دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 11 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 44 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 65 |
گزارش کاراموزی تجزیه و تحلیل سیستم شرکت در 65 صفحه ورد قابل ویرایش
شناخت وتحلیل ساختار سازمانی وضع موجود
همانطور که ملاحظه میشود کل شرکت به دو بخش تولیدی و غیر تولیدی تقسیم شده است که هر دو بخش مستقیماتحت نظر مدیریت عامل میباشند بخش تولیدی از قسمتهایی نظیر تاسیسات ، تعمیرات و نگهداری ، کنترل کیفیت و بخش غیر تولیدی از قسمتهای تدارکات، امور مالی، وامور بازرگانی واداری تشکیل شده است .
در طراحی مجدد ساختار سازمانی با توجه به الزامات موجود مجموعه بخش تولیدی خود باید به سه قسمت عمده تفکیک شود . که این سه بخش عبارتند از :
بخش تولید اکسل پیکان
بخش تولید اکسل پژو
بخش تولید کرانویل – پینیون
چارت جدید به این دلیل بوجود آمده است که هر یک از این محصولات با توجه به خصوصیات فیزیکی و تکنولوژی ساخت از یکدیگر متفاوت بودند و نیاز مندیهای خاص خود را دارد که با توجه به این موضوع مدیریت واحد آنها اشکالاتی را در عمل بوجود میآورد که لزوم تغییر در ساختار سازمانی را ایجاب میکرد .
شناخت وتحلیل منظور ، خط مشی واهداف کیفی وضع موجود
شناخت و تحلیل منظور، خط مشی و اهداف کیفی وضع موجود
در زمینة شناخت و تحلیل خط مشی و اهداف کیفی و منظور های سازمانی در شرکت صنعتی محورسازان ایران خودرو می توان به برخی نکات اشاره نمود .
1 ـ رسالت و اهداف سازمان با توجه به وضع موجود شرکت کاملاً مناسب به نظر می رسد تنها نکته ای که دراین بند از خط مشی کیفی سازمان مورد توجه واقع نشده گسترش فعالیتهای شرکت در زمینة توسعة محصولات جدید و گسترش فعالیتهای شرکت غیر از زمینة تولید اکسل خودروهای بنزینی می باشد که با توجه به توان بالقوة شرکت برای حصول این امر رسیدن به آن دور از دسترس نیست یعنی شرکت می تواند محصولای غیر از اکسل نیز تولید نماید و روانه بازار کند و سازمان را هر چه بیشتر و بهتر توسعه دهد .
2 ـ در زمینة دیدگاه شرکت که در بند دوم خط مشی و اهداف ذکر شده است طرح سعی کرده است که بر اساس مدل TQM دکتر اوکلند با تاکید بر تعهد مدیران شرکت ، عزم و ارادة مدیران شرکت را در بسط و توسعة فرهنگ کیفیت که در آن جابه نام فرهنگ بهبود مستمر و پیش گیری از عیوب یاد شده بیان کند و آنرا در کلیة سطوح و فرآیندهای سازمان بسط داده است .
3 ـ در زمینة بحث از روش شرکت ناظم خط مشی سازمان با تاکید بر آموزش کارکنان در جهت تقویت روحیة تعهد گرایی و جلب مشارکت آنان در حقیقت بر این جملة معروف دکتر (( ایشی کاوا )) تاکید کرده که : کیفیت با آموزش شروع می شود و با آموزش ختم می شود و این امر را مبنای انجام صحیح امور دانسته در تمام سطوح سازمانی دانسته است که این امر بدون وجود فضای مناسب و روابط کاری صمیمانه در بین سطوح مختلف سازمان امکان پذیر نیست و این امر هم بایستی با آموزش کارکنان تامین شود که این نشانگر یک چرخة مناسب در جهت انجام صحیح امور در تمامی سطوح می باشد .
4 ـ سازمان الگی خود را در نظام مدیریت کیفیت بر اساس الزامات و بایدهای دو استاندارد ISO /TS 16949 , ISO 9001-200 بنا نهاده است و تمامی کارکنان خود را با احترام متعهد به اجرای الزامات مندرج در این استانداردهای سیستم کیفیت که در نظام کیفیت شرکت آمده کرده است .
شناخت وتحلیل وضع موجود از مسئولیت مدیریت
گزارش شناخت وتحلیل وضع موجود از مسئولیت مدیریت
در شرکت محورسازان ایران خودرو "نماینده مدیریت" تمام اختیارات را در غالب سیستم مدیریت کیفیت در اختیاردارد. باوجود این مدیریت در نهایت تنها مسئول در مقابل وجود محصول نامرغوب می باشد .
مدیریت در این سازمان باتوجه به وظایفی که برای آن در نظر گرفته شده است می بایست در جهت برقراری سیستم مدیریت کیفیت خط مشی واهداف کیفیت را برای سازمان تعیین نماید .به این منظور مدیریت بر اساس رسیدن به اهداف معین شده بایستی خط مشی را تعیین کند . مدیریت باید میزان رضایتمندی مشتری (در اینجا منظور ایران خودرو ) و مصرف کنندگان را اندازه گیری و بررسی نماید و بر این اساس "بهبود مستمر " را در دستور کار خود قرار دهد .
مسئولیت واختیار دیگر مدیران در ردة میانی سازمان وشرح وظایف کلیة پرسنل لازم است که توسط مدیریت مشخص شده باشد.
با توجه به آنکه مدیریت نهایتاً تنها مسئول در مقابل وجود محصول نامرغوب دراین شرکت است لذا مدیریت خود را نماینده مشتری در سازمان می داند .
از دیگروظایفی که بر عهده مدیریت می باشد تأمین منابع مورد نیاز شرکت است , که باید آنها را در اختیار نمایندگان مختلف خود در بخشهای مختلف سازمان , برای دستیابی به حداکثر رضایتمندی کلیة طرفهای ذینفع در شرکت , قرار دهد.
مدیریت همچنین موظف است بازنگری مدیریت را در دستور کار خود قرار دهد, به این منظور نماینده مدیریت باید هر شش ماه تمامی مسائل وموارد مثبت ومنفی در رابطه با استقرار سیستم کیفیت ونگهداری سیستم را به مدیر عامل گزارش دهد این موارد اکثراًشامل: میزان برگشتی , میزان ضایعات , و میزان مغایرت ها با استاندارد و ...
هدف از انجام بازنگری های مدیریت شش ماهه حصول اطمینان از رسیدن به اهداف سازمان است .
ازدیگر مسئولیتهای مدیریت تعیین طرح تجارت است, هرچند دراین شرکت مدیریت درتعیین طرح تجارت تنها در مقابل شرکت ایران خودرو مسئولیت دارد .
دیگر مسئولیت مدیریت ایجاد انگیزش وتفویض اختیار ورضایتمندی در کارکنان است.
در پایان لازم به توضیح است که نمایندگی مدیریت در شرکت محور سازان ایران خودرو بر عهده واحد تضمین کیفیت و در واقع مدیر آن واحد می باشد.
شناخت وتحلیل وضع موجود ازمدیریت منابع وتحقق محصول
گزارش شناخت و تحلیل وضع موجود از مدیریت منابع و تحقق محصول
در شرکت محورسازان ایران خودرو مدیریت منابع و تحقق محصول ذکر شده در استاندارد ISO 9001 با توجه به وضع خاص شرکت به آن مفهوم خواسته شده در استاندارد اجرا نمی شوند .
در حقیقت این بخشها بر اساس بند APQP که در ISO/ TS 16949-99 آمده است در شرکت عمل می شود که Document های آن در بخش مهندسی قرار دارد و از اختیار واحد تضمین کیفیت خارج می باشد .
آنچه که در نظامنامة کیفیت سازمان در مورد مدیریت منابع آمده به شرح زیر است :
نیازمندیهای مربوط به منابع در سازمان مشخص گردیده و با توجه به آنها منابع لازم نظیر استفاده از نیروی متخصص و آموزش دیده و در مدیریتهای اجرایی و امور اپراتوری و همچنین ممیزیهای داخلی و مشاغلی که عملکرد آنها منجر به تائید فعالیتهایی می گردد در چارچوب (( سیستم کیفیت پیش بینی شده )) APQPهستند .
