دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 178 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
مقاله بررسی نظریه شخصیت سالیوان در 33 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب :
1ـ چکیده
2ـ زندگینامه
3ـ نظریه سالیوان و علم و ارتباطات
4ـ نکات اساسی در نظریه سالیوان
ـ تنشها
الف : نیازها
ب: اضطراب
ـ پویشها
الف : بدخواهی
ب : صمیمیت
ج : شهوت
د : سیستم خود
ـ شخصیت بخشی ها
الف : مادر خوب، مادر بد
ب : شخصیت بخش های من
ج : شخصیت بخش های خیالی
د : دیاگرام توسعة سیستم خود
ـ سطوح شناخت
الف : ابتدایی اندیشی
ب : سطح علت و معلول اندیشی صوری
ج : سطح منطقی اندیشی
5ـ مراحل رشد
الف : نوبادگی
ب : کودکی
ج : دوران بچگی
د : دوران نوجوانی
و : اوایل نوجوانی
ه : اواخر نوجوانی
ی : بزرگسالی
6ـ اختلال های روانی
7ـ روان درمانی
8ـ ارزیابی نظریه سالیوان
9ـ برداشت سالیوان از ماهیت انسان
چکیده :
های استاک سالیوان، اولین آمریکایی که نظریة جامعی ساخت، اعتقاد داشت که افراد شخصیت های خود را در بستر اجتماعی پرورش می دهند. او معتقد بود که انسانها بدون اطرافیان خود و افراد دیگر اصولاً هیچ شخصیتی نخواهند داشت «شخصیت را هرگز نمی توان از مجموعه روابط میان فردی که فرد در آن زندگی میکند و در آن موجودیت دارد، جدا کرد» (سید محمدی 1384)
سالیوان تأکید می کرد که مطالعه شخصیت تنها با بررسی روابط میان فردی امکان پذیر است. نظریة میان فردی او بر اهمیت مراحل مختلف رشد یعنی، نوبادگی، کودکی، مرحله بچگی، پیش نوجوانی، اوایل نوجوانی و بزرگسالی تأکید میکند. رشد سالم فرد در گرو توانایی او در برقراری رابطة صمیمانه با فردی دیگر است. اما اضطراب می تواند در هر سنی اختلالاتی در روابط بین فردی ایجاد کند. در نظریه سالیوان شاید مهمترین مرحله رشد، مرحله پیش نوجوانی است دوره ای که در آن کودکان برای اولین بار از توانایی ایجاد صمیمیت با اطرافیان خود برخوردار می شوند اما در عین حال هنوز به سنی نرسیده اند که بتوانند رابطه صمیمانه را با تمایلات شهوانی همراه کنند. از نظر سالیوان رشد سالم افراد زمانی تحقق می یابد که بتوانند هم صمیمیت و هم شهوت را به طرف مقابل خود احساس کنند. جالب توجه اینکه روابط سالیوان با اطرافیان خود چندان رضایت بخش نبود. و در کودکی در تنهایی و انزوا به سر می برد. در نوجوانی حداقل به یک دوره اسکیزوفرنی مبتلا شد. و در بزرگسالی از روابط میان فردی سطحی و متزلزلی برخودار بود. با این همه و با وجود این مشکلات میان فردی و یا حتی شاید به علت همین مشکلات سالیوان به شناخت شخصیت انسان کمک شایان توجهی نمود (سید محمدی ـ 1384)
زندگینامه:
هاری استک سالیوان در 21 فوریه، سال1892، در شهر کشاورزی خورویچ، ایالات نیویورک به دینا آمد (Britanica 2004) مادر او الااستک سالیوان، زمانی که با تیموتی سالیوان ازدواج کرد، 32 ساله بود و هنگامی که سالیوان به دنیا آمد 39 سال داشت و چون سالیوان تنهافرزند او محسوب می شد او را لوس و ناز پروده با آورد. پدر سالیوان، تیموتی سالیوان، مردی خجالتی، گوشه گیرو کم حرف بود که هرگز نتوانست رابطه صمیمانه بافرزندش برقرار کند. سالیوان جوان همواره حضور دو مادر را احساس می کرد. یک بار به هنگام غیبت یک ساله مادرش، مجبور بود تحت سرپرستی مادر بزرگ ایرلندی خود قرار بگیرد. و بعد ها هم خاله بی شوهرش در تربیت او به همراه مادرش مداخله می کرد. (سید محمدی 1384)
سالیوان در دوران کودکی خود همبازیها ودوستان همسنی نداشت. البته تعدادی دوست خیالی برای خود تصور می کرد. او بعد از شروع سن مدرسه همواره خود را یک غریبه کاتولیکی، در جامعه پروتستانی تلقی می کرد و از این وضعیت رنج می برد. لهجه ایرلندی او باعث می شد که چندان مورد توجه همکلاسیهای خود قرار نگیرد.
