دسته بندی | آموزشی |
بازدید ها | 44 |
فرمت فایل | rar |
حجم فایل | 5489 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 107 |
استفاده از تئوری و نوشتن فرضیه ها
نوشتن طرح پیشنهادی تحقیق
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 22 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 59 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
مدیریت آموزشی با عنوان آموزش و پرورش
تعاریف آموزش و پرورش
دید کلی
آموزش و پرورش تعاریف گوناگونی دارد. گوناگونی تعاریف غالبا ناشی از پیچیدگی و چند وجهی بودن امر آموزش و پرورش است .
عقیده بروک اور و اریکسون ( Brookover & Erikson ) درباره اموزش و پرورش
آموزش و پرورش عبارتست از : تحلیل علمی الگوها و فراگردهای اجتماعی دخیل در نظام آموزش و پرورش. منظور از نظام آموزش و پرورش ، انگاره (pattern) یا الگوی علمی نهادها و سازمانهای رسمی جامعه است که به واسطه آن معارف و میراث فرهنگی منتقل ، و پرورش و رشد اجتماعی و شخصی افراد جامعه میسر میشود.
عقیده درباره آموزش و پرورش
آموزش و پرورش ، کلیدی است که در را به سوی نوسازی (modernization) جامعه می گشاید.
عقیده اگوست کنت در مورد آموزش و پرورش
آموزش و پرورش را به منزله تهذیب و تزکیب آدمی دانسته و برآن بود که ترقی انسانیت بیش از همه مرهون و مدیون تعلیم و تربیت است چه به مدد آن ذهن آدمی از مراحل مذهبی و فلسفی به مرحله علمی یا اثباتی انتقال میپذیرد و از این برکت این تحول فکری ، تکامل اخلاقی و اجتماعی روی میدهد.
عقیده هربرت اسپنسر درباره آموزش و پرورش
او غایت آموزش و پرورش را تدارک و تامین زندگی بهتر برای فرد در جامعه دانسته ، اسپنسر معتقد بود که طبیعت ، حس درک و تشخیص خوب و بد را در نهاد انسان به ودیعه گذاشته تا راهنمای اعمال او واقع شود. لذا هر کودک ، با توجه به پیامدهای رفتار و کردار خود به یادگیری پرداخته ، از این راه طبیعی آموزش و پرورش و یادگیری ، به تفاوتهای میان خوب و بد یا صواب و خطا پی خواهد برد.
عقیده لستروارد (Lester ward) درباره آموزش و پرورش
وارد آموزش و پرورش را وسیله تغییر و پیشرفت جامعه ، و حاصل آن را بهزیستی و سعادت فردی میدانست. به زعم او ، تغییر و تحول اجتماعی ، براثر مساعی آگاهانه فردی به ظهور میرسد. از این رو ، آموزش و پرورش میتواند در امر هدف جویی و تغییرات اجتماعی مطلوب ، کوشش آگاهانه و وسیله سودمندی به شمار آید.
آموزش و پرورش در جامعه شناسی دورکیم
تعریف دورکیم از آموزش و پرورش
آموزش و پرورش فعالیتی است که نسل بالغ ، درباره نسلی که هنوز برای حیات اجتماعی نارس است، به جای میآورد. موضوع این فعالیت عبارت است از برانگیختن و پروردن افکار و معانی و شرایط معنوی و مادی که مقتضای حیات در جامعه سیاسی و محیط خصوصی است که طفل برای زندگانی در آن ، آماده میشود.
بنابراین ، نقش آموزش و پرورش در جامعه ، آن است که کودکان را که هنوز اجتماعی نشدهاند، متناسب با نظام اجتماعی بار آورده و برای سازگاری با محیط خاص اجتماعی شان آنان را به هنجار ، رسوم و عادات مقتضی ، مجهز سازد.
اطلاعات اولیه
دورکیم از جمله جامعه شناسانی است که به آموزش و پرورش توجه زیادی کرده و درباره آن به فراوانی سخن گفته است، لذا تحلیلهای جامعه شناختی معتبری در این زمینه ، باید در آثار و آرای وی جستجو کرد. امیل دورکیم (1917- 1858) معتقد بود که پدیدههایی که جامعه شناسی باید مطالعه کند، وقایع یا حقایق اجتماعیاند و حقایق اجتماعی را باید به عنوان چیز (Thing) تلقی کرد.
به تعریف او ، واقعه اجتماعی آن است که در عین داشتن وجود مخصوص و مستقل از تظاهرات فردی ، در سراسر جامعه معینی عام باشد. از لحاظ دورکیم ، امور یا حقایق اجتماعی ، وسیله توضیح رفتار اجتماعی بوده به حقایق فردی یا روان شناختی ، تقلیل پذیر نیستند، حقایق اجتماعی در بیرون از افراد هستند و قیودی بر آنها اعمال میکنند، و جامعه ، وجودی مستقل از افراد دارد. هر فرد در جامعهای متولد میشود که پیش از او سازمان یافته است و در نتیجه تحول شخصی او را شکل میدهد.
بنابراین ، از دید دورکیم ، انسان محصول جامعه است و حالتهای جامعه در حالات افرادی که بدان تعلق دارند، بازتاب پیدا میکند. به نظر او آموزش و پرورش و جامعه با یکدیگر پیوند نزدیک دارند. به عبارت دیگر ، هر جامعه ، نظام آموزش و پرورشی مناسب با ساختار و زمان خود پدید میآورد. حتی ، هر طبقه اجتماعی ، اجتماع محلی ، اجتماع شغلی ، ویژگیهای آموزشی و پرورشی مناسب خود را بوجود میآورند. امروزه ، این واقعیت را ، هر کارگزار آموزش و پرورش با تجربههایی که دارد، تصدیق میکند.
برداشت دورکیم از آموزش و پرورش
برداشت او از آموزش و پرورش ، از مفهومی که برای انسان قائل است، ناشی میشود. به نظر او ، آدمی ، در اصل ، یک موجود زیستی به دنیا میآید و بنابراین ضرورت که مألا موجودی اجتماعی است و در جامعه زندگی خواهد کرد، لذا ، ملزم به آموزش و یادگیری راه و رسم زندگی اجتماعی جامعه خویش است. پس از لحاظ او ، آموزش و پرورش ، وسیله سازماندهی خود فردی و خود اجتماعی ، به صورت یک موجود با انظباط است که میتوان آن را به تشکل شخصیت و تولد اجتماعی شخص تعبیر کرد.
عقیده دورکیم درباره همبستگی
به بیان او ، هر جامعه انسانی مستلزم همبستگی است، یعنی پیدایی این احساس در مردم که همه آنان «اعضای یک پیکرند» و با یکدیگر پیوند دارند. ولی از لحاظ تاریخی ، همبستگی ممکن است انواع متفاوتی داشته باشد. دورکیم ، از دو نوع همبستگی نام برده و آنها را همبستگی مکانیکی (ماشینی) و همبستگی ارگانیکی (زنده یا اندام وار ، در قیاس با اندام موجود زنده) نامیده است.
همبستگی مکانیکی (Mechanical Solidarity)
همبستگی از راه همانندی است و هنگامی که این شکل از همبستگی بر جامعه مسلط باشد، افراد جامعه چندان تفاوتی با یکدیگر ندارند، آنان که اعضای یک اجتماع واحد هستند به هم همانندند و احساسات واحدی دارند، زیرا به ارزشهای واحدی وابستهاند و مفهوم مشترکی از تقدس دارند. جامعه از آن روز منسجم است که افراد آن هنوز تمایز اجتماعی پیدا نکردهاند.
همبستگی ارگانیکی (Organic Solidarity)
همبستگی ارگانیکی است که اجماع(توافق) اجتماعی ، یعنی وحدت انسجام یافته اجتماعی در آن ، نتیجه تمایز اجتماعی افراد با هم است و یا از راه این تمایز بیان میشود. افراد ، دیگر همانند نیستند بلکه متفاوت و (لزوم) استقرار اجماع اجتماعی تا حدی نتیجه وجود همین تمایزها و تفاوتهاست. همبستگی ارگانیکی ، به عنوان ویژگی جوامع جدید ، همبستگی بسیار پیچیدهای است که در آن شکل اساسی رابطه بین مردم ، احساس ساده تعلق به یکدیگر نیست، بلکه شبکه پیچیدهای از روابط قرار دادی است که براساس تعقل و قانون ، تشکل و تداوم پیدا میکند.