شناخت وتحلیل وضع موجود از اندازه گیری ، تجزیه و تحلیل و بهبود
گزارش شناخت و تحلیل وضع موجود از اندازه گیری ، تجزیه و تحلیل و بهبود :
در جهت اجرای این بند ، در سیستم مدیریت کیفیت شرکت محور سازان ایران خودرو فرآیند اندازه گیری ، تجزیه و تحلیلی و بهبود فرآیندهای سازمان در پنج گام به شرح زیر انجام می شود .
1- شناسایی کامل فرآیندها :
در این زمینه واحد تضمین کیفیت فرآیندهای جاری در سازمان را شناسایی می کند وبر اساس اهمیت آنها فرآیند ها را در سه دستة :
الف ) فرآیندهای اصلی با نشان A
ب ) فرآیندهای مدیریتی با نشان M
ج ) فرآیندهای پشتیبانی با نشان P
دسته بندی می نماید و آنها را مشخص می کند .
2 ـ ماتریس ارتباطات :
واحد تضمین کیفیت ماتریسی را تحت عنوان ماتریس ارتباطات طراحی می کند که بر
اساس واحدهای مندرج در ساختار سازمانی و فرآیندهای دسته بندی شده ساخته می شود .در این ماتریس فرآیندها در ستون اول سمت راست وارد می گردند واحدهای سازمانی در بالاترین سطر ماتریس به نام یا علامت اختصاری نوشته می شوند به این ترتیب نقش هر واحد درانجام هر فرآیند درسطرها و ستونهای دیگر ماتریس باشد نشانة A و M و P مشخص می گردد به بیان دیگر در انجام هر فرآیند درجه اهمیت هر کدام از واحدهای دخیل در انجام آن فرآیند مشخص می شود . نمای کلی این ماتریس به پیوست ارائه گردیده .
3 ـ برای هر فرآیند پارامتری تعیین می شود که نشانگر میزان موفقیت و انجام درست آن فرآیند می باشد و معمولاً مقداری بر حسب درصد واحد آن می باشد .
4 ـ اندازه گیری پارامترها :
برای سنجش و تحلیل وضعیت فرآیندها بایستی پارامترهای تعیین شده برای آنها اندازه گیری می شود این اندازه گیری بر اساس جدول برنامة بهبود که تهیة آن در روش اجرایی زیر آمده است تهیه می شود .
1 ـ روش اجرایی سنجش و عملکرد و فرآیند بر اساس نمودار PDCA دمینگ
2ـ روش اجرایی بهبود مستمر
نمای کلی این جدول طرز تهیة آنرا به طور واضح نشان می دهد که این نمای کلی به پیوست این بخش آمده است .
در فرم برنامه بهبود که نمونه آن در صفحه بالا آورده شده است ابتدا نام واحدی را که مورد سنجش واقع میشود وارد میگردد . در بند بعدی هدف این سنجش و ملاحظات مربوط به آن که از فرایندهای اندازهگیری و تجزیه تحلیل حاصل شده وارد میگردد . سپس در بند شرح هدف با پرداختن به جزییات هدف اصلی آنها را به طور کامل شرح میدهیم و در ستونهای مقابل مورد ارزیابی قرار می دهیم .
در این ستونها ابتدا وضعیت فعلی را براساس شاخص کنترلی ( پارامتر ) که در ستون بعدی آمده وارد میکنیم . در ستوا بعدی جهت بهبود را با بهره گیری از پیکانهایی که جهتآنها رو به بالا یا پایین است مشخص میشود .
در شرکت محورسازان ایران خودرو در وضعیت ثابت یا بدون تغییر جهت بهبود را رو به پایین در نظر میگیریم . سپس در بند مربوط به « شرح اقدام » شرح اقدامات اصلاحی که باید انجام شود را وارد میکنیم . سپس در ستون بعدی وضعییت آتی را با کمک شاخص کنترلی پیشبینی میکنیم . در سه ستون باقی مانده بعدی زمانهای شروع برنامه بهبود و دوره ارزیابی آن به همراه افراد مسئول برنامه بهبود مشخص میشود .
2ـ4ـ سیستم کیفیت :
1-2-4- کلیات:
شرکت محور سازان ایران خودرو سیستم کیفیت خود را بر مبنای الگوی استاندارد 2000ـ9001 ـ I SO و شرایط اجرایی ایجاد نموده تا بدینوسیله نیازمندیهای تعیین شده در استاندارد مذکور و نیازمندیهای مشخص شده را ایجاد ، مدون و نگهداری نماید.
در همین راستا نظامنامه کیفیت بعنوان بالاترین سطح 2000ـ 9001 ـ ISO را بصورت کلی و همچنین ساختار مدارک سیستم کیفیت را بیان می نماید .
مسئولیت تهیه و بازنگری نظامنامه کیفیت را بعهده مدیر تضمین کیفیت می باشد .
نظامنامهکیفیت پس ازتصویب مدیریت عاملکه با درج امضای ایشان بر رویجلد نظامنامه مشخص میگردد . توسط مدیر تضمین کیفیت معتبر و نسخ آن توزیع می گردد.
مدیر تضمین کیفیت مسئولیت دارد در دوره های یکساله نظامنامه کیفیت را بازنگری و در صورت لزوم اصلاحات لازم را در آن اعمال نماید.
دومین سطح مدارک سیستم کیفیت روشهای عمومی است . در روشهای عمومی توضیح داده شده است که چه کاری ؟ توسط چه کسی ؟ چه موقع ؟ و چگونه ؟ انجام می شود.
در سیستم کیفیت شرکت محورسازان ایران خودرو در مورد فعالیتهای مرتبط با نیازههای 94ـ9001 ـ I SO
استاندارد روش اجرایی مربوطه تهیه گردیده است .
لیست روشهای عمومی سیستم کیفیت در لیست 201 – L Q A آورده شده است .
سومین سطح مدارک سیستم کیفیت شامل دستور العمل کاری می باشد که در این مدارک چگونگی نحوه انجام فعالیتها شرح داده شده است . لیست دستور العمل کاری سیستم کیفیت آورده شده است .
چهارمین سطح مدارک سیستم کیفیت شامل سوابق اجرایی نظام کیفیت ، فرمها ، استاندارد مرجع ، شناسنامه های محصول ، کالا و … می باشد ، این سطح نشان دهنده چگونگی عملکرد نظام کیفیت می باشد.
2-2-4- روشهای اجرایی سیستم کیفیت :
الف – روشهای عمومی فعالیتهای مرتبط با نیازهای استاندارد94ـ9001 ـ I SO تهیه شده است . روشهای عمومی به گونه ای تهیه شده اند که با خط مشی کیفی شرکت سازگار باشند .
ب – امور اجرایی سیستم کیفیت براساس روشهای عمومی و دستور العمل های مدون شده اجرا می شوند ، در مدارک مذکور با توجه به پیچیدگی کار وشیوه های بکار رفته ، محدوده و جزئیات امور درج شده است .
ج ـ در روشهای سیستم کیفیت با توجه به گستردگی امور ،در صورت نیاز به دستور العمل های اجرائی اشاره شده است.
3-2-4- طرح ریزی کیفیت :
الف – در سیستم کیفیت شرکت محور سازان ایران خودرو برای کالاها ، محصولات میانی و محصولات نهایی مشخصات برنامه های بازرسی مربوطه مطابق سیستم منتقل شده از موجود می باشد و نیازهای کیفیتی از طریق آنها برآورده می گردد.
در هنگام تغییر در پارامترهای تعریف شده ، واحد مهندسی مسئول بررسی ،تهیه و تائید مدارک می باشد و کنترل کیفیت مسئولیت بررسی و تهیه برنامه های بازرسی مورد نیاز را بر عهده دارد.
ب ـ کلیه مشخصات مورد نیاز جهت حصول اطمینان از کیفیت کالاها و محصولات در شناسنامه های مربوطه و مدارک تالبوت ثبت گردیده است .
ج ـ جهت حصول اطمینان از سازگاری هماهنگی امور مختلف در شناسنامه های کالا و مدارک تالبوت و برنامه های بازرسی مراتب کار از طریق اخذ تائید از واحدهای ذیربط انجام می گیرد.
د ـ در تهیه برنامه های بازرسی ، بازرسی ها و کنترل های مورد نیاز تعیین و ثبت می گردد.
ه ـ واحد کنترل کیفیت مسئولیت دارد هر گونه نیاز جهت افزایش سطح کنترل ها را تحت بررسی داشته و نیازهای خود را به مدیریت شرکت منتقل نماید تا جهت تامین آنها برنامه ریزی لازم صورت پذیرد.