زمانی که سالیوان 5/8 ساله بود با پسر 13 ساله ای آشنا شد که تأثیر بسیاری در زندگی او ایجاد کرد این دوپسر با اینکه از لحاظ سنی باهم تفاوت داشتند اما به دلیل داشتن شباهتهای بسیار یکدیگر، به طرف هم جذب شدند، آنها از لجاظ اجتماعی، عقب مانده، اما از لحاظ عقلانی پیشرفته بودند. هر دو هم بعد ها روانپزشک شدند و هرگز ازدواج نکردند. بعضی معتقدند بین آنها روابط جنسی وجود داشت و البته بعضی ها هم این روابط را منکر می شوند در هر حال این دوستی در زندگی سالیوان بسیار تأثیر گذاشت و او برای اولین بار در دورة پیش نوجوانی توانایی برقراری صمیمیت را تجربه نمود. سالیوان هرگز به کشاورزی علاقه مند نبود و همواره از انجام کار در مزرعه طفره می رفت. او بعد از فارغ التحصیل شدن ازدبیرستان، در سن شانزده سالگی وارد دانشگاه کرنل شد. با این حال پس از یک سال از این دانشگاه محروم شد و بعد سه سال از صفحه روزگار محو شد پری (1982) اظهار داشت که امکان دراد او در این زمان به اختلال اسکیزوفرنی مبتلا شده و در بیمارستان بستری شده باشد. اما در این مورد تردیدهای زیادی وجود دارد. در سال 1911 سالیوان به کالج پزشکی شیکاگو وارد شد و تحصیلات پزشکی خود را در سال 1915 تمام کرد. سالیوان در سال 1921، به بیمارستان الیزابت در واشینگتن دی.سی. رفت و در آنجا فرصت کار کردن با تعداد زیادی بیمار اسکیزوفرنیک را پیدا کرد. او از این زمان به بعد تحقیقات بسیاری در زمینه اسکیزوفرنی انجام داد از جمله این که در یافت گفتار بیماران اسکیزوفرنی وسیله ای برای مقابله کردن با اضطرابی است که از محیط های اجتماعی و میان فردی ناشی می شود.
او پس از مدتی و با یک نارضایتی از بیمارستانی که در آن کار می کرد به نیویورک سیتی نقل مکان کرد. او در نیویورک با چند تن از روان پزشکان و دانشمندان اجتماعی با پیشینه اروپایی آشناشد. از جمله این افراد، کارن هورنای، اریک فروم که همراه با سالیوان، کلارا تامسون و چند تن دیگر گروه زودیاک را تشکیل دادند. این سازمان، سازمانی غیر رسمی بود که اعضای آن به طور منظم گرد هم جمع می شدند تا در باره دیدگاههای جدید در زمینه روانپزشکی و علوم اجتماعی مربوط، با یکدیگر بحث کنند با وجود اینکه روش درمان سالیوان تحت تأثیر فروید قرار داشت، نظریه میان فردی او نه روان کاوی و نه نوفرودیدی بود.
سالیوان در سال 1949 در اجلاس فدراسیون جهانی سلامت روان در آمستردام شرکت کرد. او در 14 ژانویه 1949 چند هفته به (57) پنجاه و هفتمین سالگرد تولدش، هنگام مراجعت به وطن در اتاق هتل پاریس در اثر خونریزی مغزی در گذشت او در آن زمان واقعاً تنها بود. سالیوان از مسایل جنسی خود ناراحت بود و همواره نسبت به ازدواج احساس مرددی داشت.