همبستگی از دیدگاه دورکیم در جوامع مختلف در ارتباط با آموزش و پرورش
جوامع ابتدایی
جامعه ابتدایی ، جامعهای متجانس است که در آن افراد ، کورکورانه از اعتقادات ، ارزشها و رسوم رایج و مستقر پیروی میکنند، همانندیهای زیادی میان آنان مشاهده میشود، و اجبارها و الزامهای خانوادگی ، گروهی و قومی ، دامنه و حدود رفتارها را تعیین تکلیف میکنند. در این جامعه ، فعالیتهای گروهی و اجتماعی ، تنوع چندانی ندارند. از این رو ، افراد تقریبا در همه امور و فعالیتها ، مشارکت و همکاری میکنند.
در مجموع ، میتوان گفت که در جامعه ابتدایی ، هر فرد ، به خودی خود ، رفتار دیگران را سر مشق قرار میدهد، در هر کاری به طرزی ماشینی ، از دیگران تبعیت کرده ، به اعتقادات و آداب و رسوم و سنن ، گردن مینهد. در نتیجه یک سلسله روابط ساده ، بر رفتار اجتماعی حاکمیت یافته و جامعه را از همبستگی برخوردار میسازد. در چنین جامعهای ، آموزش و پرورش ، بدون قصد قبلی و هدف مشخص و بدون نقشه آگاهانه ، از طریق خانواده و روابط رایج میان نسل بالغ و سالمند و نسل جوان و نارس ، عملی میشود.
جوامع پیشرفته
جامعهای نامتجانس است. همانندی و همفکری ، در بین افراد آن تضعیف شده و تفاوتهای فراوانی میان آنان به وجود آمده است. لیکن این تفاوتها که حالت مکمل دارند، موجب کمال جامعه میشوند. در این جامعه که از ساختار روابط پیچیدهای برخوردار است، کار و فعالیت ، مستلزم همکاری و تعاون است. در نتیجه ، پیدایی تقسیم کار و تخصص ضرورت پیدا میکند که بر اثر آن ، افراد در گروهها و دستههای مختلف گرد آمده و هر یک ، کار معینی را به سود همگان برعهده میگیرند.
درجامعههای جدید ، پیچیدگی روابط و تخصصی شدن کارکردهای نهادها و سازمانهای اجتماعی ، نهادهایی نظیر دین و خانواده ، قادر به ایفای نقشهای پیچیده و گوناگون آموزشی و پرورشی مورد انتظار جامعه نیستند. به عبارت دیگر ، در نظام پیچیده جامعه ارگانیکی ، آموزش و پرورش افراد جامعه ، از طریق مشارکت مستقیم آنان در زندگی اجتماعی ، آن گونه که در جامعه ساده اتفاق میافتاد، غیر ممکن است.
آثار تربیتی دورکیم
آثار تربیتی دورکیم به دلیل رویکرد و جامعه شناختی ، از جهات نظری و کاربردی ، قابل توجهاند. از این رو ، در ادبیات جامعه شناسی آموزش و پرورش ، غالبا از او به عنوان بنیانگذار این رشته نام برده میشود. دورکیم ، در نوشتههای تربیتی خود ، ضمن تعریف آموزش و پرورش و تحلیل جوانب اجتماعی آن ، ابعاد جامعه شناختی آموزش و پرورش را به عنوان کار ویژه جامعه شناسان آینده مشخص کرده است:
شناخت و تشخیص واقعیتهای اجتماعی آموزش و پرورش و کارکرد جامعه شناختی آنها
شناخت و تشخیص روابط میان آموزش و پرورش و تغییر اجتماعی و فرهنگی
تحقیق و مطالعه تطبیقی و میان فرهنگی در انواع گوناگون نظامهای آموزش و پرورش::
پژوهش درباره کلاس درس و مدرسه به عنوان یک نظام اجتماعی پویا و در حال پیشرفت
عقیده بیدول درباره آموزش و پرورش
او معتقد بر آن است که از آموزش و پرورش همگانی میتوان به عنوان یک ابزار عمده وحدت ملی یاد کرد و آموزش تخصصی به دلیل اهمیت زیادی که از لحاظ اقتصادی دارد، سیاست و خط مشی آموزش و پرورشی دولت را به یک مساله مهم سیاسی مبدل میسازد.
عقیده ماکس وبر درباره آموزش و پرورش
او آموزش و پرورش را در واقع یک تحول اجتماعی میداند و تاریخ را به منزله حرکت جامعههای بشری به سوی عقلانیت و تقسیم کار تخصصی و پیچیده تر تلقی میکند.
آموزش و پرورش در جامعه شناسی ماکس وبر
آشنایی
ماکس وبر (1920-1864) ، جامعه شناس آلمانی ، برخلاف دورکیم ، مستقیما درباره آموزش و پرورش مطلبی ننوشت. کمک او به جامعه شناسی آموزش و پرورش ، غیر مستقیم و از طریق آثار تاریخی و جامعه شناسی اوست که ضمن آنها ، میتوان به مفاهیمی در ارتباط با آموزش و پرورش و تحول آن دست یافت. وبر به فراوردههای تاریخی مهمی که موجب تحول جامعه سنتی به جامعه صنعتی شده بود، توجه خاص داشت. از این رو آموزش و پرورش را در ارتباط با تحول اجتماعی ملاحظه میکرد.
همچنین ، مثل دورکیم ، تاریخ را به منزله حرکت جامعههای بشری به سوی عقلانیت و تقسیم کار تخصصی و پیچیدهتر ، تلقی میکرد، ولی نسبت به دقایق این حرکت حساس بود. او گر چه سوق به عقلانیت را اجتناب ناپذیر میدید، ولی آن را به جای یک حرکت آرام و تکاملی ، فراگردی توام با ستیز و کشمکش و سرشار از پس افتادگی و عدم تعادل میدانست. از لحاظ او ، رابطه آموزش و پرورش با تغییر اجتماعی نیز در حالی که امری اساسا سازشپذیر است، به سهم خود ، رابطهای توام با کشش و فشار ، نشیب و فراز ، و پیشرفت نامنظم به سوی اشکال جدید است. وبر تغییر اجتماعی را در پرتو تغییرات سلطه (Domination) و اقتدار (Authority) در جامعه ، ملاحظه میکرد.
انواع سلطه و اقتدار ازنظر وبر
اقتدار فرمند (Charismatic)
مبتنی است بر اعتقاد و سرسپردگی به یک شخص خارق العاده که به خاطر واجد بودن صفات نمونه و مورد اعتماد و اطمینان بودن ، به رهبری رسیده است. فرمندی یا جاذبه شخصیت ، عطیهای طبیعی است که شخص را از یک مرجعیت اجتماعی ، سیاسی ، یا دینی برخوردار میسازد. چهرههایی مثل بودا ، مسیح و گاندی ، یا در یک گروه بندی دیگر ، چهرههای تاریخی مثل اسکندر ، ناپلئون و هیتلر ، همه ، دارای اقتدار فرمند بودهاند.
اقتدارسنتی (Traditional)
اقتدار سنتی بر این باور و اعتقاد استوار است که مقام و پایگاه کسانی که در گذشته اعمال سلطه و اقتدار کردهاند و رسوم و سنن و ارزشهای مربوط به آن ، مستلزم احترام است. بنابراین ، منصب اختیار مورد احترام بوده، شخصی که آن را اشغال کند، اقتدار مربوط را به ارث میبرد. اقتدار سنتی ، بویژه ، براعتقاد به امتیازات سیاسی گروه نخبگان مبتنی است که به انحصاری شدن موروثی قدرت در دست این قشر منجر میشود.
اقتدار عقلانی- قانونی (Rational – Legal)
بر قوانین و مقررات عقلانی که برای نظم اجتماعی وضع میشوند، استوار است. در سلطه قانونی ، اطاعت از شخص یا مقام و منصب موروثی در میان نیست، بلکه اصل ، متابعت از قانون است. قوانین مشخص میکنند که از چه کسانی و تا چه اندازه باید اطاعت کرد. در جامعههای جدید ، روابط سلطه و اقتدار برقانون و عقلانیت مبتنی است. امور اجتماعی از طریق سلسله مراتب مناصب و مقامات که کنشهای متقابل میان آنها بوسیله مقررات خاصی نظم و ترتیب پیدا میکند، هماهنگ میشود و در انجام دادن امور ، قابلیت پیش بینی و کارآیی ضرورت دارند.
انواع سازمان اجتماعی از دیدگاه وبر
سازمانی که در رأس آن یک رهبر فرمند یا پرجاذبه قرار گرفته و همه زیردستان به او وفادارند
سازمانی که در آن مقام رهبری به شیوه موروثی ، از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.