وـ در روشهای اجرائی سیستم کیفیت بازرسی های مواد اولیه ، محصول میانی و محصول نهایی و همچنین برنامه های بازرسی پیش بینی و مدون شده است تا روش تصدیق مناسب در کلیه مراحل تولید ونیز ورود مواد اولیه مشخص گردد.
ز ـ در سیستم کیفیت شرکت محور سازان خودرو در کلیه مراحل بازرسی مواد اولیه ،محصول میانی و محصول نهایی معیارهای پذیرش کالاهای مورد بازرسی در برنامه های بازرسی آورده شده است.
ح ـدر کلیه روشهای اجرایی و دستور العملهای سیستم کیفیت نحوه ثبت سوابق در صورت نیاز فرمهای مربوطه معرفی شده اند.
دسته بندی | فنی و مهندسی |
بازدید ها | 8 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 13 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 14 |
گزارش کاراموزی نگاهی اجمالی به سیستم نت کارخانه در 14 صفحه ورد قابل ویرایش
نگاهى اجمالى به سیستم نت کارخانه :
سیستم تعمیرات و نگهدارى در کارخانجات دارو پخش به صورت نیمه متمرکز است . در این سیستم بیش از 120 نفر در سطوح مختلف مهارتى در بخشهاى گوناگونى مشغول به کارند که همگى وظایف خود را زیر نظر مدیریت فنى مهندسى انجام مى دهند . واحد برنامه ریزى فنى مهندسى نیز تحت نظر این مدیریت اقدام به برنامه ریزى فعالیتهاى نت و کالیبراسیون در این واحد تولیدى مى نماید .
دیگر زیرمجموعه هاى مدیریت فنى مهندسى را مى توان به بخشهاى مرتبط با تولید و غیر مرتبط با تولید تقسیم کرد .
بخشهاى ساختمانى ، تأسیسات ، نوسازى ، تراشکارى ، برق و الکترونیک را بخشهاى پشتیبانى یا غیر مرتبط با تولید مى خوانیم که در تعمیر و نگهدارى تجهیزات خطوط مختلف تولیدى این کارخانه نقشى ندارند و به صورت غیر متمرکز بیشتر به تعمیر و نگهدارى از تجهیزات جانبى کل کارخانه نظیر سیستمهاى تهویه ، خطوط انتقال انرژى و ... مى پردازند . تقسیم کار بین این بخشها فراتر از خطوط مختلف بوده و ملزم به ارائه خدمت خاص خود به تمام کارخانه مى باشند .
اما بخشهاى مرتبط با تولید در دارو پخش به حسب خطوط گوناگون تولید تقسیم کار کرده اند .
فنى مهندسى 1 مسئول تعمیر و نگهدارى از تجهیزات خطوط استریل ، شربت و پماد میباشد و فنى مهندسى 2 مسئولیت تعمیر و نگهدارى ازخطوط ساخت ، پرس و بسته بندى قرص و کپسول را بر عهده دارد .
فنى مهندسى 3 در ارتباط با خطوط سرم سازى و مگومین کامپوند فعالیت مى کند .
نکته حائز اهمیت این است که هر کدام از این سه بخش به دو دست? برق و مکانیک تقسیم میشوند و با دیدى تخصصى و تفکیک شده اقدام به انجام سرویسهاى تعمیر و نگهدارى در بخش خود مینماید .
وجود تکنسینهاى متخصص و کار آزموده در این بخشها شرکت را از عقد هر گونه قرارداد جانبى با پیمانکاران خارج از کارخانه جهت انجام عملیات تعمیرات و نگهدارى تجهیزات خطوط تولیدى بى نیاز ساخته است . البته واضح است که توان بخش تراشکارى کارخانه نیاز گسترده و متنوع واحدهاى فنى مهندسى را تأمین نمى کند و کارخانه جهت تأمین نیاز این واحدها در اکثر موارد از پیمانکاران خارج از کارخانه نیز بهره مى گیرد .
واحد برنامه ریزى فنى مهندسى با تلاش چند ساله اى موفق به ایجاد یک سیستم تعمیرات و نگهدارى براى کارخانه شده است مجموعه اى از یک نرم افزار به نام تیمار و چندین فرم اطلاعاتى هماهنگ با آن که نرم افزار تیمار بصورت یک بانک اطلاعاتى حاوى اطلاعات و گزارشهاى عملکرد سیستم مى باشد و بخشهاى در ارتباط با نت موظفند عملکرد خود را توسط فرمهاى تهیه شده ( که هماهنگى کاملى با نرم افزار دارند ) به برنامه ریزى اطلاع دهند .
و تعمیرات کارخانجات دارو پخش در پى مى آید .( 1)
عنوان : دستورالعمل نگهدارى و تعمیرات ؛
هدف : مدون نمودن عملیات نگهدارى و تعمیرات پیشگیرانه و نیز تعمیرات اضطرارى ماشین آلات تأسیسات و تجهیزات به منظور حصول اطمینان از استمرار فرایند و همچنین نگهدارى آنها در شرایط قابل قبول ؛
دامن? کاربرد : کلیه ماشین آلات تولیدى ، تأسیسات و تجهیزات پشتیبانى تولید ؛
مسئولیتها : مسئولیت نظارت بر حسن اجراى این دستورالعمل بر عهد? مدیر فنى مهندسى میباشد .
مراحل و روش
الف – نگهدارى روزان? ماشین آلات
1-رئیس برنامه ریزى فنى ومهندسى اطلاعات بازدید و نگهدارى روزان? ماشین آلات را از طریق کاتالوگهاى مربوطه و نیز تجرب? پرسنل فنى با همکارى رؤساى بخشها و سرپرستان فنى جمع آورى مینماید .
2-او همچنین چک لیست نگهدارى روزانه ماشین آلات را از روى اطلاعات فوق با همکارى کارشناس برنامه ریزى نت و رؤساى بخشهاى فنى و مهندسى تهیه مینماید .
3-رؤساى بخشهاى فنى و مهندسى چک لیست نگهدارى روزان? ماشین آلات را جهت نصب بر روى دستگاهها به رؤساى بخشهاى تولیدى تحویل مى نمایند .
1- اطلاعات این بخش خلاصه اى است از « دستورالعمل نگهدارى و تعمیرات » کارخانه که با کد DPW1409274 ثبت گشته است .این رویه آخرین بار در تاریخ 8/8/78 مورد بازنگرى کلى قرارگرفته است .
4- رؤساى بخشهاى تولیدى برصحت انجام کار نگهدارى روزان? اپراتورهاى دستگاهها نظارت نموده و در پایان هر ماه چک لیستهاى تکمیل شده را تأیید و با همکارى ناظر بخش به رؤساى بخشهاى فنى و مهندسى تحویل مى دهند .
5- رؤساى بخشهاى فنى ومهندسى در طول ماه بر حسن انجام کار اپراتورها در خصوص نگهدارى روزانه ماشین آلات نظارت نموده و پس از دریافت چک لیستهاى ارسالى از بخش هاى تولیدى ، با همکارى سرپرستان فنى نظر خود را بر روى آن درج نموده و سپس آن را جهت رئیس برنامه ریزى فنى ومهندسى ارسال مى نمایند .
6- رئیس برنامه ریزى فنى ومهندسى پس از کنترل چک لیستهاى نگهدارى روزانه ماشین آلات ، گزارشى از وضعیت ماشین آلاتى که مکررا" داراى ایراد مى باشند تهیه و به همراه چک لیست نگهدارى روزانه ماشین مربوطه جهت مدیر فنى ومهندسى ارسال مى نماید که البته این کار را با همکارى کارشناس برنامه ریزى نت به انجام مى رساند .
7- مدیر فنى مهندسى پس از بررسى گزارش فوق ، در خصوص رفع مشکل از اینگونه ماشین آلات ، با همکارى رئیس برنامه ریزى فنى مهندسى ، اقدام به برنامه ریزى در این زمینه مى نماید.
ب- تهیه روش اجرایى نت پیشگیرانه :
رئیس برنامه ریزى فنى مهندسى :
1-اطلاعات مربوط به نگهدارى ماشین آلات را از کاتالوگ دستگاهها و نیز تجرب? پرسنل فنى و با همکارى رؤساى بخشها و سرپرستان فنى استخراج و در فرم اطلاعات نت جمع آورى مى نماید .