سالیوان نسبت به مذهب خود هم نگرش تردید آمیزی داشت. با وجود اینکه او این مذهب را ترک کرده بود و دوستان و آشنایان او را فردی غیر مذهبی و حتی ضد کاتولیک می دانستند اما در کمال شگفتی آنها، سالیوان به طور مکتوب در خواست کرده بود که او را طبق مراسم کاتولیک به خاک بسپارند شاید مهمترین خدمت سالیوان به نظریه شخصیت مراحل رشدی است که بسیار مورد تأکید خود قرار داده بود (سید محمدی 1384)
نکته آخر: سالیوان نسبت به همنوع خود بسیار علاقه مند بود واز ناراحتی و دردمندی بیماران خود رنج می برد. و این کیفیت در روش درمانی او کاملاً منعکس شده است. نظریه سالیوان به نامی معروف است که می توان در فارسی از آن به نظریه روانپزشکی تأثیر متقابل اشخاص نام برد. او در این نظریه خود ضمن بیان معنای شخصیت و مراحل مختلف آن دربارة مفاهیم مختلفی از جمله تنیدگی، دلواپسی، خود، خویشتن سخن می گوید. (سیاسی، 1371)
«نظریه سالیوان و علم ارتباطات»
در زمانهای گذشته چندان اهمیت روابط بین انسانها در نظر گرفته نمی شد. اما با گذشت زمان این ارتباطات میان فردی بود که نظر صاحبنظران و متخصصان روانی، را به خود جلب کرد. چرا که تا حدی این مسئله پذیرفته شده که مشکلات و بیماریهای روانی تا حد زیادی ناشی از اختلال در روابط فرد و بیمار با دنیای پیرامون خود است. در اینجا یک دور باطل شکل می گیرد و آنهم به این صورت که از یک سو خرابی حلقه های ارتباطی محیط با فرد، سبب ایجاد اختلال روانی می شود و از طرفی دیگر این اختلالات روانی مانع از برقراری ارتباط موثر فرد با دنیای پیرامون خود خواهد شد. و این دورباطل به گسترش بیماری منجر می شود. بنابراین حتی در مواردی که به نظر می رسد بیماری یک فرد جنبة کاملاً سرشتی دارد اما باز هم می توان نشان داد جامعه و گروهی که که فرد در بین آنها زندگی میکند مرکز ناراحتی و اختلال است. سالیوان معتقد است که هر انسانی یک جزء از یک شبکه ارتباطی است وعلت اختلال در رفتارش را باید در این شبکه ارتباطی پیدا کرد. به عنوان مثال، دختری که نظر بد نسبت به مردان دارد و معتقد است مردان جز به ار ضای جنسی خود به چیز دیگر فکر نمی کنند و از این تفکرات خود رنج می برد، به دلیل مشکلات شخصیتی خود به گونه ای عمل میکند که نشان دهندة بی بندوباریهای جنسی است ولذا باز هم مردانی به طرف او کشیده خواهند شد که هدفشان صرفاً ارضای غریزه جنسی است. و بدین ترتیب باز هم نظر بد او نسبت به مردان تقویت می شود. سالیوان در تلاش های خود سعی کرده که دانش روانپزشکی را در زمینه بررسی هر چه بیشتر روابط میان انسانها استفاده کند تا آنجا که ممکن است روانشناسی مرضی و روانشانس اجتماعی را به هم نزدیک کند. به عقیده «شانول» و «ویور» ارتباط به کلیه راهها و فنونی گفته می شود که به وسیله آن یک فرد طرف مقابل خود را تحت تأثیر قرار میدهد. قسمت اعظم روابط کودک با والدین و اطرافیان خود غیر کلامی است سالیوان اعتقاد دارد که پایه واساس شخصیت انسان به وسیله نیروهای فردی و اجتماعی گزارده می شود و بنابراین در شکل گیری و تداوم شخصیت ارتباط افراد با یکدیگر حرف اول را می زند (ایزدی ـ 1369)
ج : شخصیت بخشی های خیالی
همة روابط بین فردی به افراد واقعی ختم نمی شود. کودکان اغلب برای خود همبازیهای خیالی دارند که نوعی شخصیت بخشی خیالی است. وبرای حفظ عزت نفس به آنها کمک میکند سالیوان معتقد بود که این همبازیهای خیالی به اندازة همبازیهای واقعی برای رشد کودک اهمیت دارند بزرگسالان هم اغلب ویژگی های خیالی در دیگران می بینند ممکن است فرد صفاتی خیالی را که ناشی از روبط میان فردی قبلی است به دیگران فرافکنی کند. این شخصیت بخشی های خیالی در روابط میان فردی تعارض به وجود می آورند. (سید محمدی ـ 1384)
سطوح شناخت :