سازمانی که بر پایه قوانین تأسیس شده ، مقررات و ضوابط قانونی برآن حاکم است (بوروکراسی)
بدین ترتیب ، سیر تحول جامعه از سازمان فرمند ناپایدار به سوی سازمان سنتی پایدار و سرانجام ، درجهت سازمان بوروکراتیک پیش میرود. به زعم وبر ، در دوران جدید ، بوروکراتی شدن جامعه را میتوان به وضوح ، در قالب مظاهری چون علم و تکنولوژی ، پیدایی و توسعه احزاب سیاسی متشکل و سازمان یافته ، حکومتهای حزبی و نظایر آن مشاهده کرد. درچنین جامعهای سلطه و اقتدار از قشرهای حاکم سنتی ، مثل نجبا و اشراف ، به مدیران و متخصصان منتقل میشود و حکومت بطور فزاینده ، از طریق مداخله سیاست پیشگانی که در امور سیاسی ، مهارت و ورزیدگی دارند، به سوی مشارکت و حمایت توده مردم سوق داده میشود. و هر یک به نظام آموزش و پرورش ویژهای پی افکنده ، به پرورش نخبگان خاص خود میپردازند.
دسته بندی | پزشکی |
بازدید ها | 28 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 87 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 73 |
آموزش بهداشت جامعه
مقدمه
در هر موردی که از لزوم دگرگون سازی انسانها در زمینه مسایل تندرستی سخن می رود، فوراً موضوع آموزش بهداشت مطرح می شود. همه می گویند باید مردم را در باره موضوعات مختلف بهداشتی آموزش داد. اما کمتر می گویند چگونه؟ و اینکه چه اصول و قواعدی بر عملکردهای آموزش بهداشت حاکم است و عوامل تقویت و یا تضعیف کننده رفتارهای مورد تایید علوم بهداشتی کدامها هستند؟ و چگونه می توان دگرگونیهای مورد نظر را در رابطه با سلامت انسانها تا آنجا که به وی و محیط زندگیش مربوط می شود، بوجود آورد؟ و این بحثی است که در این مجموعه، در جریان بررسی مسایل مختلف آموزش بهداشت به آن پرداخته شده و نحوه دستیابی به زندگی سالم در پرتو توجهات لازم به امر آموزش بهداشت و پذیرش رفتارهای بهداشتی را بازگو کرده ایم.
فصل 1
تعاریف و کلیات
آموزش بهداشت دعوتی است عام برای بالا بردن کیفیتها و استانداردهای زندگی و مشارکت مردم در فعالیتهای جسمی، روانی و اجتماعی. بدین ترتیب که مردم به نیازها و تمایلاتی گسسته یا پیوسته آشنایی پیدا می کنند و از ورای دیوار بلند سختی ها، باورهای نادرست یا ناآگاهی ها به دشت دانش و آگاهی می رسند و به زندگی خود رنگی تازه می بخشند. بهداشت راهی تازه برای زیستن نیست اما راهی تازه را برای بهتر زیستن هدیه می کند.
از آنجا که هر موضوع علمی، تعاریف، مفاهیم و اصطلاحات و موضوعات خاص خود را دارد لذا در فصل آغازین تحقیق به ذکر کلیاتی در زمینه آموزش بهداشت پرداخته و مسایل گوناگونی چون: تعریف، تاریخچه، اهداف، مبانی و اصول آموزش بهداشت، طرح و تنظیم برنامه ها و فعالیتهای آموزش بهداشت و مراحل مختلف آن، نقش مربیان بهداشت، مسایل و مشکلات آموزش بهداشت، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
تعریف آموزش بهداشت
اگرچه آشکار است که هیچ کس نمی خواهد مریض باشد، ولی گاهی بروز بیماری غیرقابل اجتناب می باشد و احتمال اینکه در حال و آینده به بیماریهای مختلفی دچار شویم همواره وجود دارد. در زمانهای پیش از تاریخ، زندگی افراد بشر، شباهت زیادی به زندگی حیوانات داشت. همه چیز به طبیعت واگذار شده بود و آگاهی بشر در مورد بروز بیماری و غلبه بر آن بسیار اندک بود. لیکن با گذشت زمان و با پیشرفت های علمی، بشر کوشیده است که بیماری را رفع کند و تا جائی که امکان دارد زنده بماند.
بتدریج و به مرور زمان، آگاهی در مورد علل بیماری و راههای حفظ سلامتی افزایش یافته و علوم تخصصی نه تنها در رابطه با انسان، بلکه در مورد سایر امور زندگی نیز بوجود آمده است. از آغاز بوجود آمدن نظامهای پزشکی توسط یونانی ها، رومی ها، اعراب، مصری ها، هندیها و چینی ها، توسعه سریع و مستمری در روشهای شفابخشی بوقوع پیوسته است. علم پزشکی جدید امروزه خیلی از اسرار را در مورد مکانیزم عادی و غیرعادی بدن انسان و روشهای بهبود، آشکار نموده است.
در دوره قرون وسطی و انقلاب صنعتی که به دنبال آن در اروپا بوقوع پیوست، تعدادی کشفیات بعمل آمد که در شناخت علت بسیاری از بیماریهای عفونی کمک کرد. بعلاوه فعالیت های تجربی، ابزار اپیدمیولوژیکی را جهت تعیین کردن علل چندگانه بیماریهایی که انسان بدانها مبتلا می شود توسعه بخشید. بلاهای اپیدمی همه گیر نظیر طاعون و وبا در کشورهای اروپایی در اوایل قرن از طریق کاربرد دانش کسب شده ریشه کن گردیدند. از نیمه قرن نوزدهم به بعد تاکید روزافزونی به امر پیشگیری از بیماری شده، امروزه به مسئله ارتقاء سلامتی اهمیت داده می شود.
سلامتی از طرف سازمان بهداشت جهانی به عنوان رفاه کامل جسمی، روانی، و اجتماعی و نه فقط رهائی از بیماری یا علیلی تعریف شده است. این تعریف چنان تنظیم شده است که به فرد، نیاز به زندگی سالم و بهره مند شدن از سلامتی را از طریق اجتناب از بیماریها نوید می دهد. خدمات بهداشتی در سراسر جهان هدفشان رسیدن به بالاترین سطح سلامتی می باشد. برای تأمین سطح بالایی از سلامتی برای هر فرد و ادامه آن، لازم است نه تنها تسهیلات کافی و مناسب جهت تشخیص فوری بیماران، درمان، توانبخشی، و غیره بوجود آید بلکه همچنین بایستی برای فراهم آوردن مراقبتهای پیشگیری مناسب و ارتقاء سطح سلامت اقدام گردد. هر کسی علاقمند به سالم بودن است ولی بهرحال، در زندگی روزمره، انسان به بسیاری از امر بطور دانسته یا نادانسته دست می یازد که او را مستعد بیماری می نماید که در برخی اوقات این بیماریها از طریق رعایت نکردن کامل رفتارهای بهداشتی شیوع پیدا میکنند.
عدم رعایت رفتارهای بهداشتی را می توان در هر جامعه آموزش دیده، بیسواد یا باسواد، ثروتمند یا فقیر و غیره مشاهده نمود. رفتارهای درست یا نادرست بهداشتی بخشی از فرهنگ می باشد. عادات، رسوم و سنت ها عمدتاً عواملی هستند که رفتار را در هر جامعه ای تحت تأثیر قرار می دهند. این عوامل همچنین توسط باورها، ارزشها، گرایشها و غیره تحت تأثیر قرار می گیرند.
برای اینکه مردم آماده شناخت و عمل کردن به شیوه های درست زندگی جهت حفظ سلامتی و اجتناب از بیماری باشند، نیاز به شکل دادن رفتار می باشد. آموزش مناسب برای تأمین اینگونه رفتار که شامل رفتار بهداشتی می باشد، همان آموزش بهداشت است زیرا، هنر و علم جلب مردم به یک فرایند یادگیری برای ایجاد رفتار مطلوب به منظور سلامت به آموزش بهداشت موسوم است.
آموزش بهداشت توسط صاحبنظران و مؤلفین به صورتهای مختلفی تعریف شده است که برخی از این تعاریف را به شرح زیر می توان بیان نمود:
-آموزش بهداشت عبارت از دانسته های زیستی، بهداشتی، اجتماعی، و تربیتی است برای کار با مردم بمنظور ایجاد و تغییر رفتار آنان در جهت بهبود سلامت جسمی، روانی و اجتماعی آنان که توسط مربیان بهداشت و با استفاده از وسایل کمک آموزشی انجام می گیرد. به بیان دیگر کلیه مراحلی که جهت قبولاندن معیارهای بهداشتی و رد کردن معیارهای غلط طی می شود بنام آموزش بهداشت نامیده می شود.
-روندی از رشد را که شخص بخاطر کسب تجارب جدید، رفتار و نظرات بهداشتی خود را تغییر می دهد آموزش بهداشت می گویند.
