کنی و او می¬گوید حوصله ندارم و پاسخ ما را در جهت دادن به رفتار کودک ممکن است این چنین باشد:
- اگر به او بگوییم خوب است که تو هم مثل بقیه بچه¬ها بازی کنی به رفتار او جهتی بیرونی می¬دهیم
- اگر بازی را به میل، تصمیم و انتخاب او واگذاریم رفتارش را جهتی درونی می¬بخشیم.
اکنون که اطمینان حاصل کردیم باید مراقب سوال¬ها و پاسخ¬های خود باشیم. به سراغ روش¬هایی می¬رویم که به انگیزه درونی کودکان دامن می¬زند. نوع برخوردهای کلامی مثبت که در این رابطه می¬توان داشت عبارتند از:
مثال: شرکت در بازی کاردستی
برخوردها: - آیا این بازی را دوست داری؟
- دوست داری این بازی چگونه برگزار شود؟
- چه احساسی نسبت به ساختن کاردستی داری؟
- دوست داری چه چیزی را درست کنی؟
- دوست داری چه وسایلی در اختیار شما باشد؟
- دوست داری ...
در این مثال، خود کودک و احساسات و علاقمندی¬های او محور فعالیت است. به او امکان داده می¬شود هر طور دوست دارد عمل کند نه آن طور که ما دوست داریم. ممکن است ما به ساختن گل علاقمند باشیم و او به ساختن خورشید؛ چنانچه در این فعالیت نظر و گرایش ما غالب باشد جهت انگیزه کودک بیرونی خواهد شد. یعنی او یاد می¬گیرد که به چیزی غیر از احساسات و علاقمندی¬های خود بیندیشد. چیزی که دیگران و محیط به او می¬دهند. بنابراین در این نوع از فعالیت هدایت انگیزه به خود کودک واگذار می¬شود. اما در عین حال ممکن است این سوال پیش بیاید که شاید کودکان توقع زیادی داشته باشند و ما به دلیل محدودیت نتوانیم ابزار یا امکانات دلخواه آنها را تامین کنیم، در این مواقع توصیه نمی-شود که به تمام خواسته¬های کودک بپردازیم بلکه می¬توان رفتاری مشابه روش زیر داشت:
- نباید با تحکم به کودک فهماند که امکانات محدود است.
- باید کودک را ترغیب کرد که امکانات را ببیند و بدون اظهار نظری اضافی در مورد کمبود وسایل و ... به او گفت ما این¬ها را در اختیار داریم تو دوست داری کدام را انتخاب کنی؟
- حتی اگر کودک دست به انتخاب نزد، با ارتباطی متمایل به سوی انگیزه درونی می¬توان از او خواست یا وسایل دلخواه را از منزل بیاورد یا به فعالیت دلخواه دیگری بپردازد.
- در هر حال مهم این است که کودک با هدایت ما خود به تصمیمی دلخواه و درست (از این نظر که شکایتی نداشته و آن را دوست داشته باشد) برسد و مسئولیت آن را قبول کند.
گام دوم انگیزه درونی و بیرونی را هم زمان استمرار می¬بخشد، جدی گرفتن و بها دادن به آنها است. اگر ما به هدایت کودک به این هدف که خود تصمیم بگیرد، انتخاب کند، و بسازد می¬پردازیم. باید به مسئولیت¬ها، تصمیم¬ها، انتخاب و آثار او نیز عمیقاً توجه کنیم. در این رابطه توصیه می¬شود، رفتارهای ابتکاری و سازنده کودک ولو کوچک و ناچیز مورد تشویق قرار گیرد. در این مواقع بهتر است از تشویق¬ها و دلگرمی¬هایی که انگیزه درونی را قوت می¬بخشد استفاده شود. عموم این تشویق¬ها ماهیتی کلامی دارند، نمونه¬هایی نظیر آنچه در زیر پیشنهاد می¬شود از این قبیل¬اند:
- تصمیم جالبی گرفتی، موفق باشی.