سطوح شناخت همان شیوه های درک کردن، تخیل کردن و تصور کردن است. سالیوان سه سطح در شناخت مطرح میکند. ابتدایی اندیشی، علت و معلول اندیشی صوری، عینی اندیشی
الف : ابتدایی اندیشی :
ابتدایی ترین تجربیات کودک در این سطح شکل می گیردند. چرا که نمی تواند این تجربیات را به دیگران انتقال دهد. و به همین دلیل شناخت آنها کاری دشوار است. این تجربیات با نقاطی از بدن کودک مرتبط است. کودک احساس گرسنگی و درد میکند واین تجربه ابتدایی به گریه کردن و مکیدن تبدیل می شود. ولی او هیچ رابطه ای بین این تجارب با اعمال خود نمی بیند. در اوایل نوباوگی، گرسنگی و درد در سطح ابتدایی اندیشی هستند. چرا که کودک نمی تواند بین آنها تمایز قایل شود این تجارب در خارج از هشیاری کودک می باشند. اما در بزرگسالان تجارب ابتدایی اندیش همان احساسات و تصورات ذهنی لحظه ای هستند این تصاویر ذهنی یا اینکه به صورت ضعیفی درک می شوند یا اینکه کاملاً ناهشیارند. در هر حال فرد نمی تواند آنها را به دیگران منتقل کند. اما گاهی می تواند به آنها بگوید که احساس عجیبی دارد. (سید محمدی ـ 1384)
ب : سطح علت و معلول اندیشی صوری
تجربیات دراین سطح پیش منطقی هستند و هنگامی رخ می دهند که فرد بین دو رویداد که به طور همزمان و آنهم بر حسب اتفاق با هم روی می دهند رابطة علت و معلول فرض میکند. اگر چه فرد می تواند این تجربیات را به دیگران انتقال دهد اما چون معنی آنها شخصی است فقط به صورت تحریف شده انتقال می یابند. این سطح در اوایل کودکی شکل می گیرد و در تمام طول زندگی یک فرد ادامه پیدا میکند. مثلاً کودکی که هر گاه پستان مادر را می مکد تغذیه می شود. یک رابطه علت و معلول صوری بین مکیدن و رفتار تغذیه مادرش متصور می شود. تجربیات شرطی کردن انسانها و حیوانات، نمونه ای از علت و معلول اندیشی صوری است. اگر کودکان برای دریافت شکلات شرطی شوند که بگویند «خواهش می کنم» پس از چند بار دریافت شکلات یک رابطة علت و معلول بین خواهش کردن و دریافت کردن مشکلات برقرار می کنند. (سید محمدی ـ 1384)
ج : سطح منطقی اندیشی :
تجربیاتی که در نظر عموم معتبر هستند، به عبارتی تجاربی که اکثریت مردم در مورد آن توافقی دارند. وبه صورت نمادی انتقال پیدا میکنند. به عنوان مثال، کلمات ازنظر عمومی، معتبرند چرا که انسانها کم و بیش در مورد معنی آنها توافق دارند. رایج ترین نمادهایی که افراد برای برقراری ارتباط با یکدیگر به کار می برند. نمادهای زبان از جمله کلمات و ایما و اشاره هستند. به نظر سالیوان، سطح منطقی اندیشی برای اولین بار زمانی در کودک شکل می گیرد که برای صدا، ایما و اشاره وکلمات همان معنایی را داشته باشد که برای بزرگترها دارد. این سطح زمانی رسمی تر می شود که کودک زبان رسمی را آغاز میکند اما باید گفت که هیچ گاه به صورت کامل جایگزین شناخت ابتدایی و علت و معلول نمی شود. و بزرگسالان در هر سه سطح تجارب خود را شکل می دهند. (سید محمدی ـ 1384)
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 4 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 51 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 44 |
عناصر داستان 44 ص
داستان، امر واقع، و حقیقت
داستان قصهای بر ساخته است. این تعریف حوزههای بسیاری را در بر می گیرد؛ از آن جمله است: دروغهایی که در خانه و خانواده سر هم می کنیم تا خود را از کنجکاوی های آزارنده حفظ کنیم، و لطیفههایی که تصادفاً می شنویم و بعد من باب مکالمة مؤدبانه (یا غیر مؤدبانه) بازگو می کنیم، و نیز آثار ادبی خیالپرورد و بزرگی چون بهشت گمشدة میلتون یا خود کتاب مقدس. بله، می گویم که کتاب مقدس داستان است، اما پیش از آنکه از سر اعتقاد به شکاکیت به رضایت سر بجنبانید، چند کلمة دیگر را هم بخوانید. کتاب مقدس داستان است چون قصة بر ساخته است.