-آموزش بهداشت رشته ای از بهداشت و برنامه های پزشکی است که شامل کوششهای برنامه ریزی شده در جهت تغییر رفتار فرد، گروه و جامعه می باشد. با این هدف که به درمان، توانبخشی، جلوگیری از امراض و پیشرفت ختم گردد.
-آموزش بهداشت معمولاً بمعنای کوششهای رسمی و برنامه ریزی شده ای است در جهت تحریک و گسترش تجربیات در زمانی خاص با روشی مشخص، طی چند مرحله تا منجر به پیشبرد آن آگاهیها، نظرات و رفتار بهداشتی گردد که تامین کننده بهداشت فرد، گروه و جامعه می باشد.
-روندی است با ابعاد اجتماعی، روانشناسی، عقلانی و مربوط به آن دسته از فعالیتهایی که منجر به ازدیاد توانایی مردن در تصمیم گیریهای بهداشتی فرد، گروه و جامعه خواهد گردید. این پدیده که بر اساس علمی استوار است، فراگیری و تغییر در رفتار را برای ارائه دهنده بهداشت و مصرف کننده آن از پیر تا جوان آسان می باشد.
با توجه به تعاریف فوق، آموزش بهداشت، همانند آموزش عمومی علاقمند به تغییر آگاهی، احساسات و رفتار مردم می باشد و در اغلب اشکال خود تأکید بر ایجاد آن گونه رفتارهای بهداشتی دارد که تصور می رود بالاترین حد ممکن بهزیستی را به ارمغان آورند.
نکته قابل توجه، آموزش بهداشت مربوط به زمان خاص و افراد ویژه ای نبود بلکه تقریباً برای هر فردی در اجتماع بطور مستمر لازم می باشد. اشتباه است اگر فرض کنیم که آموزش بهداشت صرفاً برای افراد بیسواد یا کم سواد لازم است. بسیار اتفاق می افتد که حتی افراد با سطح تحصیلات بالا نیز در مورد موضوعات بهداشتی به حد کافی اطلاع ندارند و اگر هم می دانند رفتارهایشان کاملاً در جهت سلامت و بهداشت خوب نمی باشد. برای مثال، مضرات پرخوری، سیگار کشیدن و مصرف بی رویه الکل ممکن است بخوبی برای فرد تحصیل مرده آشکار باشد ولی در زندگی روزمره امکان دارد رعایت اعتدال را نکند. لذا جنبه رفتار در آموزش بهداشت از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار است. بدون تأمین رفتار بهداشتی درست، آموزش بهداشت کامل نخواهد بود. در عین حال شناخت و آگاهی از دلایل پشت پرده رفتار خاص و شکل گیری گرایش مطلوب برای انجام رفتار نیز به همان اندازه مهم است.
خلاصه در یک کلام چنین می توان گفت، آموزش بهداشت عبارت از آموزش برای بهداشت یا آموزش در مورد بهداشت می باشد که می بایست با شناخت نیازهای بهداشتی و اقدام برای رفع آنها انجام پذیرد.
تاریخچه آموزش بهداشت
با اینکه آموزش بهداشت همواره یکی از فعالیتهای اساسی نیروی انسانی شاغل در خدمات درمانی و بهداشتی بوده است، اما به عنوان یک رشته علمی و در چارچوب یک حرفه خاص در حدود یک قرن است که آغاز به فعالیت کرده است. با این حال در سطح جهانی حتی تا اواسط قرن بیستم به عنوان یکی از وظایف اصلی در زمینه بهداشت عمومی نیز شناخته نشده بود. در حقیقت فعالیتهای منظم مبتنی بر طرح ریزی قبلی در آموزش بهداشت در سطح بینالمللی پس از تاسیس سازمان جهانی بهداشت در سال 1948 آغاز می شود که ایران نیز از کشورهای موسس آن بود.
در مراحل اولیه رشد بهداشت عمومی که محور اصلی اندیشه ها، مسئله سالمسازی محیط و مبارزه با بیماریهای واگیردار بود، برداشت مجریان امور از خدمات بهداشتی این بود که با اتکاء کامل به قوه مقننه و نیروی پلیس اقداماتی را در جهت و برای مردم به انجام رسانند. با رشد دیدگاههای تازه تر در بهداشت عمومی تدریجاً این ضرورت مطرح شد که باید فعالیتهای بهداشتی را با مردم انجام داد و آنان را متقاعد کرد که در رابطه با تندرستی خود مسئولیت بپذیرند.
یکی از فعالیتهای اولیه و مداوم سازمانهای بهداشتی کوشش در باره ارتقاء سطح دانش مردم و در نهایت مبارزه با بیماریها بوده است و بر این اساس بود که اولین اقدامات در آموزش بهداشت توسط سازمانهایی که با بیماری سل مبارزه می کردند معمول گردید. مبارزه با سل و فعالیتهای مرتبط با آن در طی سالیان متمادی توسط بسیاری از کشورهای دنیا معمول گردیده و سبب آگاهی توده وسیعی از مردم بویژه در کشورهای پیشرفته شد. از این فعالیتها می توان به مواردی چون تشکیل نمایشگاهها، انتشار جزوات، چاپ بروشورها، انتشار مقاله در روزنامه های دیواری، سخنرانی ها و نمایش اسلاید اشاره نمود. با گذشت زمان، فیلم، سینما، مجله، رادیو، تلویزیون و سایر وسایل ارتباطی نیز اضافه شد. همگام با سایر تحولات علمی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جهان، متدرجاً فلسفه، اهداف و روشهای آموزش بهداشت نیز دستخوش دگرگونیهای زیادی گردید.
در ایران مدتها پس از تاسیس وزارت بهداری (سال 1320) عملاً فعالیتهای آموزش بهداشت در سطح محدودی از سال 1330 به بعد آغاز شد که در ابتدا فعالیتهای آن متوجه مسایل ریشه کنی مالاریا گردید و متدرجاً در طی سالهای بعد فعالیتهایی نظیر بهسازی محیط، تألیف مواد درسی و مطالب خواندنی و تهیه پوستر و بولتن را بر عهده گرفت. از سال 1340 به بعد واحد آموزش بهداشت وزارت بهداری تجهیز شد و بحالت فعال تری درآمد. بالاخره در سال 1351، اداره آموزش بهداشت به دفتر آموزش بهداشت تبدیل شده و عهده دار انجام رسالت های مربوط به آموزش بهداشت در سطح کشور گردیده است.
با دگرگونی مفهوم تندرستی و وسعت یافتن ابعاد آن در سالهای اخیر مفهوم آموزش بهداشت و هدفهای آن نیز گسترده تر و عمیق تر شده است.
از جمله اولین هدفهای آموزش بهداشت این است که به مردن کمک شود تا از پیدایش نارسائیهای بهداشتی جلوگیری نمایند، وضع و موقعیت تندرستی خود را در بهترین سطح ممکن حفظ کنند و در جهت بهبود تندرستی خویش، اعضای خانواده و اجتماع خود فعالیت نمایند بعبارت دیگر هدف آموزش بهداشت دستیابی به رفتارهای فردی و جمعی مناسب، در رابطه با امور و مسایل بهداشتی و بطور اختصاصی طرح ریزی و اجرای برنامه های آموزشی در زمینه بهداشت برای گروهها و قشرها و یا مسائل خاص است. بر این اساس تمامی وسایل ممکن در راه جهت دادن به نحوه زندگی و رفتارهای منتهی به پیشگیری از بیماریها یا آسیب دیدگی و یا برقراری استانداردهای متناسب تندرستی در سطح فردی و یا گروهی بکار گرفته می شود.
دسته بندی | گزارش کارآموزی و کارورزی |
بازدید ها | 20 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 739 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 285 |
گزارش کارورزی رشته بهداشت حرفه ای با عنوان بررسی مسائل ایمنی و بهداشت حرفه ای کارخانه شوگا
پیشگفتار:
کارورزی Training
مفهوم کارورزی عبارت از پروراندن و تعلیم است و هدف آن ایجاد مهارت در کار می باشد. با توجه به اینکه اساسی ترین هدف هر دوره آموزشی تربیت افراد بر اساس نیازهای کاری است، کارورزی به عنوان یک فاکتور تکمیل کننده از اهمیت بسزایی در رسیدن به این هدف برخوردار میباشد. از جمله مواردی که در کارورزی، فرد کارورز به آنها آگاهی پیدا می کند عبارت است از:
- ایجاد مهارت تخصصی
- آشنایی با معیارهای سازمانی
- برانگیختن حس خلاقیت
- آشنایی با محیط کار
- آماده شدن جهت پذیرش مسئولیت
با توجه به این مسئله اهمیت موضوع کارورزی بیشتر نمایان می شود. پیداست که رسیدن به موارد ذکر شده فوق در گرو تلاش و همت شخص کارورز می باشد.