دسته بندی | فنی و مهندسی |
بازدید ها | 4 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 24 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 25 |
گزارش کاراموزی مهندسی و معماری سیستم ها در 25 صفحه ورد قابل ویرایش
چکیده
در ایجاد سیستمهایی که نمونههایی از آنها موجود است، مهندسی سیستمها به کار گرفته میشود. پیچیدگی این گونه سیستمها معمولاً کم است. اما وقتی موضوع ایجاد یک سیستم جدید یا سیستمهای پیچیده که دارای کنترلپذیری کم هستند، مطرح میشود مهندسی سیستمها پاسخگو نخواهد بود و معماری سیستمها استفاده میشود. این مقاله به معرفی معماری سیستمها، مقایسه معماری سیستمها با مهندسی سیستمها، و متدولوژی معماری سیستمها میپردازد.
کلیدواژه : معماری سیستمها؛ مهندسی سیستمها؛ ایجاد سیستمها؛ سیستمهای پیچیده؛ سیستمهای اجتماعی؛ متدواوژی
بیشتر مطالب این مقاله از رکتین (1991) و مایر و رکتین (2000) گرفته شده است.
1- مراحل ایجاد سیستمها
هر پروژهای، چه ساخت یک کلبه باشد چه یک هواپیما، با ظهور یا حضور کاربر بالقوه، یک احساس نیاز و یک مجموعه از منابع شامل منابع انسانی و فیزیکی آغاز میشود. با بررسی تاریخچه پروژهها، میبینیم که بیشتر پروژهها به عنوان تطبیق تکاملی و تدریجی ساختارهای موجود انجام میشوند. به عنوان مثال ساختار یک کشتی سالهاست که طراحی شده است. این ساختار بر پایه اصولی شکل گرفته که کمتر تغییر یافته است. آنچه تغییر میکند و تکامل مییابد تواناییهای آن ساختار از ابعاد مختلف است؛ مواد اولیه استفاده شده، قابلیتهای فنی، ظاهر و غیره. به عنوان مثال دیگر میتوان به یک سیستم اطلاعات مدیریت اشاره کرد. اصول چنین سیستم اطلاعاتی چندین سال است که پایهریزی شده است و بیشتر تلاشهای صورت پذیرفته در جهت پیادهسازی، اجرا و تکمیل آن بوده است. در چنین پروژههایی تنها اقتباس سادهای از ساختارهایی میشود که مقصود و مفهوم آنها کاملاً روشن و بدیهی است. مراحلی که در ایجاد چنین سیستمهایی طی میشود در شکل 1 آمده است (خطهای وصل کننده به عمد بدون جهتند، یعنی این فرایند رفت و برگشتی است):
اولین مشکلی که در چنین فرایند سرراستی اتفاق میافتد هنگامی است که یک نوع جدید از ساختار در راستای مفاهیم ساختار موجود مورد نیاز باشد که اصول و فناوریهای جدیدی را طلب کند. اینجاست که به یک نوع فعالیت مهندسی نیاز است (شکل 2).
هر چه ساختار پیچیدهتر میشود جریان پروژه نیز پیچیدهتر میشود. معمولاً جریان پروژههای سیستم را در قالب «مدل آبشاری » به صورت زیر نمایش میدهند (شکل 3):
در چنین فرایندی گروههای متفاوتی انجام وظیفه میکنند و مهندسین سیستم عهدهدار تطبیق عناصر ساختار در جاهایی هستند که «فصل مشترکها » نامیده میشوند.
2- پیچیدگی در سیستمها
واژه «پیچیدگی » از ابعاد گوناگون قابل بررسی است. از دیدگاه کمی و ریاضی، بهترین راه شناخت پیچیدگی آن است که آن را به مثابه یک مفهوم آماری در نظر بگیریم؛ یعنی مفهوم پیچیدگی، برحسب احتمال قرار گرفتن یک سیستم در یک حالت خاص و در یک زمان معین، به بهترین وجه قابل تشریح است. در حالی که از دیدگاه غیرکمی، پیچیدگی را کیفیت یا خاصیتی برای سیستم تلقی میکنند که در اثر تلفیق پنج عامل (رضائیان 1376، 100-102) زیر به وجود میآید:
(1) تعداد عناصر تشکیل دهنده سیستم
(2) میزان تعامل عناصر مختلف سیستم
(3) نحوه تعامل عناصر مختلف سیستم
(4) ویژگیهای هر یک از عناصر سیستم
(5) درجه نظام یافتگی ذاتی سیستم
بنابراین اکتفا به برخی از شاخصهای مذکور برای تشخیص میزان پیچیدگی، گمراه کننده است. در واقع، برای به دست آوردن یک شاخص معنیدارتر، باید علاوه بر «تعداد عناصر» و «میزان تعاملهای میان آنها»، «نحوه تعامل»، «ویژگیهای هر یک از عناصر» و «درجه نظام یافتگی سیستم» نیز مورد ملاحظه قرار گیرند. به این ترتیب، تحلیلگر میتواند با استفاده از مجموعه این پنج شاخص، به مجموعه حالتهای ممکن قابل تصور برای سیستم دست یابد. برای مثال هنگام تعیین حیطه نظارت یک سرپرست، اگر کار خیلی تکراری باشد و اعضای گروه نیز خوب آموزش دیده باشند، با فرض اینکه هیچ تلاش عمدی برای به زحمت انداختن سرپرست انجام نشود، و نسبت بالایی از تعاملهای بالقوه به تعامل بالفعل تبدیل نشود، سیستم موردنظر، سیستمی ساده تلقی میشود. البته مجموعه قوانین و رویههای موجود نیز ممکن است موجب کاهش قابل ملاحظه تعاملهای مذکور شود. بنابراین، پیچیدگی یک مفهوم نسبی است که در اثر تعامل مجموعه عوامل پنجگانه مذکور معین میشود (نه فقط برخی از آنها، نظیر «تعداد عناصر» و «میزان تعامل»). برای مثال، سرپرستی که دو متخصص انرژی (که یکی ذغال سنگ را به مثابه امیدوارکنندهترین منبع انرژی آینده در نظر میگیرد و دیگری بر مزایای انرژی هستهای تأکید دارد؛ یعنی وجود دیدگاههای متفاوت) زیر نظر وی کار میکنند، در مقایسه با کسی که حدود بیست مهندس نفت را سرپرستی میکند، با سیستمی بمراتب پیچیدهتر مواجه است.
در واقع دو عامل اول به پیچیدگی «ساختاری» و سه عامل آخر به پیچیدگی «رفتاری» سیستم اشاره دارند. آنچه که در این جا مدنظر ماست بیشتر پیچیدگی رفتاری است. در پیچیدگی ساختاری تعداد عناصر سیستم خیلی زیاد بوده و میزان تعامل بین آنها بسیار زیاد یا حتی بیشمار است. در پیچیدگی رفتاری روابط علت و معلول کاملاً روشن نیستند و نتایج کوتاه مدت و بلند مدت خیلی متفاوتند. اقدامات اعمال شده بر روی بخشهای مختلف سیستم نتایج متفاوتی دارند و ممکن است دخالتهای حساب شده و روشن، نتایج غیر قابل پیشبینی و غیر منتظره داشته باشند. رفتار کلی سیستم به سختی قابل پیشبینی است. رفتار کلی سیستم در کل قابل مشاهده نبوده و اندازهگیری آن مخرب یا غیر قابل انجام است. به سختی میتوان پیچیدگی رفتاری را بر اساس قوانین حاصل از نظریات بیان نمود چرا که داده کافی و پایا وجود ندارد (ساسمن 2000).