امر واقع و داستان آشنایان قدیماند. هر دو از واژههای لاتین مشتق شدهاند. Fact (امر واقع) از facere – ساختن یا کردن – گرفته شده است. Fiction (داستان) از fingere – ساختن یا شکل دادن. شاید فکر کنید چه کلمات سادهای – چرا که نغمة دیگری از سر تأکید یا عدم تأکید بر آنها بار نشده است. اما اقبال این دو در جهان واژهها به یکسان نبوده است. کار و بار fact (امر واقع) رونق فراوان یافته است. در مکالمات روزمرة ما fact (امر واقع) با ستونهای جامعة زبان یعنی «واقعیت» و «حقیقت» پیوند خورده است. اما fiction (داستان) همنشین موجودات مشکوکی است چون «غیرواقعی بودن» و «دروغ بودن». با این همه، اگر نیک بنگریم. می توانیم ببینیم که نسبت «امر واقع» و «داستان» با «واقعی» و «حقیقی» دقیقاً همانی نیست که به ظاهر می نماید. معنای تحت اللفظی امر واقع هنوز هم در نظر ما «امر رخ داده» است. و داستان هم هرگز معنای «امر ساخته شده» اش را از دست نداده است. اما امور رخ داده یا ساخته شده از چه نظر حقیقت یا واقعیت می یابند؟ امر رخ داده وقتی انجام می گیرد، دیگر وجود واقعی ندارد. ممکن است پیامدهایی داشته باشد، و ممکن است اسنادی وجود داشته باشند دال بر اینکه قبلاً وجود داشته است (مثلاً اسنادی وجود داشته باشند دال بر اینکه قبلاً وجود داشته است (مثلاً جنگ داخلی آمریکا). اما همین که رخ داد
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 21 |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 588 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
عنوان: دانلود پاورپوینت نگرشهای شغلی و رفتار(فصل هشتم کتاب مبانی مدیریت رفتار سازمانی دکتر رضائیان)
فرمت: پاورپوینت ( قابل ویرایش )
تعداد اسلاید: 22 اسلاید
دسته: مدیریت (ویژه ارائه کلاسی درس مدیریت رفتار سازمانی- مدیریت رفتار سازمانی پیشرفته رشته های مجموعه مدیریت)
کتاب مبانی مدیریت رفتار سازمانی دکتر علی رضائیان از جمله منابع مهم درس مدیریت رفتار سازمانی در سطح کارشناسی می باشد. این فایل شامل پاورپوینت فصل هشتم این کتاب با عنوان " نگرشهای شغلی و رفتار" در حجم 22 اسلاید همراه با تصاویر و توضیحات کامل می باشد که می تواند جهت ارائه در کلاس (به عنوان سمینار یا کنفرانس) درس رفتار سازمانی و رفتار سازمانی پیشرفته مورد استفاده قرار گیرد. بخشهای عمده این فایل شامل موارد زیر است:
وجدان
ارزشها
طبقه بندی ارزشها
ارزشهای ابزاری و ارزشهای غایی
غرایز
غرایز ارزشی
شخصیت
چگونگی شکل گیری شخصیت آدمی
مدل شکل گیری رفتار آدمی
ابعاد پنج گانه شخصیت
نگرش یا طرزتلقی
ابعاد نگرشها
نگرشها و ارزشها
مدل نیت رفتاری
تأثیر باورها بر نگرشتها
تأثیر باورها بر هنجارهای نظری
هنجارها
بازمهندسی نگرشها
نگرشهای سنتی و بازمهندسی شده نسبت به کار
پاورپوینت تهیه شده بسیار کامل و قابل ویرایش بوده و به راحتی می توان قالب آن را به مورد دلخواه تغییر داد و در تهیه آن کلیه اصول نگارشی، املایی و چیدمان و جمله بندی رعایت گردیده است.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 14 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 64 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
شخصیت و عملکرد تحصیلی
نظریه پنج عامل بزرگ شخصیت
پژوهشگران معاصر شخصیت از هر دو نظریه ابراز نارضایتی کرده اند و معتقدند که نظریه آیزنک بسیار ساده است و ابعاد بسیار کمی دارد (برون گرایی، درون گرایی، روان رنجورخویی، پایداری هیجانی و روان پریش خویی، کنترل تکانه)، در حالی که نظریه کتل بسیار پیچیده است و عوامل بسیاری را دارد (16 عامل).