آشنایی با بهداشت حرفه ای
بهداشت حرفه ای روند پیش بینی، تشخیص، ارزیابی و کنترل مخابرات، تندرستی در محیط کار، با هدف تأمین، حفظ و ارتقای سطح سلامت کلیه کسانی است که کار می کنند و همچنین به منظور حفظ محیط زیست میباشد.
برای رسیدن به این هدف، هرچه نظام ارائه دهنده خدمات بهداشت حرفه ای بیشتر با نیازهای کارکنان همسو و هماهنگ باشد، احتمال توفیق آن بیشتر بوده و در نتیجه جامعه تولید کننده کشور، سالم تر خواهد بود. این نظام نباید فقط به مراجعه کنندگان به درمانگاه به علت ابتلا به بیماریهای شغلی و غیر شغلی یا مصدومین حوادث ناشی از کار توجه کند بلکه باید با حضور مستمر در کارگاه ها، توان شناسایی و حل مشکلات واقعی بهداشتی و ایمنی کارکنان را داشته باشد.
یکی از مهمترین اصول ارائه خدمات بهداشت حرفه ای که باید همواره مورد بازنگری قرار گیرد، بهره مندی از فن آوری مناسب است. این مسئله ابعاد مختلفی از جمله فرهنگ جامعه و مدیریت، تجهیزات و امکانات، نیروی انسانی متخصص، منابع مالی و ... را در بر می گیرد.
در سال های اخیر این علم پیشرفت های سریع و گسترده ای داشته، اما این پیشرفت ها شامل همه کشورها نشده است زیرا استانداردهای کار و پژوهش در زمینه بهداشت حرفه ای در کشورهای مختلف جهان، متفاوت بوده است. علاوه بر آن ارزش کار و کارگر، انسانیت یک اجتماع، ثروت عمومی، وضع اجتماعی کارگران، جایگاه تشکل های کارگری در میزان پیشرفت بهداشت حرفه ای در توسعه صنعتی، شناخته نشده است، لذا این واحد را واحدی تشریفاتی می دانند. این در حالی است که هر ساله مقادیر قابل توجهی از منابع مالی کشور در مرکز بهداشتی – درمانی صرف معالجه بیماری ها یا درمان مصدومین حوادث می شود و به علت بروز حوادث گوناگون، خسارات مالی سنگینی به بار آمده و سرمایه های کشور از بین می روند. در صورتی که با ارائه خدمات بهداشت حرفه ای به طور موثر هم منابع یاد شده از بین نمی روند و هم کارگران سالم، تولید بیشتری خواهند داشت.
اهداف بهداشت حرفه ای:
کمیته مشترک سازمان بهداشت جهانی و سازمان بین المللی کار که در سال 1953 در ژنو تشکیل شد، هدف های بهداشت حرفه ای را چنین بیان نمود:
الف) تأمین، حفظ و ارتقای سطح سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی کارکنان در هر پیشه ای که هستند.
ب) پیش گیری از بیماری ها و حوادث ناشی از کار
ج) انتخاب کارگر یا کارمند برای محیط شغلی که از نظر جسمانی و روانی توانایی انجام آن را دارد و یا به طور اختصار تطبیق کار با انسان و در صورت عدم امکان، تطبیق انسان با کار به منظور حفظ نیروی انسانی و تأمین سلامت و بهداشت کارگران که در توسعه و پیشرفت واحدهای صنعتی نقش بسزایی دارند روز به روز به ضرورت بهداشت حرفه ای و قوانین کار در مورد حفاظت و بهداشت جهت تقلیل حوادث ناشی از کار و بیماری های شغلی و ایجاد حس علاقه مندی در کارفرمایان و صاحبان صنایع بیشتر پی برده می شود.
این ضرورت باعث گردیده که این رشته در ایران به پیشرفت هایی نایل آید. اهم این پیشرفته شامل موارد زیر است:
- تحقیق و بررسی عوامل فیزیکی نظیر صدا، ایمنی معدن، ایمنی ساختمان، آتش نشانی، مکانیک، الکتریسیته و تحقیق در مورد عوامل شیمیایی و وسایل حفاظت فردی به طور استاندارد و گسترده
- آموزش و تعلیمات در امر بهداشت حرفه ای از طریق مختلف با تأسیس دانشکده های بهداشت، انتشار نشریات حفاظت و بهداشت کار جهت بالا بردن سطح اطلاعات کارفرمایان و کارگران مختلف و بطور کلی اشاعه فرهنگ بهداشت و ایمنی در صنعت که اثرات هر یک از این فاکتورها بر روند تولید بسیار مهم، حساس و قابل تعمیق و بررسی می باشد.
به هر ترتیب آنچه که در ذیل آورده شده مجموعه ای است که حاصل چند ماه کوشش در جهت جمع آوری و کسب اطلاعات در زمینه و ابعاد مختلف و در محدوده ایمنی و بهداشت می باشد. با امید به اینکه حتی الامکان بعضی از کنترل ها و پیشگیریهای ممکنه در آینده در محیط کار صورت پذیرد.
عوامل مورد بحث در کارخانه که در طی کارورزی مورد بررسی قرار گرفته است عبارتند از:
1- عوامل فیزیکی زیان آور محیط کار: مانند صدا، ارتعاش، شرایط جوی، روشنایی، پرتوها و میدان های الکترومغناطیس.
2- عوامل شیمیایی زیان آور محیط کار که تقریباً تمام مواد شیمیایی مورد مصرف در سطح کارخانه تا حد ممکن شناسایی و در مورد اثرات سوء آن تحقیق و بررسی به عمل آمد. این بررسی شامل شناسایی خواص فیزیکی و شیمیایی این مواد، موارد مصرفی، نقطه تماس، اندازه گیری و ارزیابی و تحقیق در مورد نحوه پیشگیری و رعایت نکات کنترلی و ایمنی و بهداشت هر یک از مواد.
3- عوامل ارگونومیک زیان آور مانند وضعیت نامطلوب بدنی در هنگام کار، وارد شدن فشار بیش از حد بر روی اندام های خاص، نبود تناسب جسمانی و روانی میان انسان و کار.
4- مسأله ایمنی در صنعت شامل ایمنی عمومی، ایمنی ماشین آلات، ایمنی ساختمان و انبار، ایمنی فردی، ایمنی برق، ایمنی حریق و حوادث ناشی از کار.
5- بهسازی محیط کار مانند بررسی آب آشامیدنی کارخانه از لحاظ میکروبی و فیزیکوشیمیایی، بررسی فاضلاب کارخانه از لحاظ BOD ، COD و PH ، مبارزه با حشرات و جوندگان و بررسی تسهیلات بهداشتی کارخانه.
هر یک از عوامل یاد شده اگر از حد تحمل فیزیولوژیک بدن انسان پیشی گیرد، عوارض و آسیبهایی را ایجاد خواهد نمود. در بهداشت حرفه ای عمده کوشش ها بر ارزیابی این عوامل، اندازه گیری آنها و در صورت نیاز کنترل آنها می باشد.
امید است این تلاش های ناچیز به حل مسائل ایمنی و بهداشت این واحد صنعتی کمک نموده و نیروی پرتوان کارگران این کارخانه را با توکل به قدرت خداوند نیرومندتر گردد.
فهرست مطالب:
فصل اول: مقدمه
فصل دوم: بررسی عوامل فیزیکی زیان آور محیط کار
فصل سوم: بررسی عوامل شیمیایی زیان آور در محیط کار
فصل چهارم: ارگونومی (مهندسی عوامل انسانی)
فصل پنجم: ایمنی محیط کار
فصل ششم: حوادث ناشی از کار
فصل هفتم: بهسازی محیط کار
فصل هشتم: چکیده مطالب و منابع
دسته بندی | معماری |
بازدید ها | 30 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 117 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 147 |
معماری هند
موقعیت جغرافیایی : شبه قاره هند، که در مرزهای شمالی به سرزمین اصلی قارۀ آسیا متصل می شود. سه منطقۀ مشخص جغرافیایی دارد : شمال شرقی، که در آن کوههای عظیم هیمالایا، مأوای سنتی خدایان، همانند مانعی سربرافراشته اند، منطقۀ حاصلخیز واقع در شمال غربی و جنوب کوههای هیمالایا، که در آن دره های سند و گنگ دامن گسترده اند، شبه جزیرۀ هند، مرکب از فلاتهای گرمسیری که به وسیلۀ کوهها و جنگلها از رودهای شمالی مجزا می شود. در این مناطق شدیدترین اختلافات اقلیمی، از گرمای گرمسیری تا برف و یخچالهای دائمی، از اقلیم بیابانی تا سنگین ترین بارانهای سالانه در جهان، به چشم می خورد.