برای مثال، قوانین و مقررات مدون حاکم بر نحوه تعامل عناصر سیستم و عوامل تعیین کننده ویژگیهای آن عناصر، بر میزان پیچیدگی سیستم اثر میگذارند. برخی برای سنجش میزان پیچیدگی یک سیستم از دو عامل یا معیار «تعداد عناصر تشکیل دهنده سیستم» و «میزان تعامل عناصر مختلف سیستم» استفاده میکنند که ممکن در برخی موارد سطحی و گمراه کننده باشد. اگر کسی بررسی خود را به این دو بعد محدود کند، به مسیری هدایت میشود که ممکن است موتور ماشین سواری را در شمار سیستمهای بسیار پیچیده قرار دهد. زیرا موتور ماشین از تعداد قطعات زیادی تشکیل شده و به همین میزان نیز میان اجزای آن تعامل وجود دارد. همچنین براساس این دو شاخص پیچیدگی، تعامل میان دو نفر انسان (یک سیستم اجتماعی)، در شمار سیستمهای بسیار ساده قرار میگیرد زیرا این سیستم فقط دو عنصر دارد و میان آنها فقط دو رابطه تعاملی قابل تصور است. در صورتی که اگر فرد مذکور، در تحلیل خود به نقش سه عامل دیگر مؤثر بر پیچیدگی (یعنی «نحوه تعامل عناصر مختلف سیستم»، «ویژگیهای هر یک از عناصر» و «درجه نظام یافتگی ذاتی سیستم») نیز توجه کند، به نتیجه دیگری خواهد رسید. در مورد موتور ماشین، تحلیلگر مشاهده خواهد کرد که میزان تعامل موجود میان قطعات آن، از قوانین و توالی معینی تبعیت میکنند و ویژگیهای عناصر آن از پیش تعیین شدهاند. بدین ترتیب با استفاده از این پنج شاخص پیچیدگی، تحلیلگر متوجه میشود که موتور ماشین در واقع یک سیستم بسیار ساده است در حالی که سیستم «تعامل میان دو انسان» که به ظاهر ساده به نظر میرسید، در واقع سیستم بسیار پیچیدهای است زیرا ویژگیهای هیچ یک از عناصر آن، از پیش قابل تعیین نیستند. از آنجا که احتمال شرطی بودن رفتار آنها، علیرغم وجود برخی قوانین ثابت در مکالمه و تعامل، بسیار کم است، نتیجه نهایی تعامل یا گفتگو قابل پیشبینی نیست زیرا عناصر این سیستم در رعایت یا عدم رعایت آداب معاشرت، آزادی عمل دارند و درجه قابلیت پیشبینی حالت نهایی برخورد آنها، بسیار پایین است. بنابراین، تحلیلگر متوجه میشود که این سیستم دو نفره، در واقع یک سیستم بسیار پیچیده است.
3- پیچیدگی و کنترلپذیری (رضائیان 1376، 80-83)
در صورتی که ویژگی «میزان پیچیدگی» را مبنای طبقهبندی سیستمها فرض کنیم، مجموعهای مشتمل بر سیستمهای ساده، سیستمهای پیچیده، و سیستمهای بسیار پیچیده قابل تشخیص خواهد بود.
سیستم ساده، سیستمی است که تعداد اجزای تشکیل دهنده آن کم بوده و روابط محدودی میان آنها برقرار باشد در حالی که سیستم پیچیده، سیستمی است که دارای اجزای بسیار زیاد و به هم وابستهای باشد و سیستم بسیار پیچیده نیز سیستمی است که شناسایی و تشریح دقیق اجزاء و ویژگیهای آن، امکانپذیر نباشد.
ویژگی دوم (قابلیت پیشبینی) با ماهیت سیستم از حیث «میزان قطعی بودن یا احتمالی بودن»، سر و کار دارد. در این مورد، دو وضعیت قابل تصور است: در وضعیت اول، اجزای سیستم به گونهای کاملاً قابل پیشبینی با یکدیگر تعامل دارند در حالی که در وضعیت دیگر، رفتار سیستم قابل پیشبینی نیست، ولی ممکن است آنچه اتفاق میافتد، قابل پیشبینی باشد.
همانگونه که ملاحظه میشود در سیستمهای پیچیده اجتماعی عوامل متعدد بیرونی وجود دارند که بر فرایند ایجاد سیستمها تأثیر میگذارند. عوامل اجتماعی و سیاسی، پایایی و عناصر جهان واقعی به جریان اصلی ایجاد سیستمها وصل شدهاند. در این شکل هر چه ضخامت خط بیشتر باشد نشان دهنده ارتباط بیشتر و قویتر است.
معماری معمولاً با تولید یک توصیف ذهنی یا نوشتاری مجرد (یک مدل) از سیستم و محیطش آغاز میشود. گامها و شاید سالهای زیادی بین این تجرد و ارزیابی نهایی وجود دارد. دقیقاً قبل از اینکه ارزیابی کامل شود، سیستم با جهان واقعی روبرو میشود. عدم آگاهی از این که جهان واقعی میتواند کاملاً متفاوت از مدل مفهومی معمار از جهان باشد خیلی از ساختارهای پیش از این عقلایی را با مشکل مواجه ساخته است.
فرضیات تست خواهند شد و شاید ناقص شناخته شوند. نظریهها، ایدهها و طرحها تست خواهند شد. جهانی که سیستم در آن به وجود خواهد آمد احتمالاً در هنگام ساخت سیستم تغییر خواهد کرد.
کار یک معمار سیستم این است که ساختاری در شکل یک سیستم از جهان بدساخت یافته و ذاتاً نامحدود از نیازهای بشری، فناوری، اقتصاد، سیاست، مهندسی و امور صنعتی تولید نماید. معمار سیستم باید اصول مهندسی که هر ساختار بر آن بنا میشود را بداند. در این راه تجربه و قدرت تشخیص ضروری است و معمار باید بینش حاصل از تجارب قبلی را کسب نماید. مسئله معمار این است که پیچیدگی را به درجهای قابل کنترل کاهش دهد، خصوصاً تا جایی که بتوان آن را با فنون قدرتمند تحلیل مهندسی بررسی نمود. تنها باید کارکردهای ضروری را مد نظر قرار داد. به منظور داشتن جوابهایی در حدود عملی، باید محدودیتهایی را بکار بست. بنابراین معمار یک «مهندسی عمومی» نیست بلکه متخصص در کاهش پیچیدگی، عدم قطعیت و ابهام به مفاهیم عملی است.
از جهت نظری سیستمها دارای مرز مشخصی نیستند یا به عبارت دیگر مرز ندارند. اما در عمل در مطالعه سیستمها مرزی برای سیستم تعریف میکنند. این کار برای سیستمهای پیچیده خیلی مشکلتر بوده و حتی ممکن است نشدنی باشد. یکی از تفاوتهای معماری با مهندسی و روش علمی در این نقطه اتفاق میافتد. در مهندسی مرز تعریف شده خوبی برای سیستم یا مسئله سیستم تعریف میکنند و سپس یک راه حل محدود شده و مشخص ارائه میکنند.
دسته بندی | صنایع |
بازدید ها | 12 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 25 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
گزارش کاراموزی مهندسی صنایع و سیستم ها در 24 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمهای بر مهندسی صنایع و سیستمها
چکیده
در این مقاله تاریخچه شکلگیری و تکامل مهندسی صنایع و تغییر آن از مهندسی صنایع سنتی به مهندسی صنایع و سیستمها شرح داده میشود. مهندسی صنایع و سیستمها، تعریف و جایگاه آن در سازمان بررسی میشود. در پایان به برخی از فعالیتهای مهندسی صنایع و سیستمها اشاره میشود. تاریخچه مهندسی صنایع، سیر شکلگیری مهندسی صنایع تا جنگ جهانی دوم، تکامل مهندسی صنایع بعد از جنگ جهانی دوم، ارتباط مهندسی صنایع با مدیریت، تحقیق در عملیات، مهندسی سیستم، علوم کامپیوتر، علم آمار، علم مدیریت، مهندسی فاکتورهای انسانی، رشته مهندسی صنایع و سیستمها، تعریف مهندسی صنایع، نقش مهندسی صنایع و سیستمها در سازمان، حوزههای فعالیت مهندسی صنایع و سیستمها شامل مطالعات امکانپذیری، استقرار کارخانه یا سازمان، طرحریزی واحدهای صنعتی و خدماتی، برنامهریزی حمل و نقل، جانمایی بخشها، ارزیابی کار و زمان، کنترل موجودی، برنامهریزی تولید، سیستمهای برنامهریزی مواد موردنیاز، برنامهریزی نگهداری و تعمیرات، کنترل کیفیت، مدیریت و کنترل پروژه، برنامهریزی نیروی انسانی و سیستمهای حقوق و دستمزد، مهندسی فاکتورهای انسانی و سیستمهای اطلاعات از جمله مباحث این مقاله هستند.