- خانه قشنگی ساختی معلوم است برایش زحمت زیادی کشیدی.
- پشتکارت قابل تحسین است.
- فکرهای خیلی خوبی داری، باید آنها را جدی بگیری.
- بالاخره آنچه را دوست داشتی، ساختی.
- انتخاب شما هم خوب است.
برای تداوم انگیزه درونی هم زمان می¬توان از مشوق¬های غیر کلامی نیز استفاده کرد. نسبت بین این که آیا باید همیشه تشویق¬ها کلامی باشد یا چیز دیگر این است که گرایش غالب، معمولاً به طرف تشویق-های کلامی (و با جهتی درونی) است، اما در پاره¬ای موارد شکل¬های دیگری از تشویق موثرتر است. باید به رفتارهای ابتکاری، خلاقه و سازنده کودک جایزه نیز داد و کودک را مستحق دریافت هدیه¬ای خوشحال کننده دانست. در چنین شرایطی دامنه تشویق و هدیه می¬تواند از شرکت دادن اثر کودک در یک نمایشگاه کوچک تا دریافت وسیله مورد آرزو نوسان پیدا کند.
به طور کلی، اگر چه نظام تشویق و ترغیب در افراد خلاق «درونی» است اما آنها نیز گاهی به محبت و دلگرمی که از قاعده و روشی عادلانه پیروی کند و بدون چشم داشت در اختیار آنها قرار گیرد.
ب – تقویت عناصر شخصیتی خلاقیت
در بین مولفه¬های شخصیتی خلاقیت چند عنصر را به سادگی نمی¬توان پرورش داد. به عبارت دقیق¬تر، این گونه عناصر بیش از همه نیازمند تقویت در بستر خانواده و به ویژه مدرسه هستند. علت نیز این است که چند ساعت آموزش تاثیر شگرف و محسوسی بر آنها نمی¬گذارد: اعتماد به نفس، اراده مستقل و پذیرش خطر نمونه¬هایی این گروه به شمار می¬روند. این عناصر معمولاً در طول زمان و تحت تعلیمات ساده و پیچیده والدین، معلمان و مربیان شکل می¬گیرند. بنابراین این ساده انگاری است اگر تصور کنیم در مدت کوتاهی می¬توانیم این ویژگی¬های مهم را در افراد پرورش دهیم. ما با رعایت این ملاحظات به شیوه¬های پرورش عناصر شخصیتی خلاقیت اشاره می¬کنیم که قادر به زمینه سازی تقویت این عناصر هستند:
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 29 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 17 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
رضایت شغلی و بهره وری
مقدمه :
محیط کار انسان به مثابه منزل دوم او می باشد و چه بســــا کسانی عمده ساعات شبانه روز خود را در محیط کارشــان به سر می برند. بنابراین بدیهی است که محیط کار نیز بایستی همچون خانه برآورنده حداقلی نیازهای روحی و روانی افراد باشد تا آنها ضمن کسب درآمـــد و ارتقای سطح دانش و مهارت حرفه ای خود به خدمتی صادقانه و موثر بپردازند.
در این مقاله سعی شده است ضمن مروری بر تعاریف مفاهیمی چون رضایت شغلی و بهره وری و پرداختن به عوامـــل تاثیر گذار ، ارتباط و نسبت فی ما بین این دو و میزان نقش آنها در تحقق اهداف و برنامه ها و نیل به پیروزی و موفقیت سازمانی ، مورد بررسی قرار گیرد.
رضایت شغلی
دیدگاهها و مفهوم سازیهای متعدد و گاه متناقضی درباره تعریف « رضایت شغلی» شکل گرفته و توسعه یافته است .