از بین نظریههای مهم شخصیت میتوان به الگوی پنج عاملی کاستا و مک کری [1] (1992) اشاره کرد. این پنج عامل عبارتند از: روان رنجوری 2، برون گرایی 3، باز بودن به تجربه 4، توافق 5 و وجدانی بودن که هر یک از این عوامل در بروز رفتارهای خاص دارای اهمیت می باشند.
رابرت مک کری (1949) و پل کاستا (1942) که در مرکز پژوهشی پیری شناسی مؤسسات ملی سلامتی در بالتیمور، مریلند کار میکنند به برنامه تحقیق گسترده ای مبادرت کردند که پنج عامل اصلی را مشخص کرد و منجر به ایجاد پرسشنامه NEO گردید (مک کری و کاستا 1987؛ نقل از شولتز 1386) این 5 عامل عبارتند از روانرنجورخویی[2] (N)، برونگرایی[3] (E)، انعطاف پذیری[4] (O)، توافقپذیری[5] (A) و باوجدان بودن[6] (C). این عوامل از طریق انواع فنون ارزیابی، از جمله پرسشنامههای خودسنجی، آزمونهای عینی و گزارشهای مشاهده گران تأیید شدند. به نظر میرسد که چهار عامل از پنج عامل این نظریه مولفه ژنتیکی نیرومند و یک عامل (توافق پذیری) مولفه محیطی نیرومند دارد و بیشتر محیطی است تا ارثی (شولتز و شولتز؛به نقل از پروین 1386). هریک از پنج عامل بزرگ به شش زیرمقیاس تقسیم میشوند. مک کری و کوستا (1992) این پنج عامل را صفات و زیرمقیاسهای این عوامل را رویه[7] مینامند. منظور آنها از صفات، اشاره به آن دسته از متغیرهای شخصیتی است که عمیقتر و بنیادیتر هستند و در طول زمان ثبات زیادی از خود نشان میدهند. در مقابل رویهها همچنان که از نامشان مشخص است سطحیتر و تغییرپذیرتر از صفات هستند و ممکن است پایههای ژنتیکی و زیستی نداشته باشند. در واقع بروز و و فعال شدگی رویهها بیش از صفات وابسته به محیط است.
نظریه شخصیت آنها ریشه در آمار و تحلیل عاملی از یک سو و زبانشناسی از سوی دیگر دارد. مککری و کوستا معتقد بودند که برای هر صفت یا حالتی که انسان میتواند داشته باشد، لزوما یک لغت متناظر در زبان ساختهشدهاست (متیوز، دیاری و وایتمن[8] 2003). بنابراین آنها کلیه لغات موجود درباره صفات انسانی در فرهنگ انگلیسی را جمعآوری کردند و با تحلیل عاملی چند مرحلهای آنها، به 5 عامل بزرگ شخصیت دست یافتند (گروسی، 1380). در بین پژوهشگران این سؤال مطرح بوده که مک کری و کوستا نظریه ای درباره شخصیت ارائه نداده اند بلکه آنها فقط یک پرسشنامه ساخته اند (متیوز، دیاری و وایتمن 2003). در واقع نظریه آنها از ابزاری که ساخته اند بیرون آمده است، در حالی که معمولاً ابزار بر پایه نظریهها ساخته میشوند. جدای از این که این موضوع را قوت یا نقص برای کار آنها بدانیم، به هرحال این یک مورد استثنا و شاید بدیع در علم روانشناسی میتواند باشد (یخوابی 1389).