1- تاریخچه مهندسی صنایع
1-1- سیر شکلگیری مهندسی صنایع تا جنگ جهانی دوم
اولین فعالیتهای مهندسی صنایع مربوط به اقتصاددانهای کاربردی و صنعتگرها است که در حدود سالهای 1800 در انگلستان شکل گرفت. آدام اسمیت ، اقتصاددان معرف اسکاتلندی، در سال 1776 در کتاب ثروت ملل ایده تقسیم کار را برای بهبود بهرهوری مطرح کرد. پیادهسازی این ایده روی فعالیت سوزن سازی در یک کارگاه نشان داد که با تقسیم فعالیت به چهار عملیات جداگانه، خروجی 5 برابر افزایش یافت. وقتی که یک کارگر تمام فعالیت را انجام میداد در هر روز 1000 سوزن تولید میکرد ولی وقتی 10 کارگر به چهار فعالیت تخصصی و جداگانه گمارده شدند میتوانستند 48000 سوزن تولید کنند. علاوه بر اینکه ظرفیت تولید افزایش یافت، اسمیت نشان داد که با این ایده هزینه ساخت نیز کاهش مییابد. اسمیت علت کاهش هزینه ساخت را چنین بیان کرد:
انجام یک کار توسط یک نفر به صورت مکرر باعث به وجود آمدن مهارت خاص در آن فرد برای انجام آن کار میگردد بنابراین میتواند در زمان کمتری آن را به پایان رساند.
صرفهجویی در زمان از دست رفته کارگر برای تغییر از یک کار به کار بعدی
اختراع ابزار جدید و مخصوص برای انجام هر یک از کارها
چارلز ببج در تکمیل ایده اسمیت بیان کرد که با گماردن هر کارگر به یک کار خاص، دیگر به مهارت و تجربه زیاد در کار ساخت و تولید نیاز نبوده و نرخ پرداخت به کارگران نیز میتواند کمتر باشد و بدین شکل هزینه تولید کاهش مییابد. وی نتیجه یافتههای خود را در سال 1835 با عنوان «اقتصاد ماشینآلات و سازندگان » ارائه نمود.
در تولید ماشین بخار توسط ماتئو بولتون و جیمز وات ، استفاده از سیستمهای مدیریت شامل استانداردها، روشهای پیشبینی، استقرار کارخانه، طراحی کارخانه و سیاستهای حقوق و پاداش در شکل ابتدایی خود برای کمک در هدایت، مدیریت و کنترل کارخانه آغاز شد.
توسعه مهندسی صنایع در آمریکا در سالهای اول 1900 توسط فردریک تیلور ، پدر مهندسی صنایع، آغاز شد. بر خلاف آدام اسمیت و چارلز ببج که نظریهپرداز و نویسنده بودند، تیلور کسی بود که از طریق انجام فعالیتهای صنعتی و بر اساس آزمایش به توسعه اصول و مفاهیم پرداخت و توجه خود را روی روشهای علمی انجام کار و مدیریت یک واحد تولیدی متمرکز ساخت. تا قبل از تیلور کارها بر اساس حسابهای سرانگشتی انجام میشد و از استانداردهای علمی، برنامهریزی مدیریتی و رویههای تحلیل خبری نبود. هدف تیلور تغییر این وضعیت به شرایطی بود که نشان دهد مدیریت یک فعالیت علمی است و نه یک فعالیت اتفاقی و باری به هر جهت. وی چهار خطمشی زیر را مورد توجه قرار داد:
برای هر عنصر کاری یک پایه علمی توسعه دهید و آن را جایگزین روشهای سرانگشتی کنید.
برای هر کار، بهترین کارگر را انتخاب کنید به جای اینکه کارگر خود، کار خود را انتخاب کند.
کار را به طور مساوی بین مدیریت و نیروی کار تقسیم کنید به طوری که هر یک وظایف و مسئولیت متناسب با خود را دارا باشد.
روح همکاری بین مدیریت و نیروی کار را توسعه دهید به طوری که کار بر اساس خطمشی اول و دوم انجام پذیرد.
در راستای هدف تیلور (یعنی مدیریت علمی) افراد دیگری از جمله گیلبرت و گانت به توسعه روشهای علمی و سیستماتیک برای مطالعه و اندازهگیری کار، برنامه ریزی و زمانبندی تولید پرداختند. تا پیش از سال 1930 رشد چشمگیری در توسعه مهندسی صنایع ایجاد شد و حوزههایی تحت عناوین زیر شکل گرفت:
روشهای کار
اندازهگیری کار
طراحی کارخانه
سیستمهای پاداش و حقوق
ارزیابی کار
تئوری سازمان
فاکتورهای انسانی
برنامهریزی و کنترل تولید
تا اواخر سالهای 1940، توسعه مهندسی صنایع بر اساس روشهای سنتی که توسط تیلور، گانت و گیلبرت پایهگذاری شده بود ادامه یافت. فلسفه وجودی مهندسی صنایع با توجه به نگرش و هدف به وجودآورندگان آن، ارائه راهحلهای مؤثر و کارا برای مسائل مربوط به طراحی، تحلیل و ارزیابی بود.
1-2- تکامل مهندسی صنایع بعد از جنگ جهانی دوم
شکلگیری مهندسی صنایع به همراه تدوین فلسفه وجودی، مفاهیم، اهداف و مشخص شدن حوزههای کاربرد از یک طرف و از طرف دیگر ظهور حوزههای جدید قابل کاربرد در مهندسی صنایع طی سالهای جنگ جهانی دوم و بعد از آن، مهندسی صنایع را به حوزهای تبدیل نمود که دارای معانی متفاوت نزد افراد مختلف بود. بهترین روش درک مهندسی صنایع جدید، درک چگونگی ارتباط آن با دیگر حوزههاست. معمولترین حوزههای مرتبط با مهندسی صنایع عبارتند از: مدیریت، علوم کامپیوتر، علم آمار، تحقیق در عملیات، علوم مدیریت ، مهندسی فاکتورهای انسانی و مهندسی سیستمها. در ادامه هر یک از حوزههای اشاره شده، شرح داده شده و با مهندسی صنایع مقایسه میشوند.
-6- ارزیابی کار و زمان
یک بخش تولیدی از یک کارخانه را در نظر بگیرید. این بخش سیستمی متشکل از نیروی انسانی، فضای فیزیکی، تجهیزات و ماشینآلات، مواد اولیه یا مواد در جریان ساخت، انرژی و اطلاعات است. ظرفیت این بخش تولیدی به چه میزان است؟ آیا این ظرفیت میتواند افزایش یابد؟ چگونه میتوان ظرفیت تولید بخش را افزایش داد؟ آیا از صنایع موجود در این بخش (نیروی انسانی، فضا، تجهیزات و ماشینآلات، مواد، انرژی و اطلاعات) به شکل بهینه استفاده میشود؟ چه بهبودهایی میتوان در این بخش ایجاد کرد؟
ارزیابی کار و زمان (مطالعه کار و زمان سنجی)، توالی عملیات، تعادل خط تولید و مونتاژ، استقرار بهینه تجهیزات، برنامهریزی حمل و نقل درون بخشی، طراحی بهینه ایستگاههای کاری، طراحی و استقرار انبارهای واسط از جمله مباحث مهندسی صنایع و سیستمها هستند که میتوانند در بهبود یک بخش تولیدی بکار گرفته شوند.
4-7- کنترل موجودی
فرض کنید در کارخانه شما برای تولید محصولات مختلف از مواد اولیه مختلف و به مقادیر متفاوت استفاده میشود؟ تولید شما تا زمانی ادامه خواهد داشت که مواد اولیه موجود باشد؟ برای حذف وقفههای تولید (که خود هزینههایی در بر دارد) چه میکنید؟ آیا میزان زیادی از مواد اولیه را انبار میکنید تا برای مدت قابل ملاحظهای مطمئن باشید که تولید ادامه خواهد داشت؟ آیا هزینههای انبارداری افزایش نخواهد یافت؟ آیا فضای انبار به قدر کافی موجود است یا اینکه به صورت دورهای سفارش مواد اولیه میدهید؟ در این صورت آیا هزینههای سفارش بالا خواهد بود؟ چه سیاستی را باید اتخاذ نمود تا حداقل هزینه را در بر داشته باشد؟ علاوه بر مواد اولیه، موجودی قطعات یدکی تجهیزات و ماشینآلات به چه میزان باید باشد؟ میزان استفاده از قطعات یدکی در سال چیست؟
با استفاده از تکنیکهای کنترل موجودی میتوان به پرسشهای فوق پاسخ داد. تعیین میزان سفارش اقتصادی، ذخیره احتیاطی، طول دوره سفارش از جمله مواردی هستند که با استفاده از این تکنیکها تعیین میگردند.