-برخی از صاحبنظران همچون هرزبرگ آن را دارای دو بعد دانسته اند . یک گروه عوامل و شرایطی که فقدان آنها موجب عدم رضایت میگردد ولی تأمین آنها باعث ایجاد انگیزه شدید و قوی نمیشود بلکه فقط از بروز عدم رضایت جلوگیری میکند که آنها را عوامل بهداشتی یا مؤثر در حفظ وضع موجود یا عوامل بقاء مینامند . به زعم هرزبرگ این عوامل عبارت است از: طرز تلقی و برداشت کارکنان، شیوه اداره امور ، خط مشیهای سازمان، ماهیت و میزان سرپرستی، امنیت کاری، شرایط کاری، مقام و منزلت، سطح حقوق و دستمزد، استقرار روابط متقابل دو جانبه، سرپرستان، همگنان و مرئوسان و زندگی شخصی کارکنان. نبود این عوامل ممکن است چنان کارمندان را دچار عدم رضایت سازد که سازمان را ترک کرده و موجودیت آن را به مخاطره اندازند. از اینرو هرزبرگ این عوامل را برای تأمین و حفظ بهداشت و سلامت سازمان لازم دانسته است. دسته دوم عوامل مؤثر در ایجاد انگیزه هستند که وجود آنها موجب انگیزش و رضایت افراد ولی فقدان آنها تنها عدم رضایت ضعیفی را تولید میکند. بنابراین فقدان عوامل گروه دوم مترادف با عدم نگرش تلقی میگردد. بهنظر هرزبرگ عوامل مؤثر در ایجاد انگیزه عبارت است از: موفقیت کاری، شناخت و قدردانی از افراد وکار آنها، پیشرفت و توسعه شغلی، رشد فردی و ماهیت کار و وظایف محوله.
- برخی دیگر آن را تک بعدی و شامل پاسخ به این دو پرسش دانسته اند که: الف ) در حال حاضر چه قدر از شغل خود راضی هستید؟ ب) تا چه حد از شغل خود رضایت می خواهید؟ به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان صاحب نظر تفاوت بین آنچه فرد در حال حاضر دارد با آنچه به دنبال آن است ، می تواند شاخصی از رضایت شغلی باشد . پورتر ، لافکوئیست ، دیویس و هالند از این دسته اند. از سوی دیگر کاپل من نیز معتقد است که پژوهشگران حوزه هایی چون روان شناسی مشاوره تمایل دارند « رضایت شغلی» را به تفاوت بین آنچه فرد داراست ، در برابر آنچه خواستار آن است تعریف کنند.
- دسته سوم معتقدند بسیاری از مفهوم سازیها و تعاریف « رضایت شغلی» دربر دارنده نوعی فرآیند ارزشیابی است. لوکه آن را حالت هیجانی خوشایند و مثبتی می داند که ناشی از ارزشیــابی شغــلی یا تجربه های شغلی فرد است . ولی اسمیت نظرش این است که گستره ای است که در آن محیط کاری ، تقاضاهای فرد را برآورده می کند. و یا رابینز که می گوید « رضایت شغلی» حاصل تفاوت میان تعداد پاداش هایی است که فرد دریافت می کند با مقدار پاداشی که فکر می کند باید دریافت کند . به عبــارتی می توان آن را یک فرآیند ارزشیابی تعریف کرد که آنچه را که یک فرد دارد در برابر آنچه خواستار آن است ، مورد بررسی قرار می دهد.
عوامل موثر بر رضایت شغلی
ایجاد« رضایت شغلی» در فرد بستگی به عوامل متعددی دارد که در کنار هم موجب حصـول نتیجه مطلوب می شوند و چه بسا نبود یک عامل فرد را در زمره اشخاص ناراضی از شغل خویش قرار دهد.عواملی از قبیل : میزان درآمد، نفس و ماهیت کار و جایگاه اجتماعی آن ، وجهه و اعتبار سازمانی، ارتقا ء شغلی، ایمنی شغلی ، عدم ابهام در نقش ، شرایط فیزیکی کار، ساختار و فرهنگ سازمانی و ارتباط با همکاران، توجه به ویژگیهای شخصیتی فرد، ارزیابی عملکرد، تناسب، انعطاف،نوآوری و رویکردها و ... که در این مجال اشاره و مروری گذرا به تعدادی از آنها می نماییم.