2-4- عوامل پنجگانه
2-4-1- عامل روان رنجورخویی (عصبیت یا شاخص هیجان)
کاستا و مک کری (1992)، بیان میکنند که یکی از ابعاد وسیع شخصیت، مقایسه سازگاری، ثبات عاطفی فرد، ناسازگاری و عصبیت یا روان نژندی است. داشتن احساسات منفی همچون ترس، غم، احساس گناه، برانگیختگی، خشم، احساس کلافگی دائمی و فراگیر مبنای مقیاس عصبیت (N) را تشکیل میدهند (گیلسپی[9] و مارتین[10]، 2006). این عامل شخصیتی به صورت منفی با سلامت هیجانی و روانی همبسته است (لاهتی[11] و همکاران، 2008). روان رنجور خویان زیر تأثیر سیستم عصبی خودکار قرار دارند. دیدشان در تاریکی کمتر از افراد بهنجار است. جسما و روحا ضعیف و ناقص هستند. از حیث هوش و تسلط بر نفس و ادراک حسی و تمرکز حواس و اراده و سعی ازمتوسط افراد بهنجار پایین ترند. تلقین پذیرند و در اندیشیدن و عمل کردن کندتر هستند (سیاسی، 1386). افرادی که نمرات بالا در این عامل داشته باشند، به احتمال زیادتری دارای باورهای غیرمنطقی هستند، از قدرت کمتری در کنترل تکانه برخوردارند و سازگاری کمتری با شرایط فشار روانی نشان میدهند. اما افراد با نمرات پایین، از نظر عاطفی باثباتند، معمولاً آرام و راحت هستند و در مقابل فشارهای زندگی از سازگاری بهتری برخوردارند (شاپوری 1387). رویههای روان رنجورخویی عبارتند از: اضطراب، کینهورزی خشمناک[12]، افسردگی، خودآگاهی، تکانشوری[13] و آسیبپذیری[14] (پروین 1386).
2-4-2- عامل برون گرایی
برون گرایی در برابر درون گرایی قرار میگیرد و به معنی آمادگی فرد برای ارتباط با جهان خارج است. این عامل با سلامت هیجانی رابطه مثبت دارد. بدین ترتیب افراد برونگرا با استرسهای روزمره راحتتر کنار میآیند و احتمالا به هنگام مشکل کمک بیشتری از اطرافیان خود دریافت میکنند. آنها همچنین تعداد بیشتری از رویدادهای مثبت را تجربه میکنند (مک کری و جان[15]، 1992؛ نقل از متیوز، دیاری و وایتمن 2003). این افراد خواهان هیجان و تحریک هستند و حضور در مهمانیها و اجتماعات را به تنهایی ترجیح میدهند. هیجان و تحریک را دوست دارند و بر آنندکه امیدوار به موقعیت و آینده باشند. بازاریابهای موفق کشورهای در حال توسعه و رشد یافته نمونه ای از افراد برون گرا هستند (مک الروی[16] و دود[17] 2007). مقیاسهای شاخص E، نشان دهندهی علاقه افراد به توسعهی صنعت و کار خود میباشد. رویههای برونگرایی به ترتیب عبارتند از صمیمیت[18]، جمع گرایی[19]، جرات مندی[20]، فعالیت، هیجان خواهی[21] و هیجانهای مثبت (مک الروی و دود 2007).
[1] -Costa & maccrae
[2] neuroticism
[3] extraversion
[4] openness to experience
[5] agreeabless
[6] conscientiousness
[7] -Facet
[8] - Mattews, Deary& Whiteman
[9] -Gillespie
[10] -Martin
[11] -Lahti
[12] -Angry hostility
[13] -Impulsiveness
[14] -vulnerability
[15] -John
[16] -Mcelroy
[17] -Dowd
[18] -Warmth
[19] -Gregariousness
[20] -Assertiveness
[21] -Excitement seeking