4-8- برنامهریزی تولید
هدف واحدهای تولیدی پاسخگویی به تقاضای بازار مصرف است و تغییر تقاضای مصرف تأثیر مستقیم بر تولید واحدها خواهد داشت. برای هماهنگی با تقاضای بازار چه سیاستی برای تولید باید اتخاذ نمود؟ آیا همواره با یک نرخ ثابت باید تولید کرد؟ تقاضا چگونه بر میزان تولید تأثیر میگذارد؟ چه هزینههایی در تولید و تغییر میزان تولید نقش دارند؟ برای پاسخگویی مناسب به بازار آیا تولید بیشتر از تقاضا و نگهداری آن در انبار کالاهای ساخته شده، راهکار مناسبی است؟ هزینههای نگهداری بیشتر است یا هزینههای راهاندازی مجدد تولید؟ ترکیب بهینه تولید محصولات چیست؟
با استفاده از مفاهیم و تکنیکهای برنامهریزی تولید میتوان به راهکارهایی رسید که در آن مجموع هزینههای تولید، نیروی انسانی، راهاندازی و موجودی را به حداقل خود رساند. در این مبحث از تکنیکها و مدلهای ریاضی و هیوریستیک استفاده میگردد و میتوان به راهکاری دست یافت که در آن میزان تولید از هر محصول در هر دوره زمانی از افق برنامهریزی تعیین شده است. پیشبینی بازار مصرف نیز از جمله مواردی است که در برنامهریزی تولید مورد بحث قرار میگیرد. با استفاده از برنامهریزی تولید از نوسانات تولید کاسته شده و استخدام و اخراج کارگران نیز کاهش مییابد.
4-9- سیستمهای برنامهریزی مواد موردنیاز
با توجه به ارتباط مستقیم بین مواد اولیه و منابع ساخت با تولید و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر، در بعضی موارد برنامهریزی مستقل موجودی و تولید، راهکار مناسبی نخواهد بود و استفاده از سیستمهای برنامهریزی مواد موردنیاز ضروری خواهد بود. با بکارگیری این سیستمها، میزان تولید، سفارش، موجودی و زمانهای تولید و سفارش در قالبی هماهنگ ارائه خواهد شد و هزینهها به حداقل کاهش خواهد یافت.
4-10- برنامهریزی نگهداری و تعمیرات
وقفههای تولید هزینههای زیادی از جمله بیکاری کارگران، راهاندازی مجدد، سود از دست رفته و ایجاد ضایعات را به دنبال دارد. یکی از علل وقفههای تولید، خرابی ماشینآلات و تجهیزات است. برای جلوگیری از خرابیها چه اقداماتی میتوان انجام داد؟ آیا انجام تعمیرات و نگهداری دورهای راه حل این مشکل خواهد بود؟ به چه اطلاعاتی از خرابیها نیاز است؟ نگهداریها، تعویضها و تعمیرات در چه زمانهایی باید انجام شود؟ چه چکلیستهایی باید طراحی گردد؟
در برنامهریزی نگهداری و تعمیرات با استفاده از تکنیکهای پیشبینی و آماری، زمان نگهداری پیشگیرانه و تعویضها محاسبه شده و در قالب یک سیستم اطلاعاتی- عملیاتی نظاممند میگردند. با بکارگیری چنین سیستمی، بخش قابل ملاحظهای از وقفههای تولید که ناشی از خرابی ماشینآلات هستند برطرف خواهد شد.
دسته بندی | فنی و مهندسی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
گزارش کاراموزی قیمت گذاری سیستم انتقال در 31 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه
ویژگى کلیدى یک سیستم انتقال باز در یک محیط جداسازى شده ، عبارت است از ارایه خدمات سیستم انتقال به همه مشتریان بدون تبعیض و منصفانه . شاخه هاى گوناگون خدمات سیستم انتقال باید بسیار شفاف و ساده بوده و قیمت گذارى درست در ارایه خدمات سیستم انتقال بسیار کارآمد خواهد بود. در بهره بردارى هاى کوتاه مدت بهینه ، بازیافت هزینه ها ، سرمایه گذارى هاى بلند مدت و تخصیص منصفانه هزینه ها میان مشترکین بازرگانى مهم است .
در سیستمهاى انتقال پنج گونه هزینه هست: هزینه هاى عملیاتى ، هزینه هاى سرمایه اى یا هزینه هاى جاى گرفته ، هزینه هاى فرصت ، هزینه هاى خروج و هزینه هاى گسترش سیستم. در زیر، به کوتاهى این عنوانها را بررسى مى کنیم :
هزینه هاى عملیاتى دربر گیرنده تلفات سیستم انتقال، هزینه هاى توزیع دوباره انرژى تولیدى به سبب محدودیتهاى عملیاتى مانند محدودیتهای ولتاژ باس یا محدودیتهای انتقال و هزینه ای مربوط به مدیریت ، نگهداری و ارائه خدمات جانبی .
بازیافت هزینه های سرمایه ای سیستم انتقال در طول عمر مفید تسهیلات موجود ، شاید بیشتر از هزینه های عملیاتی شبکه باشد . تسهیلات جداگانه ای که در سیستم انتقال به شیوه های گوناگونی بار گذاری می شوند که این ناشی از تغییر شرایط با گذشت زمان بوده از سوی دیگر گوناگونی بکار گیری شبکه با در نظر گرفتن قرار دادهای بسته شده میان تولید کننده و مصرف کننده چنان گسترده است که قابل جداسازی و تقسیم بندی نیست .
هزینه های فرصت سودهای پیش بینی شده ای است که شرکت مالک شبکه به عنوان پیامد یک قرار داد خاص در نظر می گیرد . هر قرار دادی در سیستم انتقال می تواند سطح قابلیت اطمینان سرویش موجود را تغییر دهد و این بر هزینه مربوط به قطعی ها اثر می گذارد و هزینه قابلیت اطمینان را پدید می آورد . ارزیابی هزینه های قابلیت اطمینان ، کار بسیار دشواری است چرا که به عاملهای پر شماری چون زمان بندی ، درازای زمان ، وسعت وقفه موجود در سرویس ارائه شده ، توان ذخیره موجود به مشتری و موقعیت مشتری بستگی دارد . در گذشته این هزینه ها در تعیین نرخ خدمات انتقال نادیده گرفته می شد .
هزینه های گسترش سیستم در بر گیرنده سرمایه گذاری در پوشش دادن به بهره برداران تازه و به ویژه موضوع مهم گسترش بلند مدت سیستم انتقال در کشورهای در حال توسعه است .
قیمت گذاری سیستم انتقالی یکی از پیچیده ترین موضوعها در تجدید ساختار صنعت برق است . که پدید آمده از قوانین عینی و محدود کننده دولتی درباره شبکه های انتقال و همچنین نیاز به برقراری تعادل میان تولید و تقاضا به گونه تمام وقت است . با توجه به اینکه تولید کنندگان و مصرف کنندگان همگی به یک شبکه متصل هستند عملکرد هر یک از شرکت کنندگان در این مجموعه اثرهای چشمگیری بر دیگران خواهد داشت که این محاسبه و بررسی جداگانه هر یک از شرکت کنندگان را تقریباً ناشدنی می کند . افزون بر هزینه های عملیاتی ، هزینه های جای گرفته و تامین هزینه های گسترش آینده سیستم نیز باید در ساختار تعرفه در نظر گرفته شود . با توجه به اینکه هزینه های جای گرفته در سیستم در مقایسه با هزینه های عملیاتی بسیار بیشتر است . طراحی یک ساختار قیمت گذاری منطقی برای بازیافت منصفانه این هزینه ها از همه مشارکت کنندگان بسیار مهم است . مانند مساله های گسترش سیستم این مساله از موضوعهای مربوط به سیاست گذاری کلی سیستم است . به طور کلی سه الگوی پایه در قیمت گذاری هست : روشهای Rolled – in روشهای افزایشی و روشهای جایگیری / افزایشی . در اینجا نگاه کوتاهی بر این عنوانها و نیز تعریف دقیقی از سیستم قیمت گذاری بکار رفته در شبکه ملی انگلستان می پردازیم .