نخستین فرهنگ بزرگ هند، در هزارۀ سوم پیش از میلاد، در اطراف بخش علیای درۀ سند متمرکز شده بود. موهنجودارو و هاراپا در پاکستان امروزی، از مناطق اصلی گسترش این فرهنگ بود. هنر هند تا ورود اقوام آریایی به آن سرزمین به صورت ممتد ادامه داشت و در زمینه های گوناگون، پیشرفت قابل توجهی نموده بودند، هجوم های آریائیان را که در حدود 1800 سال پیش از میلاد آغاز شد می توان علت بروز گسست در هنرهندی دانست.
موهنجودارو در کشور پاکستان آثار و بقایایی از معماری دوران باستان وجود دارد که از جملۀ آنها، بقایای موهنجودارو است ویرانه های شهر موهنجودارو، در 400 کیلومتری شمال کراچی واقع است. این اثر باستانی شاهد بلامنازعی است بر عظمت تمدنی که از 5000 سال پیش در درۀ ایالت سند پاکستان شکوفا شد. از نامهایی که بر این شهرکهن اطلاق شده «مانهاتن عصر برنز» است و این نام به سبب طرح شهرسازی مدرن و علمی کم نظیری است که داشته است.
خیابانهای قسمت پایین شهر بصورت شطرنجی و عمود برهم احداث گردید و بلواری عریض به پهنای بیش از 90 متر در جهت شمالی- جنوبی کشیده شده که بوسیلۀ خیابانهای فرعی شرقی- غربی قطع می گردد و ارتباط ساختمانهای مسکونی که در این میان قرار گرفته اند، بوسیله کوچه های باریکی برقرار می شود. (ش 1)
ش1- نقشه شهر و خیابانهای موهنجودارو
در طرح ساختمانهای منازل دو اصل اساسی رعایت شده است، یکی امنیت و دیگری آسایش. برای رفت و آمد سنگین خیابانهای اصلی معمولاً، خانه ها را طوری ساخته اند که درها در گذرگاههای فرعی باز شود و نور و هوا از حیات خلوتها تأمین گردد (پنجره ها از شبکه های سنگی یا کاشی ساخته شده است)
ضخامت دیوارها حاکی از دوطبقه بودن خانه ها است که در آنها از پلکان استفاده می شود. هم در پاکستان و هم در جاهای دیگر از این گونه بناها وجود دارد. در این خانه ها چاههای آخری آب تعبیه شده، دهانۀ چاه ها دارای دریچه ای است که مانع از افتادن حیوانات و کودکان به درون آنها می شود. این گونه توجه و دقت حتی تا زمان روم و یونان دیده نشده است. (ش 2)
چاهها و چاهکهای آجری، ابتدا فضولات فاضلاب ها را در خود جای می دادند و آب کثیف و اضافی بوسیلۀ کانالهای شبکۀ فاضلاب اصلی که در امتداد خیابانها و زیر پیاده رو کشیده شده بود، هدایت می شده است. این سیستم فاضلاب سرپوشیده درون شهری به کانالهای اصلی فاضلاب برون شهری متصل بوده است. این شهر دارای حمامی بزرگ و روی تپه ای مصنوعی از 7 تا 14 متر ارتفاع ساخته شده است.
حمام دارای استخری به طول 9/11 و عرض 7 و عمق 9/1 متر بوده که دیوارۀ داخلی آن با آجر و ملات و ساروج ساخته شده بوده است. این دیوار روی قشری از آسفالت به ضخامت 5/2 سانتیمتر قرار داشته و زیر آن دیوار اصلی آجری دوجداره وجود داشته است. کف این استخر تدریجاً به طرف مجرای فاضلاب شیب پیدا کرده و این مجرا آب را به کانالهای تاقداری که کهن ترین آثار معماری است، هدایت می کرده است. (ش 3)
ش3- پرسپکتیو حمام بزرگ موهنجودارو
از تأسیسات دیگر این شهر انبار غلۀ شهر است که دارای سقف چوبی بوده است. سومین بنای مهم در این شهر سالنی است مشتمل بر 20 ستون که در داخل آن حیاط خلوت کوچکی قرار دارد و احتمالاً به عنوان دفتر مرکزی مورد استفاده قرار می گرفته است.
از موارد شگفت انگیز تمدن موهنجودارو : 1- پیشرفت در زمینۀ استاندارد آجرهایی به ابعاد 9/27×42/13×35/6 سانتیمتر. 2- شبکه فاضلاب براساس اصول فنی و استاندارد. 3- خانه هایی براساس نقشه و اندازه یکسان. 4- برقراری عدالت اجتماعی با توجه به وضع ساختمانهای شهر موهنجودارو.
«سرجان مارشال» در مقایسۀ تمدن موهنجودارو با تمدنهای بین النهرین می نویسد : «این اکتشافات ثابت می کند که در سند و پنجاب طی هزارۀ چهارم و سوم پیش از میلاد، یک زندگی شهری بسیار مترقی وجود داشته است. وجود چاهها و گرمابه ها و مجرای مجهز در اغلب خانه ها، دلالت دارد بر اینکه وضع اجتماعی مردم آن لااقل با وضع مردم سومر برابر بوده و بر وضعی که در مصر و بابل حکمفرما بوده، برتری داشته است. حتی در شهر باستانی اورخانه ها به هیچ وجه از لحاظ کیفیت ساختمانی، با منازل موهنجودارو قابل مقایسه نیست».
ویل دورانت می نویسد : «قرائن نشان می دهد که در زمانی که خوفو نخستین هرم بزرگ را ساخت موهنجودارو و در دورۀ ترقی بوده و با سومر و بابل روابط بازرگانی، مذهبی و هنری داشته است. دلیل وجود این روابط، مهرهای مشابهی است که در موهنجودارو و سومر (مخصوصاً در کیش) به دست آمده و همچنین پیدا شدن مارتاجدار در میان شهرهای بین النهرین است. در سال 1932 هنری فرانکفورت در ویرانه های دهکده بابل، واقع در تل اسمر امروز (در نزدیکی بغداد) مهرهای گلی و مهره هایی بدست آورده که در نظر او و همچنین در نظر سرجان مارشال، اینها را در دو هزار سال پیش از میلاد از موهنجودارو و به بین النهرین آورده اند.» 7
آریاها، دورۀ ودائی : آریائیان دین ودایی را با خود به هند بردند. این اصطلاح از سرودهای (وداها) مشتق شده است که تا امروز باقی مانده اند. این سرودها خطاب به خدایانی سروده شده اند که مظاهر شخصیت یافتۀ طبیعت به شمار می روند.8 در این مذهب خدایان متعدد و عناصر طبیعی مورد ستایش بودند. خدایان عمدۀ آنها وارونا (آسمان، شب)، آگی (آتش)، سوما (قربانی)، ایندرا (آسمان) و ... بودند. گذشته از این به شیاطین ناپاک و شریری مانند اکسوراها (ابرها) که قربانیها را به هم می زدند نیز عقیده داشتند.1
در سدۀ ششم پیش از میلاد، دو دین بزرگ در هند ظهور کردند، یکی آئین بودا بود که تأثیر بسیار زیادی بر فرهنگ و هنر هند به طور کلی از قرن سوم پیش از میلاد تا سدۀ ششم یا هفتم میلادی داشت. هنرهای بسیاری از کشورهای آسیایی از آئین بودای هندی که با تولد بودا ساکیامونی، در حدود 563 ق. م آغاز گردید مشتق می شوند. بودا که فرزند پادشاه حاکم بر منطقه کوچکی در مرز نپال و هند بود. بنابر افسانه ها به طور معجزه آسایی در رحم مادرش شکل گرفت و از پهلوی او به بیرون جهید. بودا که شاهزاده ای نپالی، فقر و بیماری را نمی شناخت، پس از مشاهدۀ این واقعیت ها از شهر کناره گرفت راه ریاضت را پیشه کرد، سختیهای فراوانی را تجربه و اصول و عقایدی بنیاد گذاشت که در جهان بیش از یک میلیارد نفر پیرو پیدا کرد، اگرچه آئین بودا در هند اکنون بیرون اندکی را دارد ولی چین و کشورهای همجوار دیگر اغلب گرایش به بودائیسم دارند.
از معماری هندی پیش از «آشوکا» چیزی به جز خرابه های موهنجودارو به جای نمانده است (گویا بناهای هندی عصر ودایی و بودایی از چوب بوده و احتمالاً «آشوکا» اولین کسی بود که از سنگ برای مقاصد معماری استفاده کرد و در آثار ادبی، از ساختمانهای هفت طبقه و کوشکهای باشکوه سخن می رود، اما نشانی از آنها به جا نمانده است. «مگاستنس» کوشکهای شاهی، «پندراگوپتا» را چنان وصف می کند که از هر اثر باستانی ایران، غیر از تخت جمشید، برتر است. و ظاهراً آن کوشکها را از روی نمونه های ایرانی طرح کرده بودند. تأثیر هنر ایرانی تا زمان «آشوکا» پایدار ماند.
معماری عصر بودایی :
پس از گرویدن آشوکا به آئین بودا، معماری هندی بتدریج از زیرنفوذ بیگانه بیرون آمد، و از آن پس نمادها و المانهایش از این دین جدید نشأت گرفت. این انتقال، از سر ستون بزرگی که تنها اثر باقیمانده از ستون دیگر آشوکایی است که در «سارنات» برپا شده بود، بخوبی نمودار است، طرح اصلی این کاخ با تالار صد ستون تخت جمشید قابل مقایسه است.
سرجان مارشال این اثر را با «همه نظایر خود در جهان قدیم» برابر می داند. شکل ترکیبی آن در کمال هنرمندی پرداخته شده، عبارت است از چهار شیر نیرومند که پشت به پشت یکدیگر داده، به نگهبانی ایستاده اند. هر چهار شیر قالب و شکل ایرانی دارند. در زیر اینها، ردیفی از نقوش برجسته است از صورتهای خوشتراش، از جمله صورت حیوانات محبوب هندیان، یعنی قبل، و رمز محبوب هند، یعنی گردونۀ آئین بودا. زیرا این کتیبه نیلوفر آبی سنگی بزرگی است، که پیش از آنها در هنر معماری ایرانی فراوان دیده شده است، البته در سرزمین هند هم سابقۀ دیریایی دارد. گل به حالت عمودی نقش شده، گلبرگهای آن به پایین برگشته و تخمدان آنها نمایان است، که می توان آن را نشان زهدان جهان، یا به عنوان یکی از زیباترین تجلیات طبیعت، به مثابه تخت یکی از خدایان دانست. نماد نیلوفر، همراه آئین بودا، هنرچین و ژاپن را نیز تحت تأثیر قرار داد. یک نوع مشابه آن، یعنی طرحی که برای پنجره ها و درها استفاده می شد و به شکل «تاق نعلی» آمد و گنبد زمان آشوکا به آن روش و سیاق ساخته شدند. این سبک از انحنای «دلیجان سرپوشیده» سقفهای گالی پوش که خیزرانهای خمیده نگهدارندۀ آن بودند، تأثیر پذیرفته بود.14 (ش 4)
از آثار معماری دورۀ بودایی (بویژه معماری مذهبی) چند معبد ویرانه، و تعداد زیادی استوپا و معابد غاری به جا مانده است که بررسی آنها در این بحث ضروری است.
استوپا : استوپاها در معماری هند ویژگی خاصی دارند و از جمله بناهای بسیار مهم و حائز اهمیت دین بودایی هستند.
این آثار در روزگاران کهن پشته خاکی بود که بر گوری قرار می گرفت. در آئین بودا به یک بقعه (گنبد) یادبود تبدیل گردید. و معمولاً بقایای جسد یک پارسای بودایی در آن قرار داده می شد.
اکثر این استوپاها گنبدی آجری دارند. روی آن یاستی (دکلی) برافراشته اند، و پیرامونش را توده های سنگی ایجاد نموده اندک ه روی تمام سطوح نرده ها را با نقوش برجسته تزئین کرده اند، که تمامی نقوش بدون تردید از نمادها و نرده های آئین بودایی، هند است، و هریک بیانگر موضوعی خاص.
استوپای «بارهوت» از کهن ترین این استوپاهاست اما نقش برجسته های آنها ابتدایی هستند و در حالی که تزئینات نرده های استوپای «امراواتی» در حد بسیار بالایی است و با استادانه ترین روش ایجاد شده است. در اینجا فضایی به مساحت 1580 مترمربع از نقش برجسته پوشیده شده است. «احتمالاً برجسته ترین بنای یادبود هند است.»16
استوپای سانچی :
معروفترین استوپای هندی است. در سمت چنوبی پلکانی دارد که به استوپا- ساقه گنبد به ارتفاع شش متر- منتهی می شود و دسترسی به یک راهروی باریک نرده دار در گرداگرد گنبد را میسر می سازد.
ارتفاع گنبد از زمینپانزده متر است. که از آجر ساخته شده است. در بالای گنبد فضای مربع شکل محصوری به نام «هارمیکا» قرار دارد که در وسط آن نیز یک «یاستی» یا دکل نصب شده است.
یاستی با چند مزین شده است. دورتادور محل بنای استوپا نردۀ سنگی گردی کشیده شده است که در چهار سمت شمالی، شرقی، جنوبی، غربی آن چهار دروازه دارد. این دروازه های سنگی ظاهراً تقلیدی از فرمهای چوبی کهن است، که معمولاً مشخصۀ مدخل معابد خاور دور است.
بر هر وجب از ستونها، سرستونها، قطعات چلیپایی و تکیه گاهها انبوهی از گیاهان و اشکال انسانی و خدایی نقش شده است. روی یک ستون دروازۀ شرقی، نقش زیبایی از رمز دیرین «بودایی» یعنی «بودی» وجود دارد که صحنۀ روشن شدگی استاد را نشان می دهد، بر همان دروازه طاقچۀ زیبایی هست، که در آن «الهۀ یکشی» دیده می شود که دست و پای ستبر و میان باریک دارد.
استوپا همانند اکثر ابنیه هندی، بیش از یک عملکرد دارد. این بنا به عنوان مکانی برای حفظ خاکستر مردگان مقدس و پرسش، نماد مرگ بودا یا نشانۀ آئین بودا است. (ش 5)
معابد غاری :
در حالیکه پارسایان مرده ها را در استوپا قرار می دادند، رهروان زنده دل، در سنگهای کوه معابدی ایجاد می کردند که در آنها به خلوت، تن آسایی، آرامش و امنیت زندگی کنند. با اینکه در قرون نخستین میلادی چندین هزار غار معبد ساخته شد، که تعدادی از انها برای جینها بود، و لیکن تعداد فراوانی از آنها برای انجمنهای رهروان بودایی بود و اکنون هم هزار و دویست غار صخره ای از آنها به جا مانده است.
بیشتر این معابد غاری دارای سردری نعلی شکل هستند. در ورودی غار لوماس ریشی از این نوع است. این بناها در داخل دارای ستونهای مزین و استوار، سرستونهای جانوران و با نقوش برجسته اند. و اغلب سردها با ستونها و دیوارهای سنگی، یا رواقهای خوش نقش، تزئین شده اند.
درون معبد شامل یک «چیتیه» یا تالار اجتماع است. دو ردیف ستونهای شبستان را از راهروهای کناری جدا می کند. در انتهای تالار هم محرابی وجود دارد که بقایای اجساد مردگان مقدس را در آن نگاهداری می کردند. (ش 6)
معبد غاری کارلی :
یکی از کهن ترین معابد هندی است. که در سال 50 میلادی ساخته شده است و به قولی زیباترین آنها است که تاکنون هب جای مانده است. این بنادر «کارلی» در فاصلۀ میان «پونه» و «بمبئی» قرار دارد. در این معبد آئین بودایی «هینه یانه» به شاهکار خود دست یافت. (ش 7)
برای ایجاد معبد کارلی قلۀ یک تپه را خالی کرده و معبدی به طول تقریبی 38 متر و ارتفاع چهارده متر در آن ساخته اند (صحن مرکزی معبد به یک استوپای یک پارچه در مذبح منتهی می گردد و در دو سوی صحن نیز ستونهای عظیمی با سرستونهای زنان و مردان فیل سوار تعبیه گردیده و دو راهروی جانبی احداث شده است.
این ستونهای بزرگ تابع بخش انتهایی معبد هستند به همین علت در پشت استوپا یک غلامگردش ایجاد شده است.
در هر سوی در ورودی، فیل های غول پیکر مانند دو اطلس، ساختمانی چند طبقه را بر دوش خود نگهداشته، و در دوسوی درگاهی اصلی نیز کسانی ایستاده اند که ظاهراً صاحبان خیراند.
زوجهای مونث و مذکری بر سطوح نقش شده اند. این پیکرهای موجدار، با حالت خشک و بی حرکت استوپا در داخل تناقض دارند و مانند یاکشی های استوپای سانچی، از زندگی سخن می گویند نه از مرگ.
غارهای آجانتا : این غارها علاوه بر آنکه جای بزرگترین و با اهمیت ترین نقاشیهای بودایی هستند. با معبد «کارلی» برابری می کنند و از این نظر نمونه ای از هنر ترکیبی خاص معابد هندی هستند.
که نیمی معماری است و نیمی از آن پیکر تراشی است. در غارهای شماره 1و2 تالارهای اجتماعی وسیعی وجود دارد که شقف آنها با طرحهای بسیار زیبا کنده کاری و نقاشی شده و بر ستونهای محکم برپا شده که این ستونها در پایین چهارگوش در قسمت بالا مدور، و به نواره های گل آذین شده اند، در غار شماره 26، ستونهای عظیم به افریزی می رسند که پس از پیکرهایی که فقط بزرگترین نیروی دینی و هنری می توانست جزئیات و دقایق آنها را کنده باشد. (ش 8)
برج بوده گایا :
جالب ترین معبد از معابد بودایی هند این برج بزرگ است که با طاقهای جناقی (نیزه دار) خود ممتاز است، و با این همه تاریخ آن ظاهراً به سدۀ نخست میلادی می رسد. هرچند که بقایای معماری بودایی همه ناقص است و شکوه و عظمت آنها بیشتر در هنر پیکر تراشی است تا سبک معماری آن شاید که پیرایشگری دیر پا سبب شده باشد که نمای بیرونی آنها زننده و عریان بماند.
البته باید به این نکته اشاره نمود که در معماری مذهبی بودایی دو نوع ساختمان وجود داشت، یکی تالار تمرکز که در واقع گسترش حجرۀ راهب بود و دیگری گنبد با
بقیعه اشیای متبرکه, که این دو نوع در ابتدا از هم مجزا بودند. اما هنگامی که معبدهای کارلی و بهاجا حدود سه یا چهار قرن پس از مرگ بودا ـ در غرب هند ساخته شده اند به طور توام در یک ساختمان جای داده شدند.
معماری معابد هندو (آئین هندو) : در زمانی که آیین بودایی در اوج اقتدار بود آیین هندو به تدریج قدرت و نیروی لازم را برای هم در همشکستن آیین بودا فراهم آورد. از حدود قرن دوم , یا اوایل ق . م آیین هندو مجدداً به اوج خود رسید. هند وان بهترین دستاورده ای هنری خویش را در جزیرة الفانتا در سدة ششم میلادی به وجود آورند این آثار این گونه پدةید آمده اند که درون قله ای را خاکبرداری کرده و یک تالار رستوران دار عظیم به وسعت سیصد متر مربع در آنم ایجاد کرده اند . بیننده به محض ور ود به این معبد از میان ردیف ستونهای سنگین به درون آن خیره می شوند تا آن که پس ار مانوس شدن با تاریکی شکلهای غول آسای سردیس شیوا در مقام مهادوا یعنی خدای خدایان و تجسم نیروها خلاقیت, بقاء و تخریب, شبیه سازی شده است. تصور قدرت بیدرنگ از مشاهدة ابعاد سرها که تقریباً 420 سانتی متر از سطح معبد ارتفاع دارند و بر بیننده جز قیافه ای کوتوله جلوه نمی کنند, به بیننده القاء می شود که هر یک از این سه چهره جنبة گوناگونی از عنصر جاودانی را بیان می کنند, چهرة وسطی نه سختگیر و نه مهربان است.
در عالیترین حالت درون نگری جاودانی است و به عالمی ورای بشریت می نگرد و در چهرة دیگر یکی نرم و لطیف, دیگری خشمگین و ترسان است. در دیوارهای اطراف قابهای کنده کاری شدة عمیقی که افسانه های مربوط به شیوا را مجسم کرده اند, قرار دارد.
معماران نو آور هندو, با همان نیرو ی خلاقی که به آفرینش معابد غاری انجامیده بود, به ساختن نخستین نیایشگاه سنگی ساخته پرداختند. یکی از این معابد که اکنون نیز بر پاست, «معبدویشنو» است که در اوایل سده ششم میلادی ـ در زمان سلسة پادشاهی و امپراتوری گوتپا در «دئوگیری» واقع در شمال هند ساخته شد. معبد هند و تالاری برای نیایش دسته جمعی نیست, بلکه اقامتگاه خداست یگانه شرطی که رعایتش الزامی است ساختن اتاقکی برای تمثال یا نماد مورد پرستش است. این مکان مقدس «گاربهاگریها» یا اتاقک شکم نامیده می شود دیواره های جسیم و سقف سنگینی دارد تا بتواند خدا را در خود نگه دارد و حفظش کند. درگاهی برای ورود شخصی معتقد , تنها موردی است که به پاره های امور معماری نیلز پیدا می کند. همانطوریکه دربارة استوپا ملاحظه کردیم این نیایشگاه معانی دیگری نیز دارد, مثلاً نماد پوروسا یا انسان ازلی است. به علاوه از لحاظ نقشه یک ماندالا , یا نمودار جادویی کیهان است و ابعادش بر اساس واحدها یا پیرایه های تعیین م ی گردند که اشارات و رموز جادویی دارند. مثلاً خود این معبد نمایی است که باید از بیرون مشاهده شود. تیوریهای معاصر غربی دربارة معماری به عنوان هنری که با شکل محدود کنندة فضا برای میسر ساختن اجراتی کارهای روزانه آدمیان سر و کار دارد در مورد معبد هندو صدق نمی کند. چون باید آن را به عنوان یک اثر پیکراتراشی ارزیابی کرد نه یک اثر معماری . در معبد نخستین مانند نیایشگاه دئوگیری, تزیینات محدو د و ممنوع و شکل یک مکعب ساده است, که در آغاز یک برج نیز بر روی آنها نهاده می شد. تمام دطوارها به جز دیوار مدخل ورودی یک پارچه و توپرند. اما سطوح کنده کاری شده ای مانند درگاهیهای کاذب کار گذاشته شده در دیواره ها نیز دارند.
از آثار معماری هند و که در جنوب این کشور است. گروه بی نظیری از پنج معبد کوچک و مستقل در «راتهاها» وجود دارد که احتمالاً به عنوان مدلهای معماری از برخی تکه سنگهای عظیمی که در آن منطقه پراکنده اند, تراشیده شده اند.یکی از این معبدها مذبح دار است, دیگری به شکل یک ناو طاقدار طولانی با سقف گهواره ای است که در انتهای آن منحنیهای که قدمتی طولانی در معمار باستانی دارد دیده می شود. کوچکترین آنها معبدی است که پلان چهار گوشه و سقف و بی شکل اش که سنگینی هم بر دیوار افکنده است قابل ملاحظه است.
معبد «دهاراماراجا» یعنی بزرگترین راتها, مقصوره مکعب وار ساده ای مشابه مقصورة معبد دئوگیری دارد. از دیگر معابد هندو می توان نیایشگاههای موکت شورا, بهروانشهر, که از نظر معماری اهمیت قابل توجهی دارد را باید نام برد.
معماری معابد جین. یکی از مهمترین آیینه های هند باستان, آیئن جین است:
جینیها به هنر معماری علاقه و دلبستگی فروانی داشتند. در طی سدهای یازده و دوازدهم میلادی, معابدشان زیباترین معابد هند بود. شاید که بتوان گفت که آنها سبکی خاص در معماری پدید نیاورند. بلکه نخست از نقشة معابد بو دایی, که در دل کوه کنده شده بود, تقلید کردند, سپس نقشة معابد محصور ویشنویاشیوا را, گروه گروه, بر فراز تپه ای بر پا داشتند. نمای این معابد ساده است. اما از در ون بسیار پیچیده و فنی بودند.
تقوای جین ها, موجب گردید که پیکر نامداران جین را, یکی پس از د یگ ری در نیایشگاههای بگذارند, که تعداد آنها بر بالغ بر 6449 پیکره بود.
معبد جین در «ایهلی» تقریباً به سبک یو نانی ساخته شده است, به شکل مربع با ستونهایی در بیرون یک رو اق, و یک مقصوره یا اتاق مرکزی در داخل درکحوراهو, جینها, ویشنوپرستان, و شیواپرستان, 28 معب د در کنار یکدیگر ساخته اند. گویی به این طریق ساخته اند.گویی به این طریق خواسته اند حقانیت دینی خود را نشان می دهند. کامل ترین آنها «نیایشگاه» پارشوناته» است که به شکل مخروطهای مطبق رو ی یکدیگر, با ارتفاع عظیمی برآورده اند. نماهای صیقل خورده آن, جایگاه شهری واقع از پارسیان جین است.