روش های قیمت گذاری Rolled – in
ساده ترین روش قیمت گذاری خدمات در سیستم انتقال همان روش معروف تمبر پست است ، که تنها بستگی به مقدار توان جا به جا شده و مدت زمان مصرف بدون در نظر گرفتن تولید ، دیسپاچ ، فاصله جغرافیایی یا توزیع بار اعمالی به خطوط گوناگون سیستم انتقال در یک قرارداد خاص دارد . مهمترین کاستی این روش نادیده گرفتن اثر معاملات خاص بر روی عملکرد سیستم واقعی است . احتمال فرستادن سیگنالهای اقتصادی نادرست به مصرف کننده ها نیز هست . مشترکی که از سیستم انتقال به گونه سبک بهره می گیرد . در یک فاصله الکتریکی کوتاه است در عمل اثرهای پدید آمده از مشترکین سنگین سیستم را تعدیل می کند . روشن است که این روش ، روش منصفانه ای برای مشترکین نیست .
روش مگا وات – مایل تلاشی است برای جبران این کاستیها . بنیان کار در این روش بر پایه بارگذاری جداگانه هر خط انتقال با توجه به قراردادهای موجود است . این مقدار در طول خط ضرب می شود و سپس مقدار به دست آمده از همه خطوط بر یکدیگر جمع می شود تا سهم هر قرار داد استفاده از سیستم انتقال روشن شود . به این ترتیب هزینه اختصاص داده شده به هر معامله بر پایه میزان بهره گیریش از سیستم انتقال تعیین می شود . جدای از پاره ای فرضیه های کم اهمیت مقدار C Ti به زبان ریاضی به گونه زیر می آید :
تخصیص دهی تنها بر پایه سود قابلیت اطمینان
هر چند برخی از خطوط به شیوه معمول شاید بار سبکی داشته باشد لیکن می توانند نقش بسیار مهمی را از دیدگاه قابلیت اطمینان شبکه ، هنگام اضطرار یا وقوع حادثه های پی در پی داشته باشند . در این صورت یک هزینه اضافی برای چنین خطوطی در نظر گرفته می شود . برای هر معامله ای نخست قابلیت اطمینان سیستم با در نظر گرفتن همه خطوط در سرویس و نیز با در نظر گرفتن همه خطوط به جز خط j در سرویس محاسبه می شود . سود قابلیت اطمینان ، Rj , Ti مربوط به خط j در معامله Ti احتمال ناکامیب ( عدم موفقیت ) اجرای معامله به دلیل نبود خط مور نظر است . احتمالات همانندی نیز برای خط j یا در اجرای معامله به دلیل نبود خط مورد نظر است . احتمالات همانندی نیز برای خط j یا در نظر گرفتن آن در همه معاملات دیگر محاسبه می شود . هزینه جای گرفته انتقال j مربوط به معامله Ti تنها بر مبنای سود قابلیت اطمینان طبق فرمول زیر تعریف می شود :
Cj', Ti = [ PTi Rj , Ti ?i PTi Rj , Ti ]. Fj
که P Ti مقدار معامله Ti ،F i هم مانند معادله اول است . در این بحث به روش مورد استفاده در محاسبه احتمال ناکامی نمی پردازیم . برای نمونه احتمال ناکامی یک معامله می تواند به سادگی به عنوان احتمال نبود یک مسیرویژه میان باس ارسالی و باس دریافتی در نظر گرفته شود . این روش محاسبه را در ساختارهای ساده می توان بکار بست اما در شبکه های بزرگ به هم پیوسته بسیار پیچیده شده و در عمل کاربردنی نیست . برای مدارات شبکه شده روش کات ست یا رهیافت احتمالات شرطی روش های خوبی است .
ترکیب استفاده ظرفیتی و سود قابلیت اطمینان
هزینه های جای گرفته به شکلی خارج و وابسته به قضاوت طراح معامله به صورت یک کسر به استفاده ظرفیتی و سودهای قابلیت اطمینان تخصیص داده می شوند . به این ترتیب هزینه ترکیبی عبارت خواهد بود از :
داریم : a+b = 1
باید گفت : هزینه های جای گرفته انتقال باید تجهیزات مانند ترانسفورمرها تجهیزات پست ، کلیدها و خازن های سری و موازی رادر کنار خطوط انتقال و کابلها در نظر بگیرد . نمی توان گفت که یک روش قیمت گذاری بهترین است چرا که شاید روشهای گوناگون برای موقعیتهای گوناگون سازوار باشد . بخشهای جداسازی شده خدمات انتقال نیز شاید به روش های گوناگونی قیمت گذاری شود . بنابراین همچون بازارهای برق باید رهیافت های ترکیبی برای قیمت گذاری خدمات را بکار برد . دیگر اینکه می توان مولفه های تعرفه ای گوناگونی را با در نظر گرفتن موردهایی مانند زمان استفاده ، جغرافیایی ویژه ، برخی کمیت های مقداری و یا تغییرات خاص مربوط به مشترکین ، طراحی و تعریف کرد .
دیسپاچ
در شرایط بهره برداری عادی و بدون هیچ محدودیت عملیاتی ، مهمترین تفاوت میان شرکت برق دیسپاچ شده به گونه مرکزی و دیسپاچ بازار برق از گونه بازار سرمایه گذاری ، جایگزینی هزینه با قیمت پیشنهادی . هنگامی سمت تقاضا ی بازار مشتری اجازه پیشنهاد قیمت دارد . به یک راهکار نسبتاً پیچیده دیسپاچ نیاز است و هدف شکل تئوریک و به جای توجه صرف به کاهش قیمت پیشنهادی ، حداکثر کردن رفاه اجتماعی ( در عمل ، تنها به انعطاف پذیری تقاضا بر می گردد ) خواهد بود . به هر حال ، اگر معاملات دو جانبه یا چند جانبه اجازه فعالیت داشته باشند و یا اگر محدودیتهای انتقال پیش بیاید روش دیسپاچ پیچیده تر خواهد شد ، که در بخش آینده بررسی خواهد شد .
جبران تلفات انتقال
اگر بهره بردار مستقل سیستم مالکیت تولید را داشته باشد هزینه های تلفات خطوط انتقال که قانون گذار تنظیم می شود می تواند در قیمت تعین شده در نظر می شود . اگر بهره بردار مستقل سیستم مالکیت هیچ تولیدی را نداشته باشد جبران تلفات باید با جدا کردن تامین کننده توان از فروش های بازار سرمایه گذاری ، مزایده ها یا قرار دادها بدست آید . بازار برق کالیفرنیا نمونه ای از این گونه است که در آن بهره بردار مستقل سیستم مولفه های توزیع تلفات را میان همه شرکت کنندگان پخش می کند و هماهنگ کننده برنامه های زمان بندی ها ( در بر گیرنده مرکز تبادل و معاملات برق ) ، باید زمان بندی تعدیل شده خود را با در نظر گرفتن تلفات انتقال به بهره بردار مستقل سیستم بفرستد . به سخن دیگر ، شرکت کننده ها ( مشترکان ) تلفات راتامین می کند . بااین حال ، تلفات را نمی توان به گونه کامل جبران نمود . چرا که بار سیستم به طور همه جانبه و دقیق پیش بینی پذیر نیست و ضریبهای توزیع تلفات تقریبی است . در پایان اینکه تلفات باقی مانده باید از راه یک بازار نا
متعادل زمان حقیقی جبران شود که این در بخش آینده بررسی می شود .
فراهم کردن خدمات کمکی
عبارت « خدمات کمکی » بیشتر خدمات سیستم قدرت و نه فراهم سازی انرژی را در نظر دارد . به ویژه خدمات کمکی وظیفه های است که به وسیله کسانی و تجهیزاتی انجام می گیرد که تولید، کنترل ، انتقال و توزیع برق را برای پشتیبانی از وظیفه اصلی سیستم انتقال به عهده دارند . این وظیفه ها در بر گیرنده چیزهایی مانند : ذخیره گردان ، ذخیره غیر گردان ، تنظیم ، کنترل فرکانس ، کنترلتولید اتوماتیک ، کنترل ولتاژ و توان راکتیو و قابلیت راه اندازی از صفر است که البته محدود به این چند وظیفه نیست . در FERC ایالات متحده ، بهره بردار مستقل سیستم ها باید شش خدمات کمکی بدهند : زمان بندی ، کنترل سیستم و دیسپاچ ، تامین توان راکتیو و کنترل ولتاژ ، تنظیم و پاسخ فرکانسی ، عدم تعادل انرژی ، بهره برداری از ذخیره گردان ، بهره برداری از ذخیره های ضمیمه ، در گذشته این خدمات به گونه ای ساده و طبیعی در یک فعالیت اصلی تولید و انتقال خلاصه می شد و هزینه های تولید انرژی و خدمات کمکی به گونه کلی در تعرفه برق در نظر گرفته می